مودّت اهل بيت، پاداش رسالت

(زمان خواندن: 12 - 23 دقیقه)


قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْناً إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَكُورٌ
(اى پيامبر ما!) بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمى كنم، جز دوست داشتن نزديكانم (=اهل بيتم)» و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكى اش مى افزاييم; چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگذار است.   «سوره شورى، آيه 23»
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً» ـ بدون شك پيامبر اسلام(ص) در راه ابلاغ رسالت خويش و انجام مأموريّتهاى الهى، رنجهاى فراوان و زحمتهاى زيادى متحمّل شد; ولى هرگز در مقابل اين كارهاى با ارزش از كسى طلب اجر و پاداش نكرد و در مقابل برخى از مسلمانان كه به خدمت آن حضرت رسيدند و عرض كردند: «اگر مشكلات مالى پيدا شد اموال ما بدون هيچ گونه قيد و شرطى در اختيار تو مى باشد» آيه فوق نازل شد كه پيامبر از هيچ كس در مقابل رسالت مزدى نمى طلبد.
«إِلاَّ الْمَوَدَّةَ في الْقربى» ـ پيامبر اسلام (ص) تنها يك چيز از مسلمانان، به عنوان اجر و مزد رسالت طلب كرد و آن «دوستى نزديكانش» بود.
«قربى» كيانند؟
تمام بحث در اين آيه شريفه، پيرامون كلمه «قربى» و تفسير آن دور مى زند.بعضى از دانشمندان و مفسّران خيلى ساده از كنار اين آيه شريفه گذشته اند و به خويش زحمت تأمّل و تفكّر نداده اند و يا چون با پيشداوريهاى آنان هماهنگ نبوده، چنين وانمود كرده اند! در حالى كه آيه شريفه عمق زيادى دارد. براى پى بردن به عظمت آيه و آنچه در آن مطرح شده است، همين مسأله را از زبان ساير پيامبران(ع)در قرآن مجيد جستجو مى كنيم.
اگر سرى به سوره شعراء بزنيم، خواهيم ديد كه مسأله اجر و مزد رسالت قبل از پيامبر اسلام(ص)از زبان پنج تن از پيامبران بزرگ ديگر، حضرت نوح، هود، صالح،  لوط، و شعيب(ع)، نيز مطرح شده است. ولى آن بزرگواران هيچ اجر و مزدى، حتّى دوستى نزديكان خويش را طلب نكرده اند! تمام اين بزرگواران فرموده اند:
وَمَـا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِنْ أَجْرِىَ إِلاّ عَلَى رَبِّ الْعـالَمِينَ
من براى اين دعوت (و رسالت) هيچ اجر و مزدى از شما نمى طلبم، اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!
(سوره شعراء، آيات 109، 127، 145، 164 و 180. اين مطلب از قول آن پيامبران بزرگوار(ع) در ساير آيات قرآن نيز نقل شده است.)
راستى چطور اين پيامبران هيچ گونه اجر و مزدى در خواست نكرده اند، ولى پيامبر اسلام(ص) «دوستى نزديكانش» را به عنوان اجر و مزد رسالت خويش مطرح كرده است؟
آيا مقام پيامبر اسلام(ص) بالاتر بوده، يا مقام ساير پيامبران الهى(ع)؟ بدون شك خاتم الانبياء، حضرت محمّد مصطفى(ص) افضل از تمام انبياء بوده است .چطور پيامبر اسلام(ص) كه برترين پيامبر خداست اجر و مزد رسالت مى طلبد، در حالى كه هيچ يك از پيامبران الهى گذشته اجر و مزدى نطلبيده اند؟!
سؤال : هدف پيامبر(ص)از اين اجر و مزد چه بوده است. آيا اين اجر و مزد را صرفاً براى خود مى خواسته; يا در اين تقاضا هم، اهداف مقدّس ديگرى نهفته است كه سود آن به مردم و مسمانان بازگشت مى كند؟
پاسخ : براى روشن شدن اين پرسش لازم است دو آيه ديگر از قران مجيد را در كنار آيه مودّت بنهيم، تا آيات قرآن يكديگر را تفسير كنند.
