قلم قلب من از غربت دیدار نوشت

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

قلم  قلب من از غربت دیدار نوشت
بین  یك شهر  نظامی غم  دلدار نوشت

هر كه نامش حسن است غربت او بسیار است
اینچنین شد قلم از غربت بسیار نوشت

آرزوی سفر  حج به دلت باقی ماند
اینچنین نام  تورا كعبه آزار نوشت

سالها بَهر  كسی از پسرت دم نزدی
قلم از اینهمه غُصه همه جا زار نوشت

عاقبت وعده ی دیدار سرانجام رسید
قاتلت را پسرت زهر  شرر بار نوشت

جگرت پاره شد و همسرت آواره نشد
خاطراتی قلم از یك زن و اغیار نوشت

همسر شاه شهیدان كه عروس زهراست
با دل خون ز غم خاری بازار نوشت...

(علی قدیمی)