بررسی روایت «اثنا عشر خليفة» در منابع اهل تسنن

(زمان خواندن: 21 - 41 دقیقه)

• بسم الله الرحمن الرحيم
• برنامه حبل المتين؛ حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني
• 11 / 04 / 1391
• موضوع: بررسي روايت «اثنا عشر خليفة» در منابع اهل سنت
• مجري:
• حضرت عالي لطف نموده، حديث:
• «خلفاء امتي اثني عشر»
• را براي بينندگان معني بفرماييد.
• عبارات مختلفي را كه در رابطه با اين حديث در صحاح اهل سنت آمده است، بيان بفرماييد.
• استاد قزويني:
• يكي از احاديثي كه واقعاً جاي تدبر و تعقل دارد و در حقيقت تلنگري براي همه است كه دقت كنند و دنبال تحقيق و پژوهش بروند و از اين شعارهاي تو خالي كه عليه شيعه در طول تاريخ داده شده است، كه شيعه ساخته پرداخته يهود است و عبدالله بن سبأ است و از اين لاطائلات و حرف‌هاي بي اساسي كه مي‌زنند همين حديث «خلفائي اثني عشر» است كه پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: جانشينان من دوازده نفر هستند.
• ان شاء الله به حول و قوه الهي، با توجه به سؤالاتي كه حضرت عالي مطرح مي‌فرماييد، قدم به قدم جلو مي‌رويم و بعد بينندگان عزيز را چه شيعه و چه سني به قضاوت فرا مي‌خوانيم.
• در صحيح مسلم از جابر بن سمره آمده كه مي‌گويد: من همراه پدرم سمره محضر پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم رسديم، حضرت فرمودند:
• إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةًقال ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ قال فقلت لِأَبِي ما قال قال كلهم من قُرَيْشٍ
• صحيح مسلم، ج 3، ص 1452
• امر اسلام پايدار است، تا اين‌كه دوازده خليفه من بيايند و بگذرند، پيغمبر يك جمله گفت كه من نشنيدم، به پدرم گفتم: پيغمبر چه فرمود؟ پدرم گفت: تمامي اين دوازده نفر از قريش هستند.
• البته سخن پيغمبر اين نبود كه (كلهم من قُرَيْشٍ ) آقاي سمره به جابر مي‌گويد: كه پيغمبر گفت: (كلهم من قُرَيْشٍ ) خود جابر از زبان پيغمبر اين را نشنيده است و اين گفتار پدر ايشان است.
• ان شاء الله به اين قضيه مي‌رسيم كه پيغمبر اكرم چه فرمود و چرا صداي پيغمبر اكرم به گوش امثال جابر نرسيد.
• در حديث دوم آمده است كه:
• لَا يَزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيًا ما وَلِيَهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا ثُمَّ تَكَلَّمَ النبي صلى الله عليه وسلم بِكَلِمَةٍ خَفِيَتْ عَلَيَّ فَسَأَلْتُ أبي مَاذَا قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فقال كلهم من قُرَيْشٍ
• صحيح مسلم، ج 3، ص1452
• در روايت قبل، «دوازده خليفه» بود؛ اما در اين روايت تعبير «دوازده مرد» را دارد، خيلي عجيب است.
• يعني دوازده نفر بعد از من ولايت دارد. آنگاه حضرت جمله را فرمود كه من نشنيدم، از پدرم سؤال كردم كه پيغمبر چه فرمود؟
• پدرم گفت: پيغمبر فرمودند: همه اين‌ها از قريش هستند.
• بخاري، در صحيح خود از جابر بن سمره نقل مي‌كند كه مي‌گويد: از نبي مكرم شنيدم كه فرمود:
• يَكُونُ اثْنَا عَشَرَ أَمِيرًا فقال كَلِمَةً لم أَسْمَعْهَا فقال أبي إنه قال كلهم من قُرَيْشٍ
• صحيح البخاري، ج 6، ص2640
• در آينده، دوازده نفر رياست و مسؤليت مردم را به عهده مي‌گيرند، بعد جمله را فرمود كه من نشنيدم، از پدرم سؤال كردم، پدرم گفت: پيغمبر فرمود: تمام اين دوازده امير، از قريش هستند.
• در روايتي كه احمد بن حنبل آن را از شعبي از مسروق نقل مي‌كند آمده است كه من با عبدالله بن مسعود در مسجد نشسته بوديم و عبدالله بن مسعود براي ما قرآن قرائت مي‌كرد، تا مردي آمد سؤال كرد و گفت:
• يا بن مَسْعُودٍ هل حَدَّثَكُمْ نَبِيُّكُمْ كَمْ يَكُونُ من بَعْدِهِ خَلِيفَةً قال نعم كَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بني إِسْرَائِيلَ
• مسند أحمد بن حنبل، ج1، ص406
• آيا پيغمبر به شما گفت: خلفاي بعد از من چند نفر هستند؟ گفت: بله، به تعداد نقباء بني اسرائيل.
• يعني آن كساني كه توسط موسي به عنوان نمايندگان و جانشينان معرفي شدند، دوازده تن بودند.
• ابن حجر عسقلاني نقل مي‌‌كند كه مردي پيش عبدالله بن مسعود آمد و گفت:
• هل حدثكم نبيكم كم يكون بعده من الخلفاء فقال نعم وما سألني عنها أحد قبلك وإنك لمن أحدث القوم سنا قال يكونون عدة نقباء موسى اثني عشر نقيبا ( هذا اسناده حسن )
• المطالب العالية، ج 9، ص 577
• آيا پيغمبر شما خبر داده است كه بعد از ايشان، خلفاء چند نفر هستند؟ عبدالله بن مسعودگفت: كسي اين سؤال را از من نپرسيده است و تو جوان‌ترين فرد هستي كه اين سؤالي از من مي‌كني. بله، پيغمبر فرمود: به تعداد نقباء و جانشينان حضرت موسي، دوازده حاكم و نقيب و بعد مي‌گويد: اين روايت، روايتي حسن است.
• براي آقايان اهل سنت، روايت حسن و صحيح از نظر عمل، تفاوت ندارد.
• البته ما اينجا آورديم كه اين اشاره به آيه 12 سوره مائده است كه مي‌فرمايد:
• وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا
• ما از بني اسرائيل ميثاق گرفتيم و از ميان آنها دوازده جانشين  مبعوث كرديم (نه اين كه مردم انتخاب كردند).
• قرطبي هم مي‌گويد:
• بعد الإجماع على أن النقيب كبير القوم القائم بأمورهم الذي ينقب عنها وعن مصالحهم.
• تفسير القرطبي، ج 6، ص112
• نقيب آن كسي است كه قائم به امور است؛ يعني كارهاي جامعه را با توجه به مصالح جامعه انجام مي‌دهد؛ يعني حاكم اسلامي.
• اين در حقيقت عصاره بحث‌هايي است كه در صحاح و مسانيد اهل سنت در رابطه با اصل «خلفاء اثني عشر» آمده است.
