متن ادبی «زینب‏ وار»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بانو! آمدی تا غربتِ غریبِ این برادر، با قدم‏های انتظار و شوق شما، رنگ دیگری بگیرد.
آمدی تا هجرت بهارگونه و رسولْ مانندت، ذره ذره این خاک را توتیای اهل نظر کند.
زینب‏ وار آمدی تا هیچ کجا بی‏چراغ نماند و دنیا دوباره برای خواهری، داستان حماسی دیدار برادری را بنویسد که پر از آیه‏ های تماشاست؛ و تاریخ، برای هر کودکی، لالایی روشن لحظه‏ های انتظار شما را زمزمه کند، تا او بیاموزد رسم عشق ورزیدن را.
در مدینه متولد شدی، اما شهرت، شهر دیگری است
در مدینه به دنیا آمدی؛ اما خانه تو شهر دیگری است؛ خانه تو آنجایی است که شما را با او می‏شناسند و او را با شما. تو فرزند موسایی (علیه ‏السلام) و مادر این زمین؛ خواهر رضایی (علیه ‏السلام) و همه کس این مردم؛ شفاخانه دلشان، قوت قلبشان، نشان راه و نور چشمانشان.
درست است که در مدینه به دنیا آمدی، اما شهر شما حالا مأمن اهل بیت جدتان شده و خانه هر مؤمنی که به آفتاب ایمان دارد؛ حتی اگر در پشت ابر باشد.
در کتاب خاطره جغرافیایی زمانه، این شهر، بی ‏شما نامی ندارد؛ هر چند قدمتی به درازای قامت تاریخ باستان داشته باشد.
چه خوب شد که آمدی!
بانو! آمدی تا شفیع این مردم باشی و سزاست که همه اهل ایمان، به سفارش شما مزه بهشت را بچشند.
بانو! چه خوب شد که آمدی!

سیدحسین ذاکرزاده

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page