1 ـ در آيه شريفه 47 سوره سبأ مى خوانيم:
قُلْ مـا سَأَلْتُكُم مِنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ اِلاّ عَلَى اللهِ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْء شَهيدٌ;
(اى پيامبر اسلام!) بگو: «هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام (مودة قربى) براى خود شماست; اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چيز گواه است!
اين آيه شريفه تا اندازه اى ابهام ناشى از آيه مودّت را روشن كرد و معلوم شد كه پيامبر اسلام(ص) نيز همچون ساير پيامبران هيچ اجر و مزدى براى خويش از مردم نخواسته است و مسئله «مودّت قربى» در حقيقت بخاطر خود مردم مطرح شده است!
2 ـ در آيه 57 سوره فرقان، كه در حقيقت مفسّر آيه 47 سوره سبأ است، و چگونگى فايده «مودّت قربى» را براى مردم روشن مى كند، مى خوانيم:
قُلْ مَـا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلاَّ مَنْ شـاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّه سَبيلا
(اى پيامبر اسلام) بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمى طلبم; مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند (اين پاداش من است).
آيه قبل نشان داد كه اجر رسالت سود شخصى براى پيامبر اسلام(ص) ندارد، بلكه فايده آن به خود مردم باز مى گردد و اين آيه نشان مى دهد كه اساساً طرح مسئله اجر رسالت، خود در راستاى استمرار اهداف رسالت است و در حقيقت سود آن به اصل آيين باز مى گردد.
نتيجه اين كه، مسأله «اجر و مزد رسالت» يك نفع و سود شخصى كه اختصاص به پيامبر اسلام داشته باشد نيست و آن حضرت نيز مانند ساير انبياء از مردم هيچ اجر و مزد شخصى طلب نكرده است، بلكه اجر رسالت، كه در آيه مودّت مطرح شده، در حقيقت باعث استمرار رسالت است. حال با توجّه به اين نكته كه «مودّت قربى» چنين ارزش فوق العاده اى دارد كه باعث اسمترار رسالت مى باشد، آيا بايد از كنار اين آيه شريفه به آسانى گذشت، تا مبادا پيشداوريها و اعتقادات باطل، دستخوش نوسان و تغيير شود؟!
تفسير «قربى » از منظر شيعه
علماءِ شيعه با تفكّر و دقّت در اين آيه شريفه بالاتّفاق معتقدند كه منظور از «قربى» اهل بيت پيامبر اسلام(ص)است. و بى شك «ولايت» استمرار رسالت و همسنگ و همطراز آن است. ولهذا اين اجر (مودّت قربى) متناسب آن كار (رسالت) مى باشد; علاوه اين كه، ولايت مردم را به سوى خداوند رهنمون مى شود.
اگر آيه مودّت را، طبق آنچه علما و مفسّران شيعه تفسير كرده اند، تفسير كنيم هم معناى آيه مودّت روشن مى شود وهم آيات ديگرى كه در ارتباط با اين آيه است واضح مى گردد و معلوم مى شود ارتباط بين آنها يك ارتباط منطقى و صحيح است. جالب اين كه در دعاى ندبه، كه يك دوره معارف الهى و مشحون از ولايت است، آيات سه گانه فوق مطرح شده و از آن نتيجه گيرى خوب و مناسبى شده و از ائمّه به عنوان راههاى منتهى به رحمت و رضوان الهى ياد شده است.
 نظرات اهل سنّت پيرامون «قربى»
 علماء اهل تسنّن تفسيرهاى مختلفى در اين زمينه ارائه داده اند، كه هيچ كدام متناسب با آيه نيست. به چند نمونه آن توجّه كنيد:
1 ـ از جمله گفته اند كه منظور از «قربى» محبّت و مودّت اهل بيت پيامبر است; ولى مودّتى خالى از ولايت و امامت و خلافت! و تنها علاقه ظاهرى به خاندان پيامبر(ص) و اهل بيت پاك آن حضرت!
امّا آيا مى توان اين دوستى ساده را همطراز رسالت دانست؟
آيا محبّت معمولى بدون ولايت و امامت، مى تواند اجر رسالت و معادل آن باشد؟
علاوه بر اين، چطور پيامبر اسلام(ص) تقاضاى اجر رسالت (به معنايى كه شما مى گوييد) كرده است؟ در حالى كه هيچ كدام از پيامبران پيشين چنين تقاضايى نداشتند، بلكه اجر خويش را از خدا مى خواستند. بنابر اين، تفسير فوق قابل پذيرش نيست.