• با توجه به روايت عبدالله مسعود، انتخاب اين‌ها هم به عهده خدا است؛ چون به آيه 12 سوره مائده ( وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا )در قرآن استناد كرده است.
• مجري
• برخورد صحابه در برابر اينگونه سخنان چگونه بوده است؛ چون شما در اواسط اين احاديث گفتيد: همهمه بود و جابر صدا را نشنيد، اگر ممكن است اين را توضيح بدهيد.
• استاد قزويني
• اينجا واقعاً يك مصيبتي است كه بايد گفت:
• إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.
• اين آقايان و كارشناسان خيلي با سواد كه سوادشان جوش آورده است و دارد لب ريز مي‌شود، جواب بدهند ان شاء الله.
• در صحيح مسلم دارد كه پيغمبر اكرم فرمود: اين دين با دوازده خليفه عزيز و بزرگوار است و بعد مي‌گويد:
• فقال كَلِمَةً صَمَّنِيهَا الناس فقلت لِأَبِي ما قال قال كلهم من قُرَيْشٍ
• صحيح مسلم، ج 3، ص1453
• صَمَّنِيهَا الناس؛ يعني مردم باعث شدند به گوش من نرسد و مردم مانع رسيدن سخن پيغمبر به گوش من شدند.
• مجري
• مگر آيه قرآن نيست كه مي‌گويد:
• يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ
• سوره حجرات، آيه 2
• استاد قزويني
• يا اين آيه كه مي‌گويد:
• مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
• سوره حشر، آيه 7
• اين صَمَّنِيهَا الناس مردم باعث شدند كه گوش من نشنيد.
• اين خيلي عجيب است.
• در حديث ديگر مي‌گويد: صحابه‌ تكبير و سر و صدا كردند و مي‌گويد:
• لاَ يَزَالُ هذا الأَمْرُ عَزِيزاً إلى اثني عَشَرَ خَلِيفَةً فَكَبَّرَ الناس وقال كَلِمَةً خَفِيَّةً قلت لأبي يا أَبَتِ ما قال قال كلهم من قُرَيْشٍ
• مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص98
• مردم يك دفعه تكبير گفتند و سر و صدا كردند و ضجه زدند.
• مگر چه اتفاقي افتاد، مگر چه مسئله اي را پيغمبر فرمود كه مردم شروع كردند به تكبير گفتن و نگذاشتند سخن پيغمبر تمام شود؟
• همين كه پيامبر فرمود:
• اثني عَشَرَ خَلِيفَةً
• كلمه خليفه كه از زبان پيغمبر جاري شد، مردم تكبير گفتند و ضَجُّوا اين كلمه «وضجوا» در محضر پيغمبر آيا خلاف ادب است يا نه؟
• نكته سوم جيغ و فرياد صحابه:
• احمد بن حنبل نقل مي‌كند كه پيغمبر در مني خطبه مي‌خواند و فرمود:
• لَنْ يَزَالَ هذا الأَمْرُ عَزِيزاً ظَاهِراً حتى يَمْلِكَ اثْنَا عَشَرَ كلهم ثُمَّ لَغَطَ الْقَوْمُ وَتَكَلَّمُوا فلم أَفْهَمْ قَوْلَهُ بَعْدَ كلهم فقلت لأبي يا أَبَتَاهُ بَعْدَ كلهم قال كلهم من قُرَيْشٍ وقال القواريري في حَدِيثِهِ لاَ يَضُرُّهُ من خَالَفَهُ أو فَارَقَهُ حتى يَمْلِكَ اثْنَا عَشَرَ
• مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص99
• اين اسلام با دوازده نفري كه در سر قدرت مي‌آيند، همين كه پيغمبر خواست بگويد «كلهم»، مردم داد و فرياد درآوردند و با همديگر مشغول صحبت كردن شدند. بعد از اينكه پيغمبر فرمودند: «كلهم«، ديگر نفهميدم چه شد، به پدرم گفتم: پيامبر چه فرمودند؟ پدرم گفت: پيامبر فرمود: همه آن‌ها از قريش هستند.
• ايشان مي‌گويد: از قواريري نقل شده كه پيغمبر فرمود:‌ اين دوازده خليفه و جانشين، جانشين‌هاي من هستند؛ اگرچه بعضي با اين‌ها مخالفت كنند، مخالفت مردم ضرري به اعتبار اين‌ها نمي‌زند يا اگر جمعيت از اين‌ها مفارقت كنند.
• مجري
• پيامبر مقام امامت را نشان داده است؟
• استاد قزويني
• بله،پيامبر مي‌گويد: اين‌ها خليفه و امام هستند؛ چه مردم با اين‌ها مخالفت كنند يا نكنند و چه مردم از اين‌ها جدا شوند و اين‌ها را خانه نشين‌شان كنند يا نكنند،‌ اين‌ها خليفه من هستند.
• ابن اثير هم دارد:
• اللغط صوت وضجة لا يفهم معناها وقد تكرر في الحديث
• النهاية في غريب الأثر، ج 4، ص 257
• «لغط»، حرف زدن با ضجه و صداي بلند كه بي‌معنا و بي‌منطق است.
• اين قضيه‌اش چيست كه پيغمبر همين كه مي‌خواهد بگويد: كلهم، سر و صداها بلند مي‌شود؟
• آيا اين‌ها پيام ندارد؟
• آيا اين‌ها تلنگري نيست كه اين‌ها تحمل سخن نبي مكرم را كه «كلهم من قريش» يا «كلهم من بني هاشم» يا غيره ندارند و خواستند صداي پيغمبر به گوش مردم نرسد، بعد از پيغمبر هر طوري كه خواستند انجام بدهند؟
• در روايت ديگر مي‌گويد: پيغمبر اكرم فرمود: اين دين عزيز است و بزرگوار است تا اينكه فرمود:
• إلى اثني عَشَرَ خَلِيفَةً قال فَجَعَلَ الناس يَقُومُونَ وَيَقْعُدُونَ
• مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 99
• همين كه گفت دوازده خليفه، مردم پشت سر هم مي‌ايستادند و مي‌نشستند كه صداي پيغمبر به گوش مردم نرسد و مردم پيغمبر را نبينند.
• من ديگه هيچ اظهار نظري نمي‌كنم.
• طبراني نقل مي‌كند: وقتي كه پيغمبر بر منبر بود و فرمود: دوازده قيم و حاكم از قريش، تا به اينجا رسيد:
• لا يَضُرُّهُمْ عَدَاوَةُ من عَادَاهمْ قال فَالْتَفَتَ خَلْفِي فإذا أنا بِعُمَرِ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه وَأَبِي في نَاسٍ
• المعجم الكبير، ج 2، ص256
• عداوت كسي كه با اين‌ها دشمني كنند، به اين‌ها ضرر نمي‌رساند و مي‌گويد: همين جا؛ (يعني در همان سر و صداها است اگر كنار آن روايت بگذاريم) نگاه كردم پشت سرم عمر بن خطاب بود و پدرم در ميان مردم بود. اين همان قضيه و حديث قرطاس است.
