ويژگيهاى عصر حکومت حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)

(زمان خواندن: 16 - 31 دقیقه)

دفعه دومي بود که از يک جوان چنين مطلبي را مي شنيدم . چرا يک جوان بايد چنين فکري در مورد امام زمانش و نهضت مقدس او داشته باشد?

 چرا بايد اينگونه در مورد حضرت بي اطلاع باشد. چرا اواينگونه فکر مي کند که ابتدا بايد زحمت خود را بکشد وثمره اش را ببيند بعد امام زمان (عليه‌السلام) ظهور کند.


شايد فکر مي کند ظهور امام زمان (عليه‌السلام) مساوي با آخر دنياست ديگر فرصتي براي رسيدن به آرزوهايش ندارد، يا شايد فکر مي کند حضرت به زندگي مادي وپيشرفت تکنولوژي بي اعتناست و در زمان او نمي شود براي دنيا زحمت کشيد.

اين مطلب خيلي براي من آزار دهنده بود آيا اين يک شبهه ديگر بود که دشمنان اهل بيت در بين جوانان خوب ما رواج داده بودند.

مدتي سعي کردم در تمام صحبتهايم بحث از مهدويت را داشته باشم، که سفارش بسياري از علما هم همين بود وباز سعي کردم مسئله حکومت مهدوي ووضع بسامان آن را توضيح دهم که اصلا حکومت او حکومت امنيت وعدالت است ، چنان احوال آرام ومساعدي پيش مي آيد که هر کس مي تواند بدون دغدغه سراغ شکوفا کردن استعدادهايش برود ولذت علم واقعي را در پناه امام معصوم احساس کند.

هر بار اشتياق زيادي از مردم دريافت مي کردم که نشان مي داد مردم تشنه معرفت مهدوي مي باشند و اين‌كه هنوز حق مطلب ادا نشده است.

تصميم گرفتم تحقيقي در اين زمينه انجام دهم که لا اقل ابهامهاي اين مسئله را از پيش چشم جستجو گران تا حدودي بردارد.

نوشته حاضر خلاصه ايست کامل از مباحث مربوط به حکومت حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) که از چند بعد: معنويت ، علم وآگاهي ، امنيت ، اقتصاد، ونهايتاً عدالت خاص زمان حکومت ايشان، موضوع را مورد بحث قرار مي دهد. البته به ناچار براي آنکه محيط مناسبي براي بحث بوجود آيد ابتدا کمي از آثاراجتماعي وسياسي و حوادث قبل وحين ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و وظايف ما در اين لحظات حساس سخني به ميان آمده است.

ان شاء الله مورد قبول درگاه احديت بوده وبه امضاي وليش حضرت بقيه الله الاعظم (عليه‌السلام) برسد.

خدايا ما را چنان ديندار وصبور قرار بده که لايق مهدي فاطمه (سلام الله عليهما) باشيم آمين رب العالمين

 فصل اول:

مقدمات تشکيل حکومت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)

زماني که ظلم وبي عدالتي عرصه زمين را فرا گرفته وپشت انسانيت زير اين همه بار ومصيبت خم گشته است، هنوز در بين امتها وملتها سو سوي اميدي وجود دارد که مصلحي مي آيد وآنها را نجات مي دهد. وآن زمانيست که مستکبران جهان موج نا امني وجنگ را گسترش ، وبي ديني را در همه جا رواج داده اند. به طوريکه از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نقل شده که مي‌فرمايند: «زمين چنان آکنده از ستم وبي داد مي شود که کسي جرات ندارد خدا را بخواند»[1] و نيز مي‌فرمايند: «دينداري صحيح چنان سخت مي شود که گويا آتش در کف دست نگه داشتن است»[2]. واين مطلب بدين معناست که بحران آخر الزمان حتي سرزمينهاي اسلام را رها نمي کند ومسلمانان را حتي در خانه هاي خويش راحت نمي گذارد. تا اين‌كه جنگ‌ها و درگيري‌ها به سرزمين‌هاي حجاز مي‌رسد و به ظاهر مسلمان‌هاي حجاز بر سر قدرت با هم به نبرد مي‌پردازند . ورود بحران حكومت در سرزمين حجاز مقدمه‌اي از مقدمات ظهور است.

