دوباره در سرم شور جنون است
دوباره بر مشامم بوی خون است
فقط رمز ورود عشق بازی
حروف حا و سین و یا و نون است
آقا سلام برغزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پر می کشید دل به هوای محرّمت
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما
باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گِل ما
الا ای عاشقان دیگر، غم عالم نمایان شد
دگر غم ها ز داغ او، برایم سهل و آسان شد
ز چشمم اشک می ریزد، ز قلبم خون عاشورا
سبوی عین و شین و قاف، به روی دست مستان شد
ای اشک کجایی که غم از راه رسید
اندوه عظیم و ماتم از راه رسید
یک سال گذشت و باز یک بار دگر
پلکی زدی و محرم از راه رسید
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
تمام عمر جا ماندم ولی کاش
به تو امسال دیگر می رسیدم
ای آن که غمت مسئله آموز من است
شور غم تو در دل پرسوز من است
روزی که حسین! بر تو من گریه کنم
سوگند به تو که بهترین روز من است
کبوتر می شوم تا آستانت
پرستویم به شوق آسمانت
سفر کردم من از دلبستگی ها
که باشم خاک راه کاروانت
عالم، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین، مقتدا بایدمان
ارسالی توسط آقای حسین الوندی