پا به پای ناز و نعمتها ریاضت لازم است
لحظه لحظه در ریاضت، شکر نعمت لازم است
از هزاران شیعهی مولا، یکی قنبر شده است
در مقام خادمی هم قابلیت لازم است
دست ما بر سینه که باشد به دردی می خورد
تا تقرّب دائما عرض ارادت لازم است
حال و روزم بد شده محتاج درمان توام
تن اگر بیمار شد یعنی، حجامت لازم است
سنگ خوردن شرط بی چون و چرای عاشق است
چاره امّا نیست حتما استقامت لازم است
سر اگر خاکت نشد، خاکِ دو عالم بر سرش
عافیت هر کس که می خواهد عبادت لازم است
باید از یک روز قبل اینجا نشست و جا گرفت
در ملاقات کریمان نیز نوبت لازم است
فاطمیه یا محرّم، مطلبِ اصلی تویی
در مصیبت، گفتن از صاحب مصیبت لازم است
زیر گوش من اگر که میزنی محکم بزن
گاه گاهی با محبّت قاطعیت لازم است
گریهام را خشک کن یک روز تا آدم شوم
یک زمان قطعیِ بارانِ رحمت لازم است
کاش میشد بر روی ما فضّه در را وا کند
مادرت در بستر افتاده عیادت لازم است
این خبر پیچید بین شهر، زهرا رفتنیست
فاطمه که میرود یعنی که مولا رفتنیست
ارسالی توسط آقای علی بهزاد