 1-1- بحران حکومت در حجاز

مهمترين بحران در سرزمينهاي اسلامي ، بحران در سرزمين‌هاي حجاز است که تاثير بسزايي بر کل عالم اسلام دارد. مخصوصا اينکه روايات، عدم حقانيت حکومتهاي آن زمان را در حجاز اثبات مي کند واين خود نور اميدي است براي مظلومان آن سرزمين ومنتظران عدالت در سرزمينهاي ديگر، چنانچه در حديثي از امام صادق (عليه‌السلام) وضعيت حکومت حجاز در دوره نزديک ظهور چنين بيان مي شود:

«من يضمن لي موت عبد الله اضمن له القائم ثم قال : اذا مات عبد الله لم يجتمع الناس بعده علي احد ولم يتناه هذا الامر دون صاحبکم انشاء الله ويذهب ملک السنين ويسير ملک الشهور والايام. فقلت : يطول ذلک ؟ قال: کلا؛ هر کس مرگ عبدالله را براي من تضمين کند من ظهور قائم را براي او ضمانت مي کنم . سپس فرمود: وقتي عبد الله در گذشت مردم بعد از او با کسي براي حکومت توافق نمي کنند اين اختلاف ودر گيري به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر ادامه مي يابد وفرمانرواييهاي چند ساله پايان يافته وحکومت چند ماه وچندين روزه فرا ميرسد . سوال کردم آيا اين ماجرا بطول مي انجامد ؟ فرمود: هرگز.»[3]

يکي از مقدمات مهم ظهور حضرت مهدي (عليه‌السلام) پيدايش خلأ سياسي وکشمکش بر سر فرمانروايي در سرزمين حجاز است. واين کشمکش با مرگ پادشاه ويا خليفه اي رخ مي دهد که برخي از روايات وي را «عبد الله» مي نامند!

ظاهراً در زمان اين پادشاه امنيت ظاهري وجود داشته ولي در باطن وضع بر مردم مخصوصا آل محمد (صلي الله عليه و آله) بسيار گران بوده بطوريکه مردم بعد از او ديگر حاضر نيستند زير بار حاکم وپادشاهي بروند از اين رو سلطه و خفقان قبلي را کاملاً مطرود مي‌کنند . يعني با وجودي که حکومت در بحران قرار مي گيرد ولي مردم وضع مناسب تري نسبت به گذشته خواهند داشت.

امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: «زماني که مردم در سرزمين عرفات در حال وقوف باشند سواري بر شتري سبک سير به آنجا وارد مي شود مرگ خليفه را خبر مي دهد وبا مرگ او فرج آل محمد (صلي الله عليه و آله) وگشايش کار تمام مردم فرا مي رسد» .[4]

شايد منظور از شتر سبک سير، وسايل پستي بسيار سريع باشد که نشان مي دهد اين خبر بسيار مهم است وخيلي زود به اطلاع همگان مي رسد.

 2-1- اولين حضور علني حضرت مهدي(عليه‌السلام)

بحران موجود در حجاز، حکومت‌هاي فعلي را چنان تضعيف مي کند که حضرت مهدي(عليه ‌السلام) مي تواند نهضت خويش را به آساني شروع کند . چه محلي براي شروع مناسب است؟ سرزمين مکه در آن موقع پر از مخالفين اهل بيت(عليهم‌السلام) است وحتي کساني که بر سر حکومت نزاع وکشمکش دارند مقصد اصلي شان مکه است. پس آن‌جا نمي‌تواند محل مناسبي براي شروع باشد. بايد جايي باشد که اولاً: شيعيان وحاميان وي وجود داشته باشند وثانيا: از لحاظ استراتژيکي محل مناسبي براي اعلام حضور باشد، يعني هم دور افتاده وغير قابل دسترس نباشد وهم داراي اهميت براي جهان اسلام باشد.

