گسترش شراب :

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مى خوارى در آن زمان شيوع و قبولى تامّ يافت و متوكل ، وزيران و درباريان به مى خوارگى پرداخته و در زندگى خويش ‍ جاى مهمى بدان اختصاص داده بودند و كمترين توجهى به تحريم آن در اسلام و كيفرهاى سختش نداشتند. ارزشمندترين ارمغان سبوهاى شراب بود كه تقديم خلفا مى گشت . عبداللّه بن احمد بن حمدون نديم از پدرش چنين نقل مى كند:
((همراه با ماءمون و معتصم در روم شرقى مى جنگيديم كه محمّد بن عبدالملك الزيّات شرابى كهنه و عراقى همراه چند بيت زير براى ما هديه فرستاد:
(( ما ان ترى مثلى فتى
اندى يدا واعم جودا... )) (784)
((جوانمردى بخشنده تر و دست و دل بازتر از من هرگز نخواهى يافت زيرا دوستم را در سرزمينى سيراب مى كنم كه ريشه گياهان رطوبتى براى خود نمى يابند و همه جا خشك است )).
((شرابى زرد و شفاف و بى درد گويا در كناره هايش قلاده هاى زرين است كه مى درخشد. اگر از كمى آن گله مندى بيشتر خواهم فرستاد تا نگرانيت بر طرف شود)).
((اين شراب را برگير گويا تقدير چنين بوده كه همه لرزش و تموّج و چين و چروك آن نصيب تو گردد و به ياد داشته باش كه همواره سپاسگزار اين نيكى من باشى )).
متوكل بيش از ديگر خلفا دلبسته و شيفته شراب بود، و بحترى طى اشعارى يكى از مجالس مى خوارى او را چنين تصوير مى كند:
(( قلوب شجتهن الخدود الملائح
و ساق بدا كالصبح و الليل جانح ... )) (785)
((گونه ها و رخسارهاى تمكين و ساقى سيمين چون سپيده صبح در دل شب دل ها را مى لرزاند و بى قرار ساخت ، ساقى از خمى جام ها را لبريز مى كند كه در روشنى مانند چراغ در دست ميبدان و نوشانندگان مى درخشد)).
((خون آنها تنها به اميد باده در حركت است و قلب هايشان در آرزوى آن مى تپد. در كنار خليفه نديمانى صادق و هم پيالگانى وفادار هستند و دستان او در حال جود و بخشش و گذشت است )).
متوكل بخش عمده زندگى خود را در ميان رقاصه ها و جام باده سر كرد و در اوج مستى و بى خبر از همه جا به قتل رسيد. اگر خليفه پرواى مى و مى خوارى نداشته باشد و از شرب خمر - كه خداوند آن را حرام كرده - احساس گناه نكند تكليف ديگر اركان مملكت و عامه مردم مشخص است .

- پاورقی -

 784-(( التحف و الهدايا، )) ص 24 - 25.
785-(( الاغانى ، )) ج 5، ص 105 - 106 (ط دارالكتب ).