يا فاطمة الزهراء سلام الله عليها
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد ،
شهر مدینه بر سر حیدر خراب کرد ،
حرفی نزد به حیدر و در خواب ناز رفت ،
از اینکه فاشِ راز کند، اجتناب کرد ،
حرفی نزد، ولی چه قدر درد میکشد ،
چشم خدایْ بینِ علی را پـرآب کرد ،
وقتیکه دید فاطمهاش درد میکشد ،
سوی حسن روان شد و او را خطاب کرد ،
حرفی بزن حسن که دلم پاره پاره شد ،
اینجا حسن چگونه علی را کباب کرد ،
دشمن میان کوچه سرِ راهِ ما گرفت ،
اول برای کشتن زهرا شتاب کرد ،
گفتم مرا بزن، به رخ مادرم مزن ،
سیلی به دست، فاطمه را انتخاب کرد ،
دستم نمیرسید که او را سپر شوم ،
قلـب مرا دوباره پر از التهاب کرد ،
فهمیدهاند، (اهلِکَسا) از چه فاطمه ،
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد ..
رو از علی گرفت و، خودش را حجاب کرد
- بازدید: 2387