• واقعاً درد آور است كه من ديگر بيش از اين در اينجا توضيح نمي‌دهم.
• مجري
• اين حديث ارتباطش با حديث قرطاس چيست؟
• چون در اينجا مردم با هياهو و الله اكبر گفتن و سر و صدا كردن نگذاشتند كه صداي پيغمبر به گوش ديگران برسد و در حديث قرطاس هم همين اتفاق افتاد كه پيامبر فرمودند: از اينجا بلند شويد و برويد.
• علت و انگيزه در اين قضايا چه بوده است؟
• استاد قزويني
• اين قضيه يادآور حديث قرطاس است.
• اين حديث كه از صحيح بخاري است دقت كنيد و اين كتاب براي خودتان است و از كافي و بحار الانوار نيست.
• پيغمبر فرمود:
• ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ قال عُمَرُ إِنَّ النبي صلى الله عليه وسلم غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا فَاخْتَلَفُوا وَكَثُرَ اللَّغَطُ قال قُومُوا عَنِّي ولا يَنْبَغِي عِنْدِي التَّنَازُعُ فَخَرَجَ بن عَبَّاسٍ يقول إِنَّ الرَّزِيَّةَ كُلَّ الرَّزِيَّةِ ما حَالَ بين رسول اللَّهِ e وَبَيْنَ كِتَابِهِ
• صحيح البخاري، ج 1، ص 54
• يك چيزي بياوريد تا بنويسم كه ديگر بعد از من گمراه نشويد، خليفه دوم گفت: اين حرفي كه پيغمبر مي‌زند، از شدت بيماري است و مريضي بر او غلبه پيدا كرده است و پيغمبر نمي‌فهمد چه مي‌گويد، در حالي‌كه كتاب خدا پيش ما وجود دارد و ما را كفايت مي‌كند.
• آيا اين (غَلَبَهُ الْوَجَعُ) حالا از اين صرف نظر مي‌كنيم و اين جمله (وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا) آيا خود كتاب خدا نمي‌گويد:
• مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
• سوره حشر، آيه 7
• خود قرآن در آيه ديگر نمي‌فرمايد:
• وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
• سوره نحل، آيه 44
• قرآن در چندين جا به همين مضمون مي‌فرمايد:
• وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
• سوره جن، آيه 23
• ما نمي‌دانيم قضيه چيست كه مي‌گويد:
• حسبنا كتاب الله
• طبق نقل بزرگان اهل سنت، ابوحنيفه مي‌گويد:
• لولا السنة، ما فهم أحد منا القرآن
• قواعد التحديث، ج 1، ص 298
• اگر سنت نبود ما اصلا قرآن را نمي‌فهميديم.
• از اين هم بگذريم.
• در ادامه روايت مي‌گويد: سر و صدا و ضجه زياد شد پيامبر فرمودند: از خانه من بيرون برويد چرا كه تنازع در نزد من سزاوار نيست.
• اين آقاياني كه مي‌گويند: جناب عمر از روي خير خواهي و دل سوزي اين حرف را زد؛ پس با اين عبارتي كه از ابن عباس در ادامه روايت وجود دارد چه كار مي‌كنند كه مي‌گويد: مصيبت، تمام مصيبت‌هاي جهان اسلام مربوط به همان ممانعت جناب عمر بن خطاب بود كه نگذاشت پيغمبر آن نامه را بنويسد.
• اگر واقعاً به عنوان دل سوزي و علاقه جناب عمر به پيغمبر اكرم يا ديگر صحابه آن كار را كرد، ديگر اينكه پيامبر بفرمايد: برويد بيرون معنا نداشت.
• در نزد من تنازع سزاوار نيست چه معنا داشت.
• اين آقايان بايد مي‌گفتند: يا رسول الله الان حال شما خوب نيست و ما داريم دل سوزي مي‌كنيم با اين مريضي شما، آن وقت پيغمبر بايد تشكر كند و بگويد: ممنون از شما كه رعايت حال من را مي‌كنيد ولي برعكس مي‌فرمايند: از خانه من بيرون رويد، در پيش من تنازع جايز نيست و با آن‌ها به تندي صحبت مي‌كند و ابن عباس مي‌گويد: مصيبت‌هاي جهان اسلام از اينجا شروع شد.
• در حديث قرطاس خود عيني و ابن حجر و ديگران مي‌گويند: از سفيان بن عيينة كه مي‌گويد:
• أراد أن ينص على أسامي الخلفاء بعده حتى لا يقع منهم الاختلاف
• عمدة القاري، ج 2،‌ ص171
• پيغمبر در حديث قرطاس مي‌خواهد، نام خلفاء بعد از خودش را بيان كند.
• در حديث «خلفائي اثنا عشر» هم همچين كه به كلمه «كلهم» كه مي‌رسد، سر و صدا ايجاد مي‌شود.
• ايستادند و نشستند ضجه زدند.
• اينجا هم وقتي پيغمبر مي‌گويد:
• أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ
• شروع مي‌كردند به داد و بي‌داد.
• يا جناب قسطلاني مي‌گويد:
• اكتب لكم كتابا فيه النص علي الائمة من بعدي
• ارشاد الساري، ج1، ص207
• بنويسم چيزي كه نام همه ائمه بعد از من در آنجا باشد.
• قسطلاني كه علامه مجلسي و كليني و علامه حلي و سيد نعمت الله جزايري نيست، ايشان از بزرگان اهل سنت هستند.
• جناب قندوزي روايتي را نقل مي‌كند، ايشان از علماي احناف هستند و شيعه نيستند و گمان نمي‌كنم كه كسي ادعا كرده باشد كه قندوزي شيعه است.
• ايشان از جابر بن سمره نقل مي‌كند:
• بعدي إثنا عشر خليفة ثم أخفى صوته فقلت لأبي : ما الذي [ قال في ] أخفى صوته ؟ قال: قال: كلهم من بني هاشم.
• ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 2، ص315
• پيغمبر فرمود: بعد از من دوازده خليفه است، صوت پيغمبر مخفي شد و به گوش من نرسيد، به پدرم گفتم: چه باعث شد كه پيغمبر صدايش به من نرسد و چه فرمودند؟ گفت: رسول خدا فرمود: تمام اين دوازده نفر، از بني هاشم هستند.
• اين‌ها وقتي كنار هم قرار مي‌گيرند، خيلي پيام دارند و واقعاً همان تعبير بنده كه اين‌ها براي آن وجدان‌هاي نهفته و خوابيده حقيقتاً تلنگري است كه اين‌ها بيدار شوند و از آن‌ها مي‌خواهيم كه تحقيق و پژوهش و بررسي كنند.
• شما يك عمر حرف علماي اهل سنت را گوش كرديد و كتاب‌هاي عزيزان اهل سنت را خوانديد، ما از شما مي‌خواهيم كه در كنار اين‌ها، چهار كتاب از شيعيان را هم بخوانيد بعد بياييد قضاوت كنيد.
• فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
• سوره زمر، 17 و 18
• شما كه پاي ماهواره‌هاي آقايان مي‌نشينيد، پاي ماهواره‌هاي شيعه هم بنشينيد.
