در پیچ و خَم غَم گذرش خورد به دیوار

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در پیچ و خَم غَم گذرش خورد به دیوار ،،، *
رفت اوج بگیرد که پرش خورد به دیوار !!! *
بودند ملائک همه در محضرش اما ،،، *
ابلیس لگد زد !!! کمرش خورد به دیوار ،،، *
تا خادمه را کرد صدایش همه با خود : *
گفتند که : لابد پسرش خورد به دیوار !!! *
لرزید مدینه به خود از ناله ء " زهرا " ،،، *
با او همه یِ دور و برش خورد به دیوار !!! *
میخواست که سیلی نخورد صورتش اما : *
یک مرتبه چرخید ،،، سرش خورد به دیوار ،،، *
با دست در آن کوچه به دنبال علی گشت ،،، *
انگار که با چشم تَرَش ،،، خورد به دیوار ... *
ای کاش به جای تو مرا ،،، روی لبش داشت : *
هرگاه که  حیدر نظرش خورد به دیوار ،،، *
از عرش خدا نوحه گر فاطمه " گردید ،،، *
تا  دختر خیرالبشرش خورد به دیوار ... *