باز باران با محرم

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

باز باران با محرم
می خورد بر بام قلبم
یادم آمد کربلا را
دشت پرشور و بلا را
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین،
لرزش طفلان نالان
زیر تیغ و نیزه ها را
با صدای گریه های کودکان
اندر آن صحرای سوزان
می دود طفلی سه ساله.
پر زناله
دل شکسته
پای خسته
باز باران قطره قطره می چکد از چوب محمل
خاک های چادر زینب که کم کم می شود گل
باز باران با محرم

ارسالی توسط خانم سهرابی مناف