2 ـ برخى ديگر «قربى » را به كارهاى نيك، كه انسان را به خداوند نزديك مى كند، تفسير كرده اند، بنابر اين «مودّت قربى » به معناى عشق به كارهاى خوب است; دوست داشتن نماز، روزه، حج، جهاد، صله رحم، احترام به بزرگان و ديگر كارهاى خوب، اجر و مزد رسالت محسوب مى شود!
3 ـ تفسير ديگر، كه از تفسير فوق سست تر مى باشد، اين است كه: «خويشاوندان خود را دوست داشته باشيد; اجر رسالت پيامبر مودّت خويشاوندان خودتان است!» انسان دوست دارد باور نكند اين گونه تفاسير را افراد دانشمندى ارائه داده اند، ولى متأسّفانه چنين است!
بطلان اين نظريّه روشن تر از آن است كه احتياج به جواب داشته باشد. آيا دوستى خويشاوندان، همسنگ و همطراز با رسالت است؟ آيا مودّت اقرباء خويشتن، استمرار نبوّت محسوب مى شود؟!
چرا آيه قرآن را به شكلى تفسير كنيم كه گرفتار معناى غير حقيقى و مجازى شويم؟ چرا مودّت قربى را به ولايت و امامت تفسير نكنيم، كه از هر جهت با آيه محلّ بحث و ساير آيات مرتبط با آن هماهنگى دارد؟!
اعترافى ناخواسته!
از عجايب روزگار اين كه بسيارى از مفسّران اهل سنّت در ذيل اين آيه شريفه حديث مفصّل و طولانى از پيامبر اسلام(ص) پيرامون محبّت و مودّت اهل بيت پيامبر(ص) نقل كرده اند. هنگامى كه انسان اين حديث بلند و زيبا را مى خواند و اندكى در مضامين آن تفكّر و انديشه مى كند، اعجاب و حيرتش از آن تفسيرهاى بى اساس بيشتر مى شود!
به اين روايت، كه دقيقاً از تفسير فخر رازى نقل شده، توجّه فرمائيد:
«نَقَلَ صـاحِبُ الْكَشّـافِ(جلد4، صفحه 220 و 221) عَنِ النَّبِىِّ(ص); نويسنده كتاب تفسيرى «الكشاف»، زمخشرى، از پيامبر اسلام(ص) روايتى نقل كرده است»
وى در اين روايت، دوازده جمله پرمحتوى از رسول اكرم(ص) نقل مى كند:
1 .   مَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد مـاتَ شَهيداً
هر كس با عشق و علاقه و محبّت اهل بيت پيامبر اسلام(ع) از دنيا برود، در صفّ شهيدان است.
2 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد ماتَ مَغْفُوراً لَهُ
(اى مردم!) آگاه باشيد: كسانى كه با محبّت و عشق آل محمّد(ع) بدرود حيات بگويند آمرزيده و بخشوده خواهند بود.
3 .   أَلا مَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد مـاتَ تـائِباً
هر كس با عشق و مودّت اهل البيت(ع) از دنيا برود، تائب از دنيا رفته است.
4 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد مـاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ الاْيمانِ
كسى كه با عشق و محبّت آل محمّد(ع) بميرد، همانند مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته است.
5 .   أَلا وَمَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد مـاتَ بَشَّرَهُ مَلَكُ الْمَوْتِ بِاْلَجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكِرٌ وَنَكيرٌ
آگاه باشيد! هر كس با محبّت آل محمّد(ع) از دنيا برود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مى دهد، وسپس منكر و نكير (فرشتگان مأمور سؤال و جواب در برزخ) به او بشارت دهند.
6 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد يَزِفُّ إِلَى الْجَنَّةِ كَمـا تَزِفُّ الْعَرُوسُ إِلى بَيْتِ زَوْجِهـا
آگاه باشيد! كسى كه با حبّ آل محمّد(ع) بميرد، او را همانند عروسى كه به حجله مى برند، به سوى بهشت مى برند.
