هرزه درايى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

ياوه سرايى و شوخ چشمى در بيشتر دوران حكومت بنى عباس رايج بود و نه تنها در دربار بلكه در ميان طبقات مختلف مردم هرزه گويى و هرزه سرايى پديده اى آشكار بود و شاعران موضوعات سخيف و نادرست را موضوع شعر خويش قرار مى دادند. شاعرى ابوبصير نام به خانه خدا رفته پس از حج و زيارت مرقد پيامبر به صفت رايج زمان باز گشت و مطالب آشفته اى را بهم پيوسته و چنين سرود:
(( اتينا بعدكم مكة
حجاجا و زوارا... )) (786)
((به مكه سفر كرديم و به حج و زيارت رفتيم ، اركان و پرده هاى حرم خدا را لمس كرديم و سپس به زيارت قبر پيامبر رفتيم . مردم كه مرا چنين ديدند گفتند: آيا بركت اينجا تو را شامل شد و آيا توبه اى كه در نظر داشتى حاصل گشت و حقيقتا به حق بازگشتى ؟!)).
((راه بازگشت را پيش گرفتيم تا آنكه به ((حيره )) نزديك شديم در آنجا شتربانم راه را گم كرد و حيران شد. ستاره ها پنهان شده بودند و سپيده در آستانه دميدن بود، پس گفتم : بارهايم را فرود آور و اهميتى به كسانى كه مى روند مده . فرود آمديم و با گذشته ها تجديد عهد و ميثاق كرديم و آرزوها و خواسته هاى پنهان خود را بر آورديم )).
((به ديرى در آمديم و با كشيش ، خمّار و ترسايى آهو مانند كه زنّارى به ميان بسته بود مصاحبت كرديم كه اگر بدو مهر مى ورزيدى و خوشرفتارى مى كردى همسايه خوبى بود و اگر به جنگ او مى رفتى جور و ستمش تو را به باد مى داد. پس با سوگندهاى خود چه مى كنى كه آتش را به آنها نزديك كردى (و توبه ات تباه شد))).
بى بند و بارى اين شاعر و به بازى گرفتن ارزش هاى اسلامى و زير پا نهادن آداب اجتماعى منحصر به فرد نيست بلكه اين تنها يك نمونه است . به ياوه سرايى شاعر ديگرى از همان دوره گوش فرا مى دهيم :
(( سقيا لشهر الصوم من شهر
عندى له ما شاء من شكر... )) (787)
((پر بار و مبارك باد ماه رمضان كه بسيار سپاسگزارش هستم . چه فراوان دوستانى كه در شب هاى اين ماه بر آنان دست يافتم و شب ، آنان را از خانه هايشان بدر آورد. و امامى كه تا نيمه شب بيدار و منتظر او بودم و اگر مى دانست چه كسى در پس او به انتظارش مى باشد از خواندن نماز (وتر) دست مى كشيد و سراغم مى آمد)).
((و چه همراهانى كه در شب هاى قدر با اشتياق به ديدارت شتافتند و بر قدر، قدرى ديگر افزودند. مردم با آرزوها و كارهاى نيك اين ماه را پشت سر گذاشتند و من با سنگينى گناه و تباهيم بر جا ماندم )).
در آن زمان گرايش عمومى شهروندان به طرف بى بند و بارى ، هرزه درايى و ياوه سرايى بود. خلفاى بنى عباس نيز با در افكندن خود در دامن فسق و فجور و سرگرمى آنان را بدين كارها تشويق مى كردند. در زندگانى و كاخ ‌هاى عباسيان اثرى از معنويت و حيات روحى يافت نمى شد. در اينجا بحث از دوران امام را خاتمه مى دهيم .

- پاورقی -

 786-(( الشعراء و الكتاب فى العراق ، )) ص 203 به نقل از: (( البصائر و الذخائر. ))
787-(( ديوان المعانى ، )) ص 234.