مدينه، شهر رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) واجد تمام شرايط است. از مدينه شروع مي کند ، وشيعيان را آگاه مي کند وخبر کم کم به بيرون راه پيدا مي کند .

حکومت ضعيف فعلي، خود را از مقابله با امام زمان (عليه‌السلام) آنهم در چنين مکاني ، حرم جدش رسول الله (صلي الله عليه و آله) عاجز مي بيند ودست به دامن دولتهاي بزرگتر مي شود کاري که معمولا دولتهاي ضعيف ودست نشانده انجام مي دهند.

اما دولتهاي بزرگتر چه مي کنند؟ مثل هميشه بدون دخالت مستقيم، يکي از مهره هاي خود را مسلح كرده به سمت حجاز مي‌فرستند؟ و او کسي جز سفياني نيست، فرزند ابو سفيان فرزند هند جگر خوار .

امير المومنين (عليه السلام): مي‌فرمايند: «فرزند هند جگر خوار از وادي يابس (دره خشک) خروج مي کند او مردي چهار شانه وبد قيافه ، داراي سري بزرگ ، بر صورت او اثر آبله پيداست وقتي او را مي‌بيني مي‌پنداري که يک چشم دارد نامش عثمان ونام پدرش عنبسه، او از فرزندان ابو سفيان است».[5]

اما چگونه است که دولتهاي بزرگ چنين کسي را که از خود اعراب است براي مبارزه انتخاب مي کنند؟

در کتاب غيبت شيخ طوسي(ره) از بشر بن غالب که از اصحاب امير المومنين (عليه‌السلام) است چنين روايت شده:

«سفياني در حاليکه رهبري گروهي را بر عهده دارد ومانند مسيحيان صليب به گردن آويخته از سرزمين روميان روي مي آورد»[6]

از اين حديث نتيجه مي‌گيريم كه سفياني فرهنگ وآموزش غربي دارد وچه بسا همانجا رشد ونمو کرده باشد. پر واضح است که مراد از روميان، سرزمينهاي غرب است که دين مسيحيت دارند که در آن زمان امپراطوري روم هم شامل همه آن کشور ها بوده است. يعني سفياني به عنوان مزدور غرب عمل مي کند.

لشگر سفياني به سمت مدينه حرکت مي کند

امام باقر (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «سفياني وهمراهان وي ظاهر مي شوند و او هيچ غم وانديشه اي جز غلبه بر خاندان پيامبر(عليهم‌السلام) وپيروان آنها ندارد وسفياني گروهي را رهسپار مدينه مي کند وآنها مردي را در آنجا به قتل مي رسانند ومهدي(عليه‌السلام) و منصور از آنجا مي‌گريزند و آل پيامبر(عليهم‌السلام) از کوچک و بزرگ دستگير مي شوند کسي باقي نمي ماند مگر اينکه دستگير وزنداني مي شود سپاه سفياني به جستجوي آن دو مرد مي پردازد ومهدي بنا به روش موسي وبا اضطراب بيرون مي‌آيد تا آنکه وارد مکه مي شود».[7]

 3-1- حضرت مهدي(عليه‌السلام) در مکه

1-3-1-. اولين نشانه ظهور

« وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ؛ اگر ميديدي آن لحظه اي را که فريادشان بلند مي شود اما نمي توانند بگريزند وآنها از جاي نزديکي گرفته مي شوند».[8]

از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد اين آيه نقل شده كه: «منظور لشگريان سفياني هستند كه از مدينه به سمت مكه خروج مي‌كنند و در بين راه در صحراي بيداء زمين، آن‌ها را به درون خود مي‌كشاند».[9]

لشگريان فرستاده شده توسط سفياني به تعقيب حضرت مهدي(عليه‌السلام) به طرف مکه حرکت مي کنند وخود خبر ندارند که گرفتار وعده قطعي خداوند مي شوند كه اين وعده چيزي جز اين نيست كه زمين شكافته مي‌شود و آن‌ها را به كام خود فرو ميبرد.