• شما مقايسه كنيد و هر آنچه شما بينندگان عزيز و بزرگوار نتيجه گرفتيد، ما براي بررسي‌هاي شما، ذهن شما، علم شما، قضاوت و داوري شما احترام قائل هستيم.
• هر آنچه را كه شما نتيجه گرفتيد، ما مي‌گوييم مباركتان باشد و فرداي قيامت هم اگر اين تحقيق و پژوهش مستدل و مستند باشد، شما پاسخگو هستيد.
• و نتيجه هر چه شد، سراغ همان مذهب برويد.
• يكي مي‌گويد: من به اين نتيجه رسيدم كه فعلاً حق با وهابيت است؛ چون اين‌ها براي اينكه بتوانند جامعه را يك سر و ساماني بدهند پول خرج مي‌كنند و به مردم پول مي‌دهند.
• من يك دفعه عرض كردم از جناب حجت الاسلام شهرستاني داماد آيت الله العظمي سيستاني دوستان نقل كردند كه يك بار در يكي از اين روستاهاي ايرانشهر رفته بوديم ، گفتند: يك خانواده اي آمده كه وهابي شده است و دست بسته نماز مي‌خوانند، خيلي گفتم: برويم آنجا ببينيم چه شده است آيا تحقيق و بررسي كرده است و چه قضيه اتفاق افتاده است و از زبان خودش بشنويم.
• گفتند: حاج آقا! خيلي جاده آن روستا خراب است و بايد با ماشين جيپ برويم و با ماشين‌هاي عادي نمي‌شود رفت.
• گفتم: باشد برويم، آنجا رفتيم و گفتم: به منزل‌شان برويم.
• گفتند: ما به مسجد مي‌آوريمش. به مسجد آمد.
• به او گفتم: چه شده است؟ آيا تحقيق و بررسي كرديد؟
• گفت: من 9 سر عائله دارم و شب‌ها براي نان و ماست هم مشكل دارم اين آقايان ماهيانه به من 20 كيلو برنج مي‌دهند و مقدار روغن مي‌دهند و فلان مقدار شكر مي‌دهند و به من مي‌گويند دست بسته نماز بخوان.
• شما به جاي20 كيلو 22 كيلو به من برنج بدهيد و بگوييد دست باز نماز بخوان، من دست باز نماز مي‌خوانم.
• مي‌گفت: خيلي خنديديم.
• واقعاً بايد گفت كه اين دين جديد مباركت باشد.
• اصلاً بودن تو در مذهب شيعه براي شيعيان ننگ بود و خوب كاري كردي كه شيعيان را رها كردي و رفتي و ما به تو نه برنج مي‌دهيم و نه روغن، همان برنجي كه آن‌ها مي‌دهند نوش جان تو باشد و به همين شكل دست بسته نماز بخوان.
• يا مي‌آيند يك خانواده كه 12 بچه دارد تحريك مي‌كنند و مي‌‌گويند: دويست ميليون مي‌دهيم، يكي از بچه‌هايت را وادار كن براي عمليات انتحاري بيايد و خودش را منفجر كند و 10 نفر را هم با خود بكشد و با اين دويست ميليون تومان زندگي‌ تو زير و رو مي‌شود.
• آن بد بخت بيچاره هم قبول مي‌كند و به يكي از بچه‌هايش مي‌گويد: شما بياييد فدا شويد تا ديگر برادران و خواهرانتان به يك زندگي خوبي برسند.
• اگر يك نفر تشخيص داد كه اين مذهب وهابي با اين پول‌هاي بيش از حدي كه خرج مي‌كنند، به صلاح آن‌ها است، ما به آن‌ها مي‌گوييم: تشريف ببريد؛ ولي بدانيد لحظه مرگ شما در منتهي درجه درك اسفل و جهنم است.
• اين‌ كه به شما مي‌گويند: حوري‌هاي بهشتي منتظر شما هستند، بدانيد آتش جهنم و شعله‌هاي آتش جهنم همه در انتظار شما است، اگر قبول نداريد وقتي به آنجا برويد، مي‌بينيد، وقتي آنجا رسيديد و شعله‌هاي آتش جهنم پدر شما را در آورد و مغز استخوانتان را سوزاند آن وقت به ياد حرف ما مي‌افتيد كه بله فلاني هم يك شب همچنين چيزي گفت. (من آنچه شرط بيان است با تو مي‌گويم، تو خواه پند گير و خواه ملال)
• مجري
• علماء اهل سنت چگونه اين مطالب را تفسير وتبيين مي‌كنند؟
• آيا با عقائد اهل سنت تطبيق دارد يا ندارد؟
• استاد قزويني
• ابوبكر ابن عربي، غير از محيي الدين عربي است. ايشان كتابي دارد در شرح صحيح ترمذي به نام معارضة الاحوذي ايشان از نواصب است.
• ايشان مي‌گويد: آن‌هايي را كه بعد از پيغمبر به خلافت رسيده بودند شمرديم كه ابوبكر ، عمر و عثمان و علي و حسن و معاويه و يزيد و معاوية بن يزيد و مروان و عبدالله و وليد و سليمان و عمربن عبدالعزيز را پيدا كرديم.
• ما تا به سليمان رسيديم دوازده تا تمام شد و سه چهار تا از بني اميه آخر قضيه ماند
• مي‌گويد: از نظر معنا، خليفه پنج نفر بيشتر نيستند، ابابكر و عمر و عثمان و معاويه و امام حسن.
• اين معنا به خاطر اين روايت است كه مي‌‌گويد:
• الخلافة بعدي ثلاثون سنة
• سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 157
• خلافت بعد از من سي سال بيشتر نيست.
• بعد در ادامه، ابوبكر بن عربي مي‌گويد: معناي حديث را من نفهميدم چيست.
• اين آقايي كه مدعي است شيعه باطل است و هر چه كه فحش و ناسزا است نثار شيعه كرده است ولي به اين روايت كه مي‌رسد مي‌گويد:
• ولم اعلم للحديث معنا
• براي اين حديث معنايي نفهميدم.
• جناب ابن حجر عسقلاني در فتح الباري، جلد 13، صفحه 180 و 181 زمين و زمان را بهم زده است و اقوال مختلفي مي‌آورد و نقد مي‌كند كه مراد چيست؟
• اگر بني اميه باشد كه بيشتر از دوازده نفر هستند و سه چهار نفر اضافه مي‌آيند و اگر بني العباس باشند، ده پانزده نفر اضافه مي‌آيند.
• بعد از مدتي مي‌گويد: ابن جوزي گفته است:
• أطلت البحث عنه ، وطلبته مظانه ، وسألت عنه فما رأيت أحدا وقع على المقصود به.
• كشف المشكل، ج 1،‌ ص 449
• درباره اين حديث بحث طولاني كرده‌ام، هر كجا احتمال مي‌دادم درباره سخن گفته شده است و كسي در اين زمينه وارد است، رفتم سراغ آن، كسي را پيدا نكردم كه فهميده باشد مقصود پيغمبر چيست.
