(8) مناجات اهل ارادت

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

(8) مناجات اهل ارادت
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به نام خداى بخشاينده مهربان
سُبْحانَكَ ما اَضْيَقَ الْطُّرُقَ عَلى مَنْ لَمْ تَكُنْ دَليلَهُ وَما اَوْضَحَ الْحَقَّ
منزهى تو! چه اندازه تنگ است راهها بر كسى كه تواءش رهنمون نباشى و چه اندازه حقيقت روشن است
عِنْدَ مَنْ هَدَيْتَهُ سَبيلَهُ اِلهى فَاسْلُكْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَيْكَ وَسَيِّرْنا
براى كسيكه تو راهش را نشانش داده اى خدايا پس ما را به راههاى رسيدن به درگاهت بدار و از
فى اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَيْكَ قَرِّبْ عَلَيْنَا الْبَعيدَ وَسَهِّلْ عَلَيْنَا
نزديكترين راهى كه به تو رسند ما را ببَر دور را بر ما نزديك گردان و راههاى سخت و
الْعَسيرَ الشَّديدَ وَاَلْحِقْنا بِعِبادِكَ الَّذينَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَيْكَ يُسارِعوُنَ
و دشوار را بر ما آسان و هموار ساز و ملحقمان دار به آن بندگانت كه در پيشى گرفتن به سويت شتاب كنند
وَبابَكَ عَلَى الدَّوامِ يَطْرُقُونَ وَاِيّاكَ فِى اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يَعْبُدُونَ وَهُمْ
و يكسره بطور مداوم در خانه ات را مى كوبند و در شب و روز تو را پرستش كنند و آنها
مِنْ هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ الَّذينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ وَبَلَّغْتَهُمُ
از هيبتت ترسانند آنانكه آبخورشان را پاك كردى و بخواسته هايشان رسانيدى
الرَّغاَّئِبَ وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ وَقَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ الْمَاءرِبَ
و به دادن آنچه جويايش بودند كامرواشان ساختى و حاجتهاشان را از فضل خويش برآوردى
وَمَلاَْتَ لَهُمْ ضَماَّئِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ وَرَوَّيْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِكَ فَبِكَ
و دلهاشان را سرشار از دوستى خويش كردى و از آب زلال معرفتت سيرابشان كردى پس بوسيله
اِلى لَذيذِ مُناجاتِكَ وَصَلُوا وَمِنْكَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا فَيا مَنْ
تو به لذت مناجاتت نائل گشتند و از ناحيه تو بالاترين مقاصدشان را بدست آوردند پس اى
هُوَ عَلَى الْمُقْبِلينَ عَلَيْهِ مُقْبِلٌ وَبِالْعَطْفِ عَلَيْهِمْ عاَّئِدٌ مُفْضِلٌ
كسى كه بر آنانكه به سويش رو كنند رو آورى و با توجه بدانها مهرورزى و نعمت بخشى و اى آنكه نسبت به
وَبِالْغافِلينَ عَنْ ذِكْرِهِ رَحيمٌ رَؤُفٌ وَبِجَذْبِهِمْ اِلى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ
بى خبران و غافلان از ذكر خود رحيم و مهربانى و با جلب آنان به درگاهت دوستدار و مهرورزى از تو
اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْكَ حَظّاً وَاَعْلاهُمْ عِنْدَكَ مَنْزِلاً
خواهم از كسانى قرارم دهى كه بهره بيشترى از تو دريافت داشته و مرتبه والاترى را حائز گشته
وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّكَ قِسْماً وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِكَ نَصيباً فَقَدِ انْقَطَعَتْ
و از دوستيت نصيب بيشترى عايدش شده و در معرفتت سهم زيادترى بهره اش داده اند زيرا كه توجه من از همه جا
اِلَيْكَ هِمَّتى وَانْصَرَفَتْ نَحْوَكَ رَغْبَتى فَاَنْتَ لا غَيْرُكَ مُرادى وَلَكَ
بسوى تو منقطع شده و اراده و آرزويم به جانب تو گشته است پس مراد من تنها تويى نه ديگرى
لا لِسِواكَ سَهَرى وَسُهادى وَلِقاَّؤُكَ قُرَّةُ عَيْنى وَوَصْلُكَ مُنى
و شب زنده دارى و بى خوابيم فقط بخاطر تو است نه غير تو و ديدارت نور چشم من است و وصل تو
نَفْسى وَاِلَيْكَ شَوْقى وَفى مَحَبَّتِكَ وَلَهى وَاِلى هَواكَ صَبابَتى
آرزوى جان من و بسوى تو است اشتياقم و در وادى محبت تو سرگشته ام ، و در هواى تو است دلدادگيم
وَرِضاكَ بُغْيَتى وَ رُؤْيَتُكَ حاجَتى وَجِوارُكَ طَلَبى وَقُرْبُكَ غايَةُ
و خوشنودى تو است مقصودم و ديدار تو است حاجت من و نعمت جوارت مطلوب من است نزديكى و قرب به تو منتهاى
سُؤْلى وَفى مُناجاتِكَ رَوْحى وَراحَتى وَعِنْدَكَ دَواَّءُ عِلَّتى وَشِفاَّءُ
خواسته من است و در مناجات با تو است خوشى و راحتيم و پيش تو است داروى دردم و شفاى
غُلَّتى وَبَرْدُ لَوْعَتى وَكَشْفُ كُرْبَتى فَكُنْ اَنيسى فى وَحْشَتى وَمُقيلَ
جگر سوخته ام و تسكين حرارت دلم و برطرف شدن دشواريم پس اى خدا بوده باش تو انيس و همدمم در حال وحشتم و گذرنده
عَثْرَتى وَغافِرَ زَلَّتى وَقابِلَ تَوْبَتى وَمُجيبَ دَعْوَتى وَوَلِىَّ
از لغزشم و آمرزنده گناهم و پذيرنده توبه ام و اجابت كننده دعايم و سرپرست
عِصْمَتى وَمُغْنِىَ فاقَتى وَلا تَقْطَعْنى عَنْكَ وَلا تُبْعِدْنى مِنْكَ يا
نگهداريم و توانگرى ده از نداريم و مرا از خويش جدايم مكن و از درگاهت دورم منما اى
نَعيمى وَجَنَّتى وَيا دُنْياىَ وَآخِرَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
تو نعيم و جنت من و اى دنيا و آخرتم اى مهربانترين مهربانان