استدلال اميرالمؤمنين و ائمه(عليهم السلام) به حديث غدير

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

پرسش نهم: همه مى دانيم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) جانشينى بلا فصل امير مؤمنان(عليه السلام) را در روز عيد غدير اعلان نمودند و پيروى از ايشان را بر همه مسلمانان واجب ساختند; در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا امام در طول حيات خود به اين حديث براى اثبات امامت خويش استدلال نكرده است؟

پاسخ: بر خلاف فرض سؤال، امام(عليه السلام) در طول عمر شريف خويش در موارد بسيارى به حديث «غدير» بر حقّانيّت خلافت خود استدلال نموده و هر وقت موقعيّت را مناسب مى ديدند، حديث غدير را به مخالفان گوشزد مى كردند. نه تنها امام(عليه السلام) بلكه پيامبر گرامى اسلام، حضرت فاطمه(عليها السلام) و فرزند گرامى وى حضرت امام حسن مجتبى(عليه السلام) و سالار شهيدان حضرت حسين بن على(عليهما السلام) و گروهى از شخصيتهاى بزرگ اسلام مانند: عبدالله بن جعفر، عمّار ياسر، اصبغ بن نباتة و از بين سلاطين كسانى چون عمر بن عبد العزيز و مأمون، خليفه عبّاسى و حتّى برخى از مخالفان آن حضرت مانند عمرو عاص و... به اين حديث استدلال كرده اند. بنابراين، چنين موضوعى از زمان خود آن حضرت وجود داشته و در هر عصر و قرنى، علاقه مندان آن حضرت اين حديث را از دلايل امامت و ولايت ايشان مى شمردند. در اينجا به نمونه هايى از اين استدلالات اشاره مى كنيم:

1. امير مؤمنان(عليه السلام) در روز شورا، كه اعضاى اين شورا به دستور خليفه دوم تعيين شده بودند و تركيب اعضا طورى بود كه همه افراد مى دانستند كه خلافت از آنِ غير حضرت امير(عليه السلام)خواهد بود هنگامى كه گوى خلافت از طرف عبد الرّحمان بن عوف به سوى عثمان پرتاب شد، براى ابطال رأى شورا فرمودند: «من با شما به سخنى استدلال مى كنم كه هيچ كس نمى تواند آن را انكار كند... شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر درباره او فرموده باشد:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيّ مَوْلاهُ اللّهُمَّ والِ مَن وَالاَهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ لِيَبْلُغ الشَّاهِدُ الغائب;

هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى اوست; پروردگارا! دوست بدار هر كس كه على را دوست بدارد و يارى كن هر كس كه او را يارى كند. اين سخن را حاضران به غايبان برسانند!»

همگى گفتند: آرى! اين فضيلت را جز تو كسى ندارد!».([46])

البته استدلال امام به حديث غدير به اين مورد منحصر نيست، بلكه در موارد ديگر نيز امام به آن استدلال كردند كه ذيلاً به آن ها اشاره مى شود:

2. روزى اميرمؤمنان(عليه السلام) در كوفه سخنرانى مى نمود، در ضمن سخنان خود رو به جمعيّت كردند و فرمودند: «شما را به خدا سوگند مى دهم هر كس در غدير حاضر بود و به گوش خود شنيد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مرا به جانشينى خود برگزيد، بايستد و شهادت بدهد ولى تنها آنان كه اين مطلب را به گوش خود از پيامبر شنيده اند برخيزند، نه آنان كه از ديگران شنيده اند». در اين موقع سى نفر از جا برخاستند و به شنيدن حديث گواهى دادند!

بايد توجه داشت كه آن روز متجاوز از بيست و پنج سال از واقعه غدير مى گذشت; به علاوه، بعضى از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) در كوفه نبودند و يا پيش از آن در گذشته بودند; شايد بعضى هم به عللى از شهادت دادن كوتاهى ورزيدند و گرنه تعداد گواهان بيش از آن بود. مرحوم علاّمه امينى مصادر متعدّد اين حديث را در كتاب ارزشمند «الغدير» آورده است، علاقه مندان مى توانند به كتاب مزبور مراجعه فرمايند.([47])