• آقاي ابن حجر عسقلاني از ابن بطال از مهلب نقل مي‌كند:
• لم ألق أحدا يقطع في هذا الحديث يعني بشيء معين
• فتح الباري، ج 13، ص211
• كسي را ملاقات نكردم كه قاطعانه بگويد: مراد پيغمبر اكرم از دوازده نفر خليفه، چه كساني هستند و چه هدفي دارند.
• شما ببينيد آيا اين با عقائد عزيزان اهل سنت تطبيق مي‌كند يا نه؟
• همان طوري كه ابن عربي گفت: از نظر معنا پنج تا بيشتر نيست.
• احمد بن حنبل نقل مي‌كند از سفينه (كه البته اسمش ابي عبدالرحمن در حديث بعدي آمده است كه غلام پيغمبر است) كه پيغمبر فرمود:
• الْخِلاَفَةُ في أمتي ثَلاَثُونَ سَنَةً ثُمَّ مُلْكاً بَعْدَ ذلك
• مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص221
• خلافت در امت من 30 سال بيشتر نيست بعد از آن سلطنت خواهد شد.
• تا زمان معاويه 30 سال تمام شد، معاويه كه آمد خلافت اسلامي را به سلطنت تبديل كرد.
• ابن حجر مي‌گويد: حديثي كه احمد بن حنبل آورده است و ديگر مؤلفين سنن آورده‌اند، ابن حبان و ديگران آن را تصحيح كردند پيغمبر فرمود:
• الخلافة بعدي ثلاثون سنة ثم تصير ملكا عضوضا
• فتح الباري، ج 8، ص 77
• خلافت بعد از من،30 سال بيشتر نيست بعد از آن يك سلطنت گزنده و يك سلطنت استبدادي خواهد شد.
• آقاي ابن ابي عاصم با سند خودشان نقل مي‌كند از سفينة باز ابي عبدالرحمن غلام پيغمبر كه فرمود:
• الخلافة ثلاثون سنة ثم يكون بعد ذلك ملكا
• السنة لابن أبي عاصم، ج 2، ص563
• بعد از آن سي سال سلطنت خواهد بود.
• آقاي الباني هم در تعليقه‌اش مي‌گويد:
• حديث صحيح
• اين حديث صحيح است و اسنادش هم حسن است.
• اين‌ها نشان مي‌دهد كه روايات:
• الخلافة بعدي ثلاثون سنة
• و:
• خلفائي اثني عشر
• با اين محاسبات تطبيق نمي‌كند و در اين سي سال، فقط 5 نفر آمده‌اند و رفته‌اند.
• آيا اين خلافي كه پيغمبر اكرم مي‌گويد: مسلمان‌ها و امت در عزت هستند و اسلام عزيز است، تطبيق نمي‌كند. در زمان خلفاء (ما كاري به آن چهار نفر نداريم شما بياييد از زمان معاويه بگيريد) چه مسائلي بر سر امت آمد، مثلا در قضيه شهادت امام حسين علیه السلام آيا واقعا اسلام عزيز بوده است؟ واقعاً خلافت، خلافت نبوت بوده است.
• امام حسيني كه پيغمبر مي‌گويد:
• الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
• سنن الترمذي، ج 5، ص656
• آيا سب علي بن ابي طالب در بالاي هفتادهزار منبر، از ويژگيهاي خلافت نبوي بوده است؟
• قضيه حره كه يزيد بن معاويه دستور داد زنان مدينه را بر سپاه آن‌ها مباح كردند:
• ولدت ألف امرأة من أهل المدينة من غير زوج
• عمدة القاري، ج 17، ص221
• هزار تا از زن‌هاي مدينه، فرزند نامشروع به دنيا آوردند.
• آيا اين خلافت اسلامي است كه آقاي ابن حجر و ابن جوزي مي‌آيد يزيد بن معاويه را جزء خلفاي پيغمبر مي‌شمارد؟
• همچنين در قضيه حره، بيش از هفتصد نفر از مهاجرين و انصار را به قتل رساندند كه سال دوم خلافت يزيد بن معاويه مي‌شود و مسلم بن عقبه آمد و گفت: شما بايد با يزيد بيعت كنيد با اين شرط كه عبد و خادم يزيد هستيد.
• آيا با اين موارد،‌ اسلام عزيز مي‌شود؟ آيا اين گونه خليفه مي‌تواند دعوت به حق مي‌كند؟
• خلفاء اثنا عشر، يكي از ويژگي‌هايش اين است كه آنها مردم را به حق هدايت مي‌كنند.
• مجري
• اين‌ها با عقائد شيعه چگونه تطبيق مي‌كند؟
• استاد قزويني
• پيغمبر فرموده است: خلفاء من دوازده نفر هستند.
• بزرگانشان گفته‌اند كه آخرين آن‌‌ها، حضرت مهدي است؛ يعني يكي از خلفاء دوازده‌گانه حضرت مهدي است.
• جابر بن عبدالله مي‌گويد:
• قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَكُونُ في آخِرِ أُمَّتِي خَلِيفَةٌ يَحْثِي الْمَالَ حَثْيًا لَا يَعُدُّهُ عَدَدًا.
• صحيح مسلم، ج 4، ص2234
• پيغمبر فرمود: آخر امت من يك خليفه است كه مال را براي مردم به صورت وفور توزيع مي‌كند به صورتي كه شمردني نيست.
• دكتر عبدالعليم بستوي از علماي وهابي است مي‌گويد:
• أن العلماء حملوها على المهدي نظرا للأحاديث الأخرى
• المهدي المنتظر (ع) في ضوء الأحاديث والآثار الصحيحة - دكتر عبد العليم عبد العظيم البستوي - ص 327
• پيغمبر مي‌گويد:
• يَكُونُ في آخِرِ أُمَّتِي خَلِيفَةٌ يَحْثِي الْمَالَ حَثْيًا لَا يَعُدُّهُ عَدَدًا
• در آخر امت من خليفه است كه مال را به صورت وفور ميان مردم تقسيم مي‌كند، علماء گفته‌اند: مراد از اين خليفه، حضرت مهدي است.
• سيوطي خيلي قشنگ معنا كرده است.
• مي‌گويد:
• فقد وجد من الأثنى عشر خليفة الخلفاء الأربعة والحسن ومعاوية وابن الزبير وعمر بن عبد العزيزهؤلاء ثمانية ويحتمل أن يضم إليهم المهتدي من العباسيين لأنه فيهم كعمر بن عبد العزيز في بني أمية وكذلك الطاهر لما أوتيه من العدل هؤلاء ثمانية وبقى الاثنان المنتظران أحدهما المهدى لأنه من آل بيت محمد
• تاريخ الخلفاء، ج 1، ص 12
• از اين دوازده نفر، خلفاء اربعه و امام حسن علیه السلام، معاويه (يزيد را حذف كرده است، ايشان عقلش قشنگ كار مي‌كند)، عبدالله بن زبير و عمر بن عبدالعزيز، بعد مي‌گويد: هنوز دوتا باقي مي‌ماند كه يكي از آن‌ها مهدي است (يعني يكي از دوازده خليفه پيامبر، مهدي است) براي اينكه مهدي از اهل بيت پيغمبر است.