7 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد فُتِحَ لَهُ فى قَبْرِه بـابـانِ إِلَى الْجَنَّةِ
كسى كه بر محبّت آل محمّد(ع) بميرد، دو در از قبرش به سوى بهشت باز مى گردد.
سؤال : چرا دو در؟
جواب : شايد يكى به بركت نبوّت و ديگرى ثمره ولايت و امامت باشد!
8 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد جَعَلَ اللهُ قَبْرَهُ مَزارَ مَلائِكَةِ الرَّحْمَةِ
آگاه باشيد! كسى كه با عشق اهل بيت(ع) بميرد، خداوند قبرش را زيارتگاه فرشتگان رحمت خود قرار مى دهد!
9 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمّد مـات عَلَى السُّنَّةِ وَالْجَماعَةِ
كسى كه با محبّت آل پيامبر(ع) بميرد، همانند كسى است كه بر سنّت پيامبر(ص) و اجتماع مسلمين از دنيا رفته است.
در نُه جمله فوق، آثار محبّت و دوستى و مودّت اهل البيت(ع) بيان شد. و سه جمله بعدى پيرامون عواقب سوء بغض و دشمنى اهل البيت(ع) سخن مى گويد. به اين جملات توجّه كنيد:
10 .   أَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد جـاءَ يَوْمَ الْقِيـامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ
آگاه باشيد! كسى كه با بغض و كينه آل محمّد(ع)بميرد، در روز قيامت (به سمت صحراى محشر) مى آيد، در حالى كه بر پيشانى اش نوشته اند: اين، مأيوس و نااميد از رحمت الهى است!
11 .   اَلا وَمَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد ماتَ كافِراً
كسى كه با بغض و كينه آل محمّد(ع) بميرد، كافر از دنيا مى رود!»
12 .   اَلا وَمَنْ مـاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّد لَمْ يَشُمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ
كسى كه با بغض اهل بيت(ع) بميرد، بوى بهشت را استشمام نمى كند.
چگونه انسان مى تواند باور كند دانشمندى همانند فخر رازى، چنين روايت زيبا و پرمحتوايى را با آن همه آثار مهم و فوق العاده نقل كرده باشد و بدون توجّه و دقّت و مطالعه كافى، آن را به محبّت ظاهرى و ساده آل محمّد(ع) تفسير كرده باشد؟! عجيب تر اين كه او پس از نقل روايت فوق، به توضيح و تفسير آل محمّد(ع)، كه محور اين روايت است، مى پردازد و مى گويد:
«آل محمّد(ع) كسانى هستند كه بازگشت امرشان به سوى اوست، كسانى كه ارتباطشان محكمتر و كاملتر باشد «آل» محسوب مى شوند. وشكّى نيست كه فاطمه و على و حسن و حسين محكمترين پيوند را با رسول خدا(ص)داشتند و اين از مسلّمات و مستفاد از احاديث متواتر است. » تفسير فخر رازى، جلد 27، صفحه 165 و 166. اصل روايت در تفسير قرطبى، جلد 8، صفحه 5843 و تفسير ثعلبى، ذيل آيه مورد بحث نيز نقل شده است.
نقل جملات فوق از يك دانشمند سنّى متعصّب جالب است. اين جملات بقدرى به معارف شيعه نزديك است كه به هنگام مطالعه آن، يك لحظه شك كردم كه آيا اين كتاب، تفسير يك عالم سنّى است، يا شيعه؟
تفسير مودّت در سخن امام صادق(عليه السلام)
در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
 «مـا أَحَبَّ اللهَ مَنْ عَصـاهُ(روضة المتّقين، جلد 13، صفحه 156); كسى كه معصيت كند، خدا را دوست ندارد.»
بنابراين، كسى كه با خطّ و مشى على(عليه السلام)نيز مخالفت بنمايد او را دوست ندارد، بدين جهت محبّت بايد انسان را به سوى اطاعت و بندگى و سر سپردگى بكشاند. به همين علّت مى گوئيم كه محبّت بدون اطاعت و بندگى، اساساً محبّت و مودّت نيست.