3. در دوران خلافت عثمان، دويست تن از شخصيّتهاى بزرگ ـ از مهاجر و انصار ـ در مسجد پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) دور هم گرد آمده بودند و در مورد موضوعات مختلفى بحث و گفت و گو مى كردند، تا آن جا كه سخن به فضايل قريش و سوابق مهاجرت آنان كشيده شد و هر تيره اى از قريش به شخصيّت هاى برجسته خود افتخار مى كرد. در طول اين جلسه كه از نخستين ساعات روز برگزار شده بود و تا ظهر ادامه داشت و شخصيّت هايى در آن سخن مى گفتند، امير مؤمنان(عليه السلام)فقط به سخنان مردم گوش مى دادند و سخنى نمى گفتند. در اين موقع ناگهان جمعيّت به حضرت روى آورده، درخواست نمودند كه زبان به سخن بگشايد; امام(عليه السلام) به اصرار مردم برخاستند و درباره پيوند خود با خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و سوابق خدمات خود به طور گسترده سخن گفتند تا آن جا كه فرمودند: «به خاطر داريد كه روز غدير خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله) مأموريت داد تا همان طور كه نماز و زكات و مراسم حج را براى آنان روشن كرده است، مرا پيشواى مردم قرار دهد و پيامبر(صلى الله عليه وآله)براى انجام دادن همين كار، خطبه اى به شرح زير خواند و فرمود: "خداوند انجام دادن كارى را بر عهده من گذارده است و من از آن مى ترسيدم كه بعضى از مردم مرا در ابلاغ پيام الهى تكذيب كنند، ولى خداوند امر فرموده كه آن را برسانم و نويد داد كه مرا از شرّ مردم حفظ كند. هان! اى مردم! مى دانيد خداوند مولاى من و من مولاى مؤمنانم، و من از خود آنان به خودشان اولى هستم!" همگى گفتند: آرى! در اين هنگام پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: على! برخيز و من برخاستم; سپس رو به جمعيت كرده، فرمود: ««مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيّ مَوْلاهُ اللّهُمَّ والِ مَن وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَاداه» ; در اين موقع سلمان از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پرسيد: "على بر ما چگونه ولايت دارد؟"

پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:

«ولاؤه كولائي من كنت اولى به من نفسه فعلىّ اولى به من نفسه ; ولايت على بر شما همانند ولايت من است برشما; هر كس من بر جان وى اولويّت دارم، على نيز بر جان او اولويّت دارد».([48])

4. دختر گرامى پيامبر(صلى الله عليه وآله)، حضرت فاطمه(عليها السلام) نيز در يك روز تاريخى كه براى احقاق حق خود سخن رانى نمودند، رو به ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) كرده، فرمودند: «آيا روز غدير را فراموش كرديد كه پيامبر به على(عليه السلام) فرمودند:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيّ مَوْلاهُ».([49])

5. هنگامى كه حضرت امام حسن مجتبى(عليه السلام) تصميم گرفت كه با معاويه صلح كند، برخاست و خطبه اى به شرح زير ايراد نمود:

«خداوند اهل بيت پيامبر را به وسيله اسلام گرامى داشت و ما را برگزيد و هر نوع پليدى را از ما پاك نمود... همه امت شنيدند كه پيامبر رو به على كرد و فرمود: تو نسبت به من همانند هارون هستى نسبت به موسى! همه مردم ديدند و شنيدند كه پيامبر دست على را در غدير خم گرفت و به مردم فرمود:

"مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيّ مَوْلاهُ اللّهُمَّ والِ مَن وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَاداه"».([50])

6. حضرت امام حسين(عليه السلام) نيز هنگام سخن رانى در اجتماع انبوهى در سرزمين منا كه در ميان آنان صحابه پيامبر نيز حضور داشتند، ضمن اشاره به اين حديث فرمودند:

«رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در غدير خم على(عليه السلام) را به خلافت و ولايت برگزيد و فرمود: «اين خبر را حاضران به غايبان برسانند».

آن گاه جمع حاضر همگى حضرت را تصديق كردند. علاوه بر اين ها گروهى از اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله) مانند عمار ياسر، زيد بن ارقم، عبدالله بن جعفر، اصبغ بن نباته و افراد ديگرى غير از اين ها، همگى با اين حديث بر خلافت و شايستگى اميرالمؤمنين(عليه السلام)استدلال نموده اند.([51])

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page