 2-3-1- دومين نشانه ظهور

« إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ؛ اگر ما اراده کنيم از آسمان براي آنان آيه اي نازل مي‌کنيم که گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد.» [10]

بعد از فرو رفتن لشكر سفياني نوبت به نداي آسماني مي رسد که اينهم از نشانه‌هاي قطعي ظهور است. که اين ندا را همه مردم جهان هر کسي به زبان خودش مي‌شنود وصدايي پر طنين که خواب غافلان را از هم بپاشد به ناچار اين سوال بر سر زبانها مي افتد که مهدي کيست؟ چه مي خواهد؟ الان کجاست؟ ...

امام صادق عليه السلام: «منادي از آسمان نام صاحب اين امر را بانگ مي زند که فرمانروايي از آن فلاني فرزند فلان است پس کشتار براي چيست؟»[11]

ونيز آن حضرت فرمود: «دو صيحه رخ مي دهد: "يکي در آغاز شب وديگري در پايان شب دوم" . هشام بن سالم گويد: پرسيدم چگونه است؟ فرمود: «صيحه اي از آسمان است وصيحه ديگر از سوي ابليس» . پرسيدم:چگونه اين يکي از ديگري باز شناخته ميشود؟ فرمود: «کسي که به آن گوش فرا دهد پيش از آنکه بوجود آيد آنرا تشخيص مي دهد.»[12]

 3-3-1- اعلام ظهور

امام زين العابدين (عليه السلام): «حضرت مهدي(عليه‌السلام) از گردنه کوه طوي با سيصدو سيزده مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر فرود مي آيد تا آنکه وارد مسجد الحرام شود ودر مقام ابراهيم چهار رکعت نماز مي گزارد وبه حجر الاسود تکيه مي دهد وپس از حمد وثناي خدا وياد پيامبر ودرود بر او لب به سخن مي گشايد بگونه اي که احدي چنان سخن نگفته باشد ونخستين کساني که با او دست بيعت مي دهند جبرئيل وميکايل مي باشند»[13]

 4-1- شناسايي ظهور

امام صادق(عليه‌السلام) به مفضل فرمود: چرا گريه مي کني؟ عرض کردم: چگونه گريه نکنم، در حاليکه شما مي فرماييد دوازده پرچم بر افراشته مي شود که هيچ کدام از ديگري شناخته نمي شود، پس تکليف ما در آن زمان چيست؟ آنگاه امام صادق (عليه‌السلام) به خورشيد که داخل ايوان مي‌درخشيد نگريست وفرمود: اي ابو عبدالله اين خورشيد را مي بيني؟ عرض کردم : آري. فرمود:بخدا سوگند امر قائم ما از اين خورشيد روشن تر است.[14]

آري! اشتباهي در كار نيست، امر ظهور بسيار دقيق و لطيف است، اين ما هستيم كه بايد از خودمان به صورت صحيح نگه‌داري كنيم. و با يك يقين استوار در اين دايره باقي بمانيم، تا هنگام ظهور او را خوب درك كنيم و جان بر كف به سويش بشتابيم.

امام باقر(عليه‌السلام) فرمود: «کسي که قائم ما را درک کند ودر کنارش شهيد شود اجر دوشهيد در حالت معمولي به او داده مي شود اما کسي که در کنار او يکي از دشمنانش را بکشد اجر بيست شهيد به او داده مي شود»[15]

 فصل دوم:

ويژگيهاي دوران حکومت

ويژگيهاي حکومت حضرت مهدي (عليه‌السلام) را فقط با قرار گرفتن در آن عصر مي توان درک کرد که واقعا منظور از (حيات طيبة) که در قرآن به آن پرداخته شده چيست؟ عصر حكومت حضرت ولي عصر(ارواحنا له الفداه) عصر شكوفايي جوامع بشري در ابعاد مختلف معنوي، علمي، امنيتي، و اقتصادي است. حكومت آن حضرت كه با برچيده شدن كاخ ظلم مستكبران و جنايتكاران جهان و گسترش عدل و قسط در سراسر عالم پايه‌گذاري خواهد شد، نهايت آرزوي همه انسان‌هاي عدالت خواه در سراسر جهان بوده و هست. در اين فصل به بررسي ويژگي‌هاي مختلف حكومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) مي‌پردازيم.

