من عاشق محمدم و جار می زنم

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بى خانه زیر سایه دیوار خوشترست
دیوانه بین کوچه و بازار خوشترست
از هر چه بگذرم سخن یار خوشترست
یعنى کلام حیدر کرار خوشترست
من عاشق محمدم و جار می زنم
در باطن سکوت ، عذاب است... شک نکن
حرف حساب حرف حساب است... شک نکن
دنیاى بى رسول خراب است.... شک نکن
این"حرف" نیست ، چند"کتاب" است... شک نکن
من عاشق محمدم و جار می زنم
عبد محمدیم اگر ، نوش جانمان
پیوند خورده ایم به دریاى بى کران
فریاد می زند جگرم موقع اذان
اى اهل عرش، اهل زمین، اهل آسمان
من عاشق محمدم و جار می زنم
باید به جاى آه کشیدن دوا نوشت
یا ایهاالرسول، به جاى دعا نوشت
باید همیشه بعد نبى آل را نوشت
معراج هم که رفت در آنجا خدا نوشت
من عاشق محمدم و جار می زنم
جبریل را فرشته نگو نوکرش بگو
یا نه غلام حلقه بگوش درش بگو
بالاتر از همه ست، نه بالاترش بگو
جان نفس نفس زدن دخترش، بگو
من عاشق محمدم و جار می زنم
دو نیم می کند تن هتاک را على
ما هم سپرده ایم به شیرخدا ، على
فریاد می زنم صد و ده بار یا على
یا مظهر العجائب و یا مرتضى على
من عاشق محمدم و جار می زنم
بالاتر است از همه مردم زمین
هر آن کسى که با صلوات است همنشین
لحظه به لحظه با نفس امّ مومنین
فریاد می زند جگر من فقط همین
من عاشق محمدم و جار می زنم
یزدان نوشت، حیدر کرار هم نوشت
دست شکسته... دست گرفتار هم نوشت
زهرا میان آن در و دیوار هم نوشت
با خون خویش بر نوک مسمار هم نوشت
من عاشق محمدم و جار می زنم

شاعر : علی اکبر لطیفیان

ارسالی توسط آقای علی بهزاد