مطابق بعضى از آيات قرآن مجيد، محبّت بايد سبب اطاعت و بندگى شود. خداوند متعال در آيه31 سوره آل عمران مى فرمايد:
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللهُ غَفُورٌ رَحيمٌ;
(اى پيامبر ما!) بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد، تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد; و گناهانتان را ببخشد; و خدا آمرزنده مهربان است
به داستان زير توجّه كنيد:
«حاجب» يكى از شعراى زبردست وماهر بود; او كه شاعرى با صفا و داراى اشعارى نغز بود، گاه همچون شاعرهاى عوام، اشعار عوام پسندى مى سرود. روزى در وصف اميرالمؤمنين على(عليه السلام) شعر نامناسب زير را سرود:
حاجب اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم، هر چه خواهى گناه كن
يعنى اگر عشق و مودّت و محبّت على(عليه السلام) باشد، براى نجات كافى است; هر چند انسان غرق در گناه شود. اين محبّت دروغين كه در شعر فوق آمده است چراغ سبزى براى گناهكاران است.
وى شبى على(عليه السلام) را در خواب ديد، حضرت به او فرمود: حاجب اين چه شعرى است كه گفته اى؟!
حاجب عرض كرد: چگونه بگويم؟
حضرت شعر او را به صورت زير اصلاح كرد:
حاجب اگر معامله حشر با على است *** شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن
بنابر اين، محبّت به معناى اطاعت كردن از حضرت حق و ترك گناه است. انسان هر كس را دوست دارد بايد از او اطاعت كند، پس اگر ما مدّعى دوستى اهلبيت(ع) هستيم بايد از آنان اطاعت و پيروى نمائيم، وگرنه در دوستى خود صادق نخواهيم بود.
مراحل و مراتب محبّت
محبّت مانند بسيارى از ديگر امور، مراحل مختلفى دارد، و محبّت همه به اميرمؤمنان(عليه السلام) يكسان نيست; محبّت برخى دروغين است و لقلقه زبانى بيش نيست و در قلب آنها ريشه نكرده است; محبّت دسته ديگر دروغين نيست و ريشه در قلب آنها دارد، ولى عميق نيست، بلكه سطحى است; دسته سوم ريشه محبّت در اعماق جانشان نفوذ و ريشه كرده، به شكلى كه تمام وجود آنها را به رنگ و بوى محبوب درآورده است. برخورد چنين اشخاصى على وار، سخنانشان على گونه، اخلاقشان علوى، اعطايشان همچون اعطاى على، خلاصه همه چيز آنها بوى على مى دهد! اين عاليترين مرحله محبّت است، مرحله اى كه واجد آن حاضر نيست اين محبّت را با هيچ چيز ديگر معاوضه كند، بلكه جانش را هم در اين راه فدا مى كند مانند ميثم تمّار
تفسير آيه مودّت در سايه روايات
 در شرح و تفسير اين آيه شريفه نيز روايات مختلفى از شيعه و سنّى وجود دارد، كه به ذكر چند نمونه آن قناعت مى كنيم:
1 ـ «احمد»، از بزرگان اهل سنّت، در كتابش «فضائل الصّحابة» از سعيد بن جبير، و او از عامر، روايت زير را نقل كرده است:
لَمّـا نَزَلَتْ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدةَ في الْقُرْبى» قـالُوا: يا رَسُولَ اللهِ! مَنْ قَرابَتُكَ؟ مَنْ هؤُلاءُ الَّذينَ وَجَبَتْ عَلَيْنـا مَوَدَّتُهُمْ؟ قـالَ: عَلِىٌّ وَفاطِمَةُ وَابْنـاهُما، وقـالَهـا ثَلاثاً(الدّرّ المنثور، جلد 6، صفحه 7)
هنگامى كه آيه مودّت بر پيامبر(ص) نازل شد، مردم از آن حضرت پرسيدند: منظور از اقوام و نزديكان شما، كه در اين آيه آمده و مودّت آنها بر ما واجب شده، چه كسانى هستند؟ پيامبر(ص)فرمود: منظور على و فاطمه و حسن و حسين هستند. واين جمله را سه بار تكرار كرد.
از اين روايت زيبا چند نكته مهم استفاده مى شود:
اوّل : روايت فوق تصريح مى كند كه منظور از قربى اهل بيت پيامبر(ص)است; نه خود پيامبر(ص) ونه اقرباى مسلمانان و نه مطلق كارهاى نيك و قربة الى الله.