 1-2ـ معنويت وفرهنگ

امير المومنين (عليه السلام)مي‌فرمايند: «يا مالک بن ضمره! کيف انت اذا اختلفت الشيعه؟ فقلت : يا امير المومنين ما عند ذلک من خير. قال: الخير کله عند ذلک ، يا مالک عند ذلک يقوم قائمنا... ثم يجمعهم الله علي امر واحد؛ اي مالک بن ضمره! چگونه خواهي بود هنگامي که شيعه اختلاف کنند. گفتم: يا امير المومنين در اين دوره خيري نيست . امام فرمودند: تمام نيکي در آن روزگار است اي مالک در آن زمان قائم ما قيام کند .... سپس همه را بر يک امر وعقيده گرد آورد.»[16]

براي تشکيل يک جامعه واحد ، وجود جهان‌بيني واعتقاد واحد ضروري است. حضرت امير المومنين (عليه‌السلام) با بيان اين ويژگي قيام قائم، تشکيل يک جامعه واحد را مصداق تمام خير معرفي مي کنند ، جامعه اي که آرزوي ديرينه مسلمين و وعده الهي است: «ليظهره علي الدين کله»[17] .

هيچ يهودي ومسيحي نمي ماند مگر اينکه در حکومت حضرت مهدي(عليه‌السلام) مسلمان مي‌شود و به امامت او ايمان مي‌آورد . چه اينکه از امام باقر(عليه‌السلام) نيز در ذيل آيه شريفه:«وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ؛ هيچ يک از اهل کتاب نيست مگر اينکه قبل از مرگش به او ايمان مي آورد.» [18]

چنين نقل شده است: «حضرت عيسي(عليه‌السلام) قبل از وقوع قيامت به اين دنيا نازل مي‌شود وهيچ يک از يهوديان ومسيحيان نيستند مگر اينکه قبل از مرگش به عيسي ايمان مي‌آورند و همه پشت سر مهدي(عليه‌السلام) نماز مي گذارند»[19]

 2-2 - علم ومعرفت

قبل از شروع این ویژگی ابتدا باید منظور از علم روشن شود.

علم واقعی چيست؟ کجا مي‌توان به آن دست يافت؟ آيا بشر جايي دارد که بتواند علوم مختلفه و بي‌نهايت دنيا راکامل و واضح دريافت کند؟ آيا بشراجازه دارد به علمهاي بيشتري دسترسي پيدا کند؟ آيا اين علم محدود دردنياي فيزيکي است يا ماوراء طبيعت را هم شامل مي‌شود.اين محدوده بشر رافقط خدا تعيين مي کند که نقطه اوج وکمال اين اشرف مخلوقات چقدر است:«وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ؛ ما اين کتاب را بر تو نازل کرديم که بيان‌گر همه چيز است ومايه هدايت ورحمت وبشارت براي مسلمانان است.» [20]

اگر قرآن بيان گر همه چيز است مطلقا همه چيز لکل شيء، وراه هدايت وکمال اسلام آورندگان در آن بيان شده ، علم کل ماده وماوراء ماده علم سعادت علم زندگي برتر پس آفريننده ما حد بسيار بالايي را پيش روي ما اجازه داده فقط يک نقطه خالي باقي مانده يك مسئله که اگر موجود مي بود ديگر مسلمانان همه چيز در اختيار داشتند آن يک معلم اصيل قرآن است که اين همه چيز را براي بشر بيان کند ،

چون خود رسول الله (صلي الله عليه و آله) وسلم فرمودند:«اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا ، کتاب الله وعترتي اهل بيتي، وانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض ؛ من دو چيز گرانبها در بين شما باقي مي گذارم مادامي که به آنها تمسک کنيد گمراه نخواهيد شد و آن دو کتاب خدا واهل بيتم هستند که هيچ زمان از هم جدا نمي شوند تا زماني که در حوض در روز قيامت بر من وارد شوند.» [21]

