تا می رود زدیده ام آن صحنه های داغ

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

تا می رود زدیده ام آن صحنه های داغ
ای زخم سینه تا دم در می بری مرا

ای زخم با لباس سفیدم چه کرده ای؟
داری شبیه حوصله سر می بری مرا

گفتم کمی بخوابم و آرام تر شوم
 اما دوباره درد ، سراغ مرا گرفت
می خواستم بچرخم و پهلو عوض کنم
ناگه رگی ز پهلوی من بی هوا گرفت

شستم سر حسین و حسن را به دست خود
خوب است اگر چه فضه که مادر نمی شود
فضه سریع باش تنوری درست کن
الآن علی می آید و دیگر نمی شود

مشغول استراحتم ای زخم لج نکن
وقت نماز شب نشده پس تو هم بخواب
ای زخم لااقل دهنت را کمی ببند
ترسم ز خندۀ تو شود دیده ام پر آب

ارسالی توسط آقای سید علی رضوی