• ابن كثير هم در تفسير خود خلفاء اثنا عشر را مي‌شمارد مي‌گويد:
• ومنهم المهدي
• تفسير ابن كثير، ج 3، ص302
• يكي از خلفاء اثنا عشر حضرت مهدي است.
• در فتواي مجمع فقهي عربستان سعودي «رابطة العالم الاسلامي» كه مثل سازمان تبليغات جمهوري اسلامي است، يك بودجه كلاني هم دارد.
• من در يكي از سفرهايم به مكه مكرمه در ساختمان رابطة العالم الاسلامي در مدخل مكه از مدينه كه وارد مي‌شويد، سمت چپ يك كاخ سفيدي درست كردند و آن كاخ سفيد ساختمان رابطة العالم الاسلامي است.
• من يك روز حدود هفت ساعت از قسمت‌هاي مختلف اين مركزشان ديدن كردم.
• اين‌ها در تاريخ 31 ايار يا31 مي ميلادي، يا ارديبهشت يا خرداد سال 1976 آمدند گفتند:
• ويظهر عند فساد الزمان وانتشار الكفر وظلم الناس ويملأ الارض.... (حضرت مهدي) وهو آخر الخلفاء اثني عشر .
• اين حضرت مهدي كه در آخر الزمان مي‌آيد، دنيا را پر از عدل مي‌كند، اين آخرين خليفه از خلفاء اثني عشري كه در صحاح پيامبر خبر داده است مي‌باشد.
• چطوري شد كه اين آقايان آخرين خليفه را گرفتند ولي آن‌هايي كه قبل از آن بوده‌اند را رها كردند؟
• اينكه پيغمبر فرمود: اين دوازده نفر از اهل بيت من هستند، اين دوازده نفر، اسمشان در كتاب‌هاي اهل سنت آمده است.
• ما اين‌ها را مي‌خوانيم تا اينكه معلوم شود قضيه «خلفائي اثني عشر»، در حقيقت يكي از احاديث تكان دهنده است و از احاديثي است كه واقعاً معجزه پيغمبر است و براي كسي كه دنبال حق مي‌گردد، بهترين روش است.
• مجري
• قبل از اينكه نظر وهابي‌ها را نسبت به مهدويت سؤال كنم، مي‌خواستم بدانم، نظر شما نسبت به برنامه كه در شبكه‌هاي وهابيت به نام «سراب مهدويت» است بپرسم و بدانم برداشت شما از برنامه «سراب مهدويت» چيست؟
• استاد قزويني
• ما شب ميلاد در اين زمينه به حول وقوه الهي مفصل صحبت خواهيم كرد.
• تعبير ابن تيميه اين است كه عبدالله عمر نقل كرده است كه پيغمبر اكرم فرمود: مردي از آخر الزمان مي‌آيد و زمين را پر از عدل مي‌كند و مي‌گويد:
• وذلك هو المهدي
• و بعد مي‌گويد:
• أن الأحاديث التي يحتج بها على خروج المهدي أحاديث صحيحة
• منهاج السنة النبوية، ج 8، ص254
• احاديثي كه بر خروج حضرت مهدي احتجاج مي‌شود، احاديث صحيحي هستند.
• نمي‌دانم اين كارشناسان چه مرضي دارند و چه عداوتي با اهل بيت دارند كه مي‌گويند: اين احاديث صحيح نيست و معلوم نيست چگونه باشد در حالي‌كه امام، پيغمبر و خداي شما ابن تيميه، مي‌گويد: اين‌ احاديث صحيح هستند.
• بن باز در مجله دانشگاه اسلامي شماره 3 سال 1388 مي‌گويد:
• امر المهدي معلوم والأحاديث فيه مستفيضة، بل متواترة
• قضيه مهدويت روشن است و احاديث مستفيض، بلكه متواتر است.
• بن باز مي‌گويد: احاديث متواتر است، حالا اين آقاي كارشناسي كه حِر را از بِر تشخيص نمي‌دهد، آمده است كه مي‌گويد: اين‌ها روايات صحيحي نيست و جعلي و دروغ است.
• آدم نمي‌داند به اين‌ها چه بگويد.
• يا همان «رابطة العالم الاسلامي» ايشان به صراحت در تاريخ 21 مي سال 1976 مي‌گويد:
• فان الاعتقاد بظهور المهدي يعتبر واجبا علي كل مسلم وهو جزء من عقائد اهل سنة و الجماعة ولا ينكر ذلك الا كل جاهد او مبتدع
• اعتقاد به ظهور حضرت مهدي، بر هر مسلمان واجب است و اين از عقائد اهل سنت و جماعت است (تكليف اين كارشناسان هم مشخص مي‌شو) آن‌هايي كه انكار مي‌كنند يا نادان هستند و يا بدعت گذار هستند.
• كاملاً مشخص است كه كل بزرگان اهل سنت در رابطه با قضيه مهدويت ادعاي تواتر دارند.
• خود بن باز مي‌گويد: متواتر است.
• در خانه اگر كس است يك حرف بس است.
• اين‌ها حتماً حيوان (كه اهانت به حيوان است)؛ بلكه پست‌تر از حيوان هستند كه يك حرف آن‌ها را كفايت نمي‌كند.
• اين آقاياني كه آمده‌اند برنامه گذاشتند به نام «سراب مهدويت» به نظر من اصلاً نياز نيست؛ چون اين‌ها چند تا سراب انجام داده‌اند الحمدلله با آوردن آقاي عبدالرحمن دمشقيه سراب شبكه كلمه را رفتن بالا و دوستان ما آنچنان ضرب شصتي به اين‌ها نشان دادند كه من گمان مي‌كنم پس لرزه‌هايش سال‌ها در تن اين‌ها باشد.
• يك سرابي گذاشتند به نام «سراب شبكه كلمه» آوردن يك فردي كه اين شكلي بوده است و از آن طرف هم يك «سراب اسلامي» پريشب گذاشتند؛ يعني سراب اسلام و قرآن.
• با آوردن يك آدم معلوم الحالي مثل آقاي نوري زاده.
• من نمي‌دانم اگر همين آقاي هاشمي حداقل با من مشورت مي‌كرد؛ همان طوري كه حضرت امير مشورت مي‌داد به عمر و ابوبكر، قطعاً من به اين‌ها مشورت مي‌دادم و مي‌گفتم: اين‌ها را بياورد يا نياورد و ما در مشورت خيانت نمي‌كنيم؛ همان طور كه حضرت امير خيانت نكرد، تلفن ما را دارند و اين شماره هم كه زير نويس شده است.
• جناب آقاي هاشمي به من دو ساعت به ظهر به همين شماره كه مال اهل سنت است 7735831 زنگ مي‌زد و به من مي‌گفت: مي‌خوام اين را بياورم.
• درسته اين‌ها با اهل بيت و ما عداوت دارند ولي در مقام مشورت، من مشورت مي‌دادم.