ما از دو چيز گرانبهايي که رسول خدا (صلي الله عليه و آله) وسلم براي بما به ارمغان گذاشت فقط يکي را در دسترس مستقيم داريم. ممکن است گفته شود در حال حاضر هم تفسير هاي زياد وگوناگوني در مورد قرآن است. در جواب بايد گفت:

مولي الموحدين حضرت امير المومنين(عليه‌السلام) مي‌فرمايند:«ويعطف الراي علي القرآن اذا عطفوا القرآن علي الراي ؛ (مهدي) راي ها ونظر ها وافکار را به قر آن باز گرداند پس از آنکه قر آن را به رايها ونظر ها وافکار خود باز گردانده باشند.» [22]

 1-2-2- علم جامعه ساز

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايند:«اذا قام قائمنا (عليه‌السلام) وضع يده علي رؤوس الناس فجمع بها عقولهم وکملت بها احلامهم ؛ زماني که قائم ما قيام کند دستش را بر سر بندگان خدا قرار مي دهد پس عقلهايشان را کامل وافکارشان را پرورده وتکميل مي کند. »[23]

آن فضاي آرام وعدالت گسترده وعده داده شده چطور بين مردم رواج پيدا مي کند ؟ ممکن است توهم شود که حضر ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) با قدرت امامت وولايت خود مانع از ظلم کردن مردم مي‌شود وجلو اعمال اختياري مردم را مي‌گيرد اما اين کلام نوراني امام باقر (عليه‌السلام) به ما مي آموزد حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) فقط عقلهاي مردم را کامل مي کنند يعني با علومي که از قرآن براي مردم روشن مي کنند علم واقعي را در دسترس آنها قرار مي دهند وسپس اين خود مردم هستند که بعد از اينکه عقلهايشان کامل گرديد درک مي کنند که زندگي بهتر چيست ولذت واقعي کداماست. بله اين درک به برکت دست مبارک امامشان است که اين خاصيت وجود امام در بين مردم مي‌باشد خاصيت ارتباط مستقيم واسطه فيض الهي با مردم که اگر جريان حکومت اسلامي بعد از رسول الله (صلي الله علي و اله وسلم) مسير اصلي خود را طي مي کرد وامامان در بين مردم حکومت واقعي مي داشتند وعلم را به مردم مي آموختند چه بسار وضعيت علم مردم در حال حاضر در همين حدود که حديث مي فرمايد مي بود. ومسلماني جامعه اي سالم براي مسلمانان ساخته بود.

آيا مي توان باور کرد که بشر اينقدر از مسير اصلي خلقت دور شده باشد آيا مي توان قبول کرد ما مثل گله اي سر گردان بدون چوپان به اين سو وآن سو بدون هيچ هدفي مي رويم مگر ما چقدر از علم واقعي عقب افتاده ايم؟ اني حديث را ازامام صادق (عليه‌السلام) بشنويم:«علم بيست وهفت حرف است پس همه آن چيزي که تا کنون انبيا آورده اند دو حرف است پس تا کنون مردم بيش از اين دو حرف نياموخته اند زماني که قائم ما قيام کند بيست وپنج حرف را براي مردم نشر مي دهد ودو حرف قبلي را هم ضميمه آن مي کند تا بيست وهفت حرف کاملا بين مردم گسترده شود»[24]

مگر اين سلاطين ظالم زمان ائمه معصومين (عليهم السلام) فرصتي به خلق خدا براي پيشرف ودريافت علم مي دادند به جز اندکي از اصحاب خاص ائمه هدي (عليم‌السلام) که در ارتباط دقيق و مستقيم با آنها بودند ديگر کسي از علم واقعي بهره اي نبرد به طوري که امام صادق(عليه‌السلام) تقريبا يک قرن بعد از رسول الله (صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: تا کنون دو قسمت علم بيشتر بيان نشده است. ظاهرا حضرت مقصودشان اين بود که بعد از من هم فرزندانم فرصتي براي بيان بقيه علم پيدا نمي کنند تا زمان مهدي موعود که بقيه علم را او براي مردم بيان کند.

