زائرین قبر من این شـام عـبرتخانـه اسـت

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

زائرین قبر من این شـام عـبرتخانـه اسـت
مدفنم آباد و قصر دشـمنم ویـرانه اسـت

دخترى بودم سه سـاله دستــگیر و بی پـدر
مرغ بی بـال و پرى را این قفس كاشانه است

داشتم من بسترى از خاك و بالینى زخـشت
همچو مرغى كو بسا محروم از آب و دانه است

تكیه می زد او به تخت سلطنت با كبر و وجـد
این تكبر ظالمـان را عـادت روزانـه اسـت

بر تن رنجور مـن شد كهنـه پیراهـن كـفن
پر شكسته بلبلى را ایـن خــرابه لانه است

محو شد آثـار او تـابنـده شـد آثـار مـن
ذلت او عـزت من هـر دو جـاویدانه است

ارسالی توسط آقای مرتضی مرندی