• جناب آقاي يزداني عبارت‌هايي كه اين آقا گفت كه اصلاً فاتحه اسلام را خواند و گفت: اسلام به درد امروز نمي‌خورد و اسلام مال همان 1400 سال پيش است.
• قصاص را منكر شد و خيلي از احكام اسلام را زير سؤال برد.
• شما خجالت بكشيد و حياء كنيد و شرف داشته باشيد، يك فردي كه مرتد است و منكر ضروريات اسلام است مي‌گويد: اسلام مال 1400 سال قبل بوده است و سياست ارتباطي با اسلام ندارد و اسلام چيزي است و سياست چيز ديگري است.
• تمام بساط شما را اين بابا زير سؤال برد و اسلام‌تان را زير سؤال برد، قرآن را زير سؤال برد، آيات الهي را و بحث قصاص و غيره را زير سؤال برد.
• خوب با آوردن اين آقا، يك سراب قرآني و يك سراب اسلامي را آقايان گذاشتند.
• اين را حداقل جناب آقاي هاشمي به سايت‌ها مراجعه مي‌كرديد و سوابق اين آقا را مي‌ديديد كه اصلاً اين آقا زمان خود شاه چه سوابق تيره و سياهي دارد، (بحث ما بحث سياسي نيست) ايشان حتي در زمان شاه با افراد دين ستيز مثل عباس پهلوان سر دبير مجله فردوسي بود و اسماعيل نوري و غيره كه اين‌ها جلسات اعتياد و شراب خواري‌هاي افراطي و غيره داشتند و همين آقا، زمان شاه با ساواك همكاري داشت.
• حداقل سوابق ايشان را مي‌ديديد، شما كه نسبت به عرب حساس هستيد، ببينيد اين آقا در جنگ شش روزه اعراب با اسرائيل در سال 1967 چه كار كرد، به عنوان جاسوس رفته بود مصر، بعد سر از اسرائيل در آورد و گزارش‌هاي تصويري براي تلوزيون ملي مي‌فرستاد و اينكه اين آقا همواره با دوستانشان تا نيمه شب شراب خواري مي‌رفته است و در هتل مرمر پرسه مي‌زدند و در كاواره‌ها مي‌رفتند.
• يك فردي كه از نظر اخلاقي اين طور و از نظر سابقه همكاري با ساواك آن وضعيت را داشته است.
• مي‌گويد: من آن زمان مخالف شاه بودم.
• خيلي حرف خنده‌ آور بود و وقتي من شنيدم واقعاً نفهميدم بخندم يا گريه كنم.
• همين آقايي كه اسمش را دكتر گذاشتيد، همه مي‌گويند: ايشان در دانشگاه تهران و در دانشكده حقوق دو سال خواند و رها كرد رفت و ليسانس هم نتوانست بگيرد، مگر اينكه به خاطر خوش خدمتي و رقاصي‌گري كه براي بيگانگان دارد يك دكتراي افتخاري گرفته باشد.
• اين آقاي سجودي (من نمي‌دانم اسمش را چه بگويم) آمد و فاتحه همه چيز را خواند.
• اين وهابي‌ها ضد دين هستند و وهابيت براي اين تأسيس شده كه دين اسلام را از بين ببرند و قرآن را زير سؤال ببرند و پيغمبر را زير سؤال ببرند.
• من مطمئن هستم اگر هيچ دليلي براي حرف‌هاي ما نبود،‌ همين صحبت‌هاي پريشب آقايان كافي بود.
• من بناي پخش كليپ در اين برنامه را ندارم؛ ولي چون اين آقايان «سراب مهدويت» گذاشتند مي‌خواهم ثابت كنم كه آقا سراب قرآن و سراب پيغمبر را رفتند بالا، نيازي نبود به سراب مهدويت.
• شما سراب اين‌ها گذاشتيد و فاتحه همه چيز را خوانديد.
• پخش كليپ
• مجري شبكه وهابي: آيا اسلام پيام دموكراسي و آزادي داشته و در مباني اسلامي مبحث آزادي مطرح شده است؟
• سجودي از كارشناسان وهابي:
• بلا شك و ترديد، اسلام دين آزادي است و در صدر اسلام هم كه اسلام شروع شده است، آزادي بوده است و مهمترين شخصيت اسلام پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم است و مهمترين و مقدس‌ترين چيز ما قرآن كريم است.
• شما ببينيد همه اين‌ها خودشان را انتقاد پذير دانسته‌اند و گفته‌اند كه ما را نقد كنيد.
• قرآن كه اينقدر پيش ما مقدس است و كلام الله است خودش اين اجازه را به ما داده است.
• در همان اول قرآن در سوره بقره وقتي كه خدا به انسان‌ها خطاب مي‌كند و مي‌گويد: يا ايها الناس و در ادامه آن مي‌گويد:
• إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
• سوره بقره، آيه 23
• اگر شما شك داريد كه اين قرآن كتاب درستي است، شما هم مثل اين بياوريد.
• منظورش اين نيست كه ؟؟؟ را بياوريد، منظورش اين است كه شما هم دستورات بياوريد.
• اين معنايش اين است كه وقتي ما مي‌گوييم براي مثال همجنس‌گرايي بد است، قرآن اجازه مي‌دهد كه يك همجنس‌گرا بيايد و از عقيده‌اش دفاع كند و دوستانش را هم بياورد.
• اين معني‌اش چيست؟
• معني‌اش اين است كه آزادي بيان را قرآن خودش اجازه داده است.
• و اما مي‌رسيم به شخصيت دوم اسلام بعد از قرآن كه پيامبر خدا است، ايشان هم كه ما زندگي عملي‌شان را نگاه كنيم، ‌مي‌بينيم كه يارانش جلوي ايشان ايستاده‌اند در حديبيه و گفته‌اند: ما اين صلح را قبول نداريم، در حالي كه اين مسئله وحي بوده است.
• استاد قزويني
• اين آقا بعضي از وقت‌ها يك روايتي از كافي مي‌خواند و مي‌گويد: اين آقايان مواد مخدر مصرف كرده بودند كه اين طوري حرف مي‌زدند.
• مجري
• اينجا فكر كنم خودش قرص اكس مصرف كرده است.
• استاد قزويني
• اين آقا كه متخصص مواد مخدر يا شراب است نمي‌دانم چي خورده است كه اين طور عقل و شعورش را از دست داده است.
• در روايت داريم خدا اگر به يك فردي بخواهد غضب كند، عقلش را از او سلب مي‌كند.
• كسي كه مسلمان نباشد؛ ولي عاقل باشد و يك جو عقل داشته باشد، اين طور فاتحه همه چيز را نمي‌خواند.
• مي‌گويد: حضرت پيغمبر و قرآن هر دو انتقاد پذيرند؛ پس ما نبايد گلايه كنيم از اين لائيك‌ها و امثال سروش و غيره كه آمده‌اند اين همه ارتداد بازي كرده‌اند.