علاوه بر اين كه قربى شامل تمام نزديكان پيامبر(ص) نيز نيست; بلكه شامل اشخاص خاصّ و معدودى است كه نام آنها ذكر شد.
دوم : برداشتى كه در نكته اوّل ذكر شد در ذهن اصحاب پيامبر هم بوده است بدين جهت آنان به سراغ احتمالاتى كه برخى دانشمندان اهل سنّت مطرح كرده اند نرفتند، بلكه مستقيماً مسأله مودّت و محبّت نزديكان پيامبر (ص) را فهميده و مطرح كردند و اين را نيز فهميده بودند كه تمام اقوام پيامبر مورد نظر آيه نيست، بدين جهت از پيامبر(ص)مى خواهند كه آنها را مشخّص كند.
سوم : اصحاب پيامبر(ص) از آيه مودّت وجوب محبّت و مودّت «قربى» را فهميدند، همانگونه كه تمام علماء شيعه و اهل سنّت نيز بر اين عقيده هستند و با قطع نظر از تفسيرهايى كه براى «قربى» دارند، مودّت و محبّت آنان را واجب مى دانند، امّا باز اين سؤال را تكرار مى كنيم كه: چرا محبّت اهل بيت پيامبر(ص)واجب شده است؟ آيا اين مسأله، مانند بعضى از احكام، كه فلسفه آن براى ما روشن نيست، امرى تعبّدى است، يا فلسفه روشن و واضحى دارد؟ و آن اين كه محبّت، مقدّمه اطاعت و پيروى از آن بزرگان است.
اگر بخواهيم تفسير صحيحى براى آيه مودّت و ساير آيات مرتبط با آن و روايت بلندى كه در تفسير فخر رازى خوانديم و روايت فوق و روايات ديگرى كه خواهد آمد، داشته باشيم بايد محبّت را فلسفه ولايت و حكومت و خلافت بدانيم. ولايتى كه در رديف رسالت و همسنگ آن است. تا همان گونه كه رسالت بنيان اسلام است، ولايت ادامه آن باشد.مخصوصاً اگر به اين نكته توجّه كنيم كه با وجود اقوام و بستگان فراوان براى پيامبر(ص) نظير عبّاس بن عبدالمطّلب وفرزندانش، فرزندان ديگر ابوطالب، ساير فرزندان عبدالمطّلب و نوه هاى او بقيّه اقوام پيامبر(ص)، آن حضرت فقط انگشت روى فاطمه و على و حسن و حسين مى نهد، اين قرينه محكمى است كه منظور ولايت و امامت است و اگر محبّت عادى بوده است، مودّت تمام اقوام پيامبر لازم بود.
2 ـ مرحوم طبرسى در مجمع البيان از حاكم حسكانى در شواهد التّنزيل به نقل از ابوامامه باهلى روايت زير را، كه ريشه هاى دعاى ندبه در آن ديده مى شود، از پيامبر اسلام(ص) نقل مى كند:
خداوند ريشه هاى پيامبران را از هم جدا آفريد، ولى من (پيامبر اسلام) و على از يك ريشه و يك درخت هستيم، من ريشه اين درخت و على به منزله شاخه هاى آن است، و فاطمه جنبه تلقيح و نطفه بندى آن را دارد و حسن و حسين ميوه هاى اين درخت پربركت، و شيعيان ما هم به منزله برگهاى اين درخت مى باشند. اگر بنده اى از بندگان ما در بين صفا و مروه هزار سال عبادت كند، و دوباره هزار سال ديگر عبادت كند و در مرحله سوم نيز هزار سال عبادت كند (يعنى در مجموع سه هزار سال عبادت كند) بگونه اى كه همچون مشك كهنه خشكيده اى شود، ولى محبّت و مودّت ما را درك نكند (اين عبادتها هيچ سودى براى او ندارد، بلكه) خداوند او را به رو در آتش جهنّم مى اندازد! سپس پيامبر آيه مودّت را تلاوت فرمودند.( مجمع البيان، جلد 9، صفحه 28)
در اين روايت شريف نيز نكاتى به چشم مى خورد:
اوّل : اين روايت نيز صريحاً «مودّت قربى» را به مودّت اهل بيت عصمت و طهارت(ع) تفسير مى كند و با تعبيرات تكاندهنده اى كه در آن است بخوبى دلالت مى كند كه اين محبّت يك محبّت ساده و معمولى نيست، بلكه محبّتى است كه ولايت و خلافت ثمره آن مى باشد.