• اگر واقعاً اين را با دقت گفته باشد، بايد به ارتداد اين آقا حكم بكنند؛ چون از اين حرف بوي ارتداد مي‌آيد؛ يعني كسي بيايد بگويد: كه قرآن انتقاد پذير است ديگه براي اسلام چي مي‌ماند.
• حياء و شرف و عقل اين‌ها كجا رفته است.
• بردار قرآن را بخوان كه در سوره نساء آيه 59 مي‌فرمايد:
• يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ
• شما موظف هستيد از پيغمبر بي‌چون و چرا اطاعت كنيد.
• در سوره احزاب آيه36 خيلي به صراحت مي‌فرمايد:
• وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ
• اگر خدا و پيغمبر يك تصميم گرفت كسي حق كوچك‌ترين اختيار ندارد (چه رسد به اينكه نقدي داشته باشد).
• اين انكار آيات قرآن است، بعد قرآن مي‌گويد:
• وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا
• سوره  احزاب آيه 36
• هركس بخواهد با پيغمبر مخالفت كند، گمراه واضح شده است.
• آن وقت شما بيا بگو: پيغمبر نقد پذير و انتقاد پذير است.
• در سوره نساء آيه 65 خداوند مي‌فرمايد:
• فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا
• قسم به پروردگارت، پيغمبر! ايمان مسلمان‌ها كامل نيست مگر اينكه نسبت به گفته‌هاي تو تسليم محض شوند.
• اين چه حرف غلطي است كه اين آقا مي‌زند، پيغمبر قابل نقد و انتقاد پذير است.
• خدا در سوره جن مي‌فرمايد:
• وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا
• سوره جن آيه 23
• و در آيه 23 سوره بقره خداوند مي‌فرمايد:
• وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
• اگر شك داريد، شما هم برويد مثل قرآن يك سوره بياوريد.
• من نمي‌دانم اين‌ها قرآن را مي‌فهمند يا نمي‌فهمند، حداقل برو ترجمه قرآن را بخوان.
•تو كه مدعي هستي كه شيعه بودي، حداقل پاي منبرها اين را گفتند: كه قرآن در اينجا تحدي مي‌كند.
•حداقل زيل آيه را بخوان كه مي‌فرمايد:
•فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ
•بقره آيه 24
•نه تنها الآن نمي‌توانيد مثل سوره از قرآن را بياوريد هرگز نخواهيد توانست؛ پس بترسيد از آتشي كه هيزم‌هايش خود انسان‌ها هستند.
•بعد ايشان مي‌گويد: قرآن اجازه داده است به همجنس‌گراها كه بيا از عقيده‌ات دفاع كن.
•خاك بر سر شما.
•قرآن اجازه داده است كه يك همجنس‌گرا بيايد و دوستانش را هم بياورد، مگر اينكه شما بگوييد كه آقاي عبدالرحمن دمشقيه كه خودش گفت: كه من همجنس‌گرا بودم (ما پخش هم كرديم) آزاد است حالا كه خودش آمد، دوستانش را هم بعداً بياورد، شايد اين مقدمه براي اين بوده است كه مي‌گويد: قرآن اجازه داده است كه همجنس‌گرا بيايد و دوستانش را بياورد و از خودش دفاع كند.
•ما ديگر جز اينكه بياييم و بگوييم كه اين آقا عقل، شعور و فهمش را از دست داده است يا نه اين‌ها بناي كارشان مبارزه با اسلام است.
•من گمانم اگر تمام معاندين هزاران برنامه عليه پيغمبر و اسلام مي‌گذاشتند ، به اندازه اين جفنگياتي كه اين مرد بافته است اثر نمي‌گذاشت.
•مي‌گويد: در صلح حديبيه پيغمبر آنجا بود و يارانش ايستاده بودند و به پيغمبر آمدند اعتراض كردند و گفتند: كه ما اين صلح را نمي‌پذيريم.
•حداقل اگر سواد نداري از يك باسواد سؤال كن، من گمان مي‌كنم صحيح بخاري را نمي‌توني بفهمي،‌ حداقل از يك كسي كه مي‌فهمد سؤال كن.
•در قضيه صلح حديبيه ياران پيغمبر نبودند كه به پيغمبر اعتراض كنند؛ بلكه شخص خليفه دوم بود كه شما اين همه با دبدبه و كبكبه چند شبي است كه از آن نام مي‌بريد كه وقتي پيغمبر اكرم صلح حديبيه را امضا كرد، يك نفر معترض بود آن هم خليفه دوم بود.
•فَجَاءَ عُمَرُ فقال أَلَسْنَا على الْحَقِّ وَهُمْ على الْبَاطِلِ أَلَيْسَ قَتْلَانَا في الْجَنَّةِ وَقَتْلَاهُمْ في النَّارِ قال بَلَى قال فَفِيمَ نُعْطِي الدَّنِيَّةَ في دِينِنَا
•صحيح البخاري، ج 4، ص 1832
•آيا ما حق نيستيم و آن‌ها باطل هستند؟ پيغمبر فرمود: بله بعد مي‌گويد: اين كاري كه تو كردي پستي دين را ثابت كرده است.
•پيغمبر فرمود: اين طور نيست عمر! خداوند كمكم مي‌كند و اين اشتباه است باز عمر قانع نشد و رفت پيش ابوبكر و ابوبكر هم همان حرف پيغمبر را زد بعد مي‌گويد:
•فَرَجَعَ مُتَغَيِّظًا
•صحيح البخاري ج 4، ص 1832
•از سخن پيغمبر با غضب برگشت.
•يعني سخن پيغمبر هم جناب عمر را قانع نكرد.
•اين آقا مي‌آيد از آزادي بيان صحبت مي‌كند، خود آقاي عمر مي‌گويد: من آن روز اشباه كردم و مي‌گويد:
•قال عُمَرُ فَعَمِلْتُ لِذَلِكَ أَعْمَالًا
•صحيح البخاري،‌ ج 2، ص 978
•براي كفاره اين كارم اعمال زيادي انجام دادم.
•صالحي شامي از علماي بزرگ شما است، از قول خليفه دوم در رابطه با صلح حديبيه مي‌گويد:
•والله ما شككت منذ اسلمت الا يومئذ
•سبل الهدى والرشاد، ج 5‌،‌ ص 53
•من در نبوت پيغمبر تا آن روز شك نكرده بودم و آن روز در نبوت پيغمبر شك كردم.
•بعد مي‌گويد:
•فما زلت اتصدق واصوم واصلي واعتق من الذي صنعت يومئذ مخافة كلامي الذي تكلمت به
•سبل الهدى والرشاد، ج 5، ص 53
•عمر مي‌گويد: به خاطر آن حرف نادرستي كه زدم و در نبوت پيغمبر شك كردم، چقدر صدقه دادم و روزه گرفتم و نماز خواندم و بنده آزاد كردم.
•اين آقا آمده است از اين كاري كه يك نقطه سياهي در تاريخ اسلام است به عنوان آزادي، آن هم ياران پيغمبر در بيان، استفاده كرده است.
•خجالت مي‌كشي كه بگويي جناب خليفه دوم بود كه اعتراض كرد و خودش هم به خاطر اين كار كفاره داد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page