دوم : روايت زيباى فوق در حقيقت به نوعى ترسيم آيه شريفه «شجره طيّبه»( ابراهيم، آيه24)است، يكى از تفاسير آن آيه شريفه، شبيه چيزى است كه در اين روايت آمده است.
سوم : برگ درخت وظيفه حفظ و حراست ميوه ها را دارد، اگر درختى برگ نداشته باشد، ميوه هاى آن در مقابل تابش آفتاب و ساير آفات نابود مى شوند. وظيفه شيعه، كه طبق روايت فوق، شاخ و برگهاى آن شجره مباركه است، حفظ و حراست از ميوه هاى درخت فوق، كه همان امامت و ولايت و رهبرى است، مى باشد
چهارم : از روايت استفاده مى شود كه عبادت در بين صفا و مروه ويژگى خاصّى دارد، كه ساير نقاط مسجد الحرام ندارد، ولى حتّى عبادت در آن نقطه مقدّس نيز بدون ولايت ارزشى ندارد!
پنجم : باز هم تكرار مى كنيم كه اگر محبّت مطرح شده در اين حديث و ساير روايات مشابه، يك محبّت عادى باشد، هاله اى از ابهام تمام اين احاديث را در بر مى گيرد; ولى اگر آن را به ولايت و امامت تفسير كنيم، معناى آن بسيار روشن مى شود.
3 ـ آقاى سيوطى در «الدّرّ المنثور» روايت معروفى از امام سجّاد نقل مى كند: «هنگامى كه اسيران كربلا را به شام آوردند يك نفر از شاميان، كه تحت تأثير تبليغات شديد معاويه و دستگاه حكومتى او قرار گرفته بود، خطاب به امام چهارم، علىّ ابن الحسين(عليه السلام)، عرض كرد:
«خدا را شكر كه شما را رسوا كرد و دروغتان را آشكار نمود!»
هر چند اين سخن، جسارتى بسيار زشت بود، ولى امام مى داند كه او مقهور تبليغات مسموم بنى اميّه گشته و نياز به هدايت و كمك دارد، بدين جهت بدون عصبانيّت و با نرمى از او پرسيد:
ـ آيا قرآن مى خوانى؟
ـ آرى، چرا نخوانم؟
ـ آيا ما را مى شناسى؟
ـ شما كيستيد؟
ـ آيا اين آيه شريفه «قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» را تلاوت كرده اى؟
ـ آرى، اين آيه، مودّت خاندان پيامبر(ص) را لازم و واجب مى شمرد; ولى چه ربطى به شما دارد؟
ـ قربى و خاندان پيامبر(ص) ما هستيم!
وقتى پيرمرد شامى اين مطلب را شنيد، بسيار منقلب شد و با پشيمانى فراوان توبه كرد.( الدّرّ المنثور، جلد 6، صفحه 7.)
سوال:ـ چگونه پيامبر اسلام(ص) به عنوان مزد رسالت، محبّت اهل بيت خويش را از مسلمانان خواسته است، در حالى كه ساير انبياء هيچ كدام اجر و مزدى طلب نكردند؟
پاسخ اين سؤال، همانگونه كه گذشت، اين است كه اين أجر به نفع كلّ جامعه اسلامى بود; نه شخص پيامبر(ص).
سوال: برفرض پذيرفتيم كه منظور از قربى محبّت اهل بيت پيامبر(ص) است، ولى چه ربطى بين محبّت از يكسو و امامت و خلافت از سوى ديگر، آن گونه كه شيعه ادّعا مى كند، وجود دارد؟
پاسخ اين سؤال هم گذشت كه اجر هر چيزى بايد مطابق آن باشد، محبّتى كه منشأ يا ثمره ولايت و امامت است متناسب با رسالت مى باشد، امّا محبّت عادى خالى از ولايت، بدون شك همطراز رسالت نخواهد بود. و از آنجا كه معتقديم خداوند حكيم است و پاداش عمل را مناسب با آن مى دهد و پيامبر(ص) نيز حكيم است و پاداش مناسب مى طلبد، پس بدون شك منظور از محبّت مورد بحث، ولايت و امامت است.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page