 3-2-2- دانشمندان به سوي علم واقعي

وقتي حضرت موسي (علیه‌السلام) به پيامبري مبعوث شد جمعي از ساحران چيره دست وماهر در مقابل او بودند ، چون سحر در آن زمان رونق وپيشرفت فراوان داشت لذا حضرت موسي با سلاحي خدايي براي مقابله با مهمترين قدرت بشر در آن زمان مبعوث شد که ديگر براي هيچ کس شکي باقي نماند، چنان شد که همه ديدند عصاي حضرت موسي(عليه‌السلام) اژدهايي شد وهمه مارهاي ساحران را بلعيد وساحران فهميدند اين کار از جنس کار خودشان نيست وخيلي زود ايمان آوردند.

حضرت عيسي(عليه‌السلام) که مرده زنده مي کرد و مريض را شفا مي‌داد ، در زماني بود که علم طب رونق وپيشرفت فراوان داشت لذا علماي طب قدرت ماوراء الطبيعه او را ديدند وبه وي ايمان آوردند.

قرآن هم که کلام جاودانه خداوند است و داراي فصاحت وبلاغت شگفت انگيزي مي باشد در زماني که شعر وادبيات رونق داشت ظهور نمود.

در زمان ظهور امام عصر(عليه‌السلام) نيز مي توان گفت که علم مادي بسيار پيشرفت کرده و ماهواره ها و رايانه ها کارهاي شگفت انگيزي مي نمايند امام وقتي امام زمان(عليه‌السلام) نمادي از علم بياورد که مثلاً بدون هيچ گيرنده يا فرستنده اي چهره مبارک آن حضرت در تمام دنيا رويت شود يا بدون هيچ دستگاهي صداي نازنين آن حضرت به گوش همه برسد آن هم هر قومي به زبان خودشان ويا ياران حضرت بدون هيچ تجهيزاتي مانند هواپيما و... روي ابر ها سوار شوند وبه طرف کعبه بروند، مسلما اولين کساني که متوجه اين علوم خارق العاده مي‌شوند همان دانشمندان ومخترعين پيشرفته روز هستند كه در مقابل اين معجزات خاضع خواهند شد وسلاحهاي خود را بي اثر وبي مقدار در مقابل چنين نيروي مي‌انگارند. اصلا ديگر براي سلاحهاي پيشرفته ارزشي باقي نمي ماند .

 3-2- امنيت

1-3-2- . وضعيت گردنکشان وستمکاران در زمان حکومت

امام کاظم (عليه السلام) فرمودند:«الثاني عشر منا اهل البيت سهّل الله له کل عسير... ويبير به کلّ جبار عنيد ، ويهلک علي يده کل شيطان مريد ؛ خداوند براي دوازدهمين از خاندان ما هر دشواري را آسان مي‌گرداند ... و به دست او هر جبّار سختي نابود مي شود و هر شيطان سرکشي هلاک مي شود.» [25]

از خصوصيات بارز انقلاب مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سازش ناپذيري حضرت است يعني از اجراي حدود واحکام الهي ومبارزه با ستمگران قاطعيتي خدايي دارد. وهيچ چشم پوشي ومسامحه‌اي در کار او نيست . معيار پاکسازي همه اجتماعات بشري همين است. تبليغات دشمنان داخلي وخارجي وتکفيرهاي داخلي وارتجاعي در او هيچ اثري نمي گذارد. چنانچه زراره از امام باقر (عليه‌السلام) در مورد حضرت مي پرسد: آيا قائم(عليه‌السلام) به سيره پيامبر (صلي الله عليه و آله) با مردم رفتار مي کند؟ امام مي فرمايند : هيهات هيهات، اي زراره ! به سيره او رفتار نمي کند . پرسيدم : فدايت شوم چرا؟ فرمود: پيامبر خدا با نيکي در ميان امت خود رفتار مي کرد وبا مردم انس مي گرفت وقائم باکشتار رفتار مي کند وتوبه کسي را نمي پذيرد او با عهد نامه اي که با خود دارد به اين کار مامور مي گردد واي بر کسي که با او دشمني کند.[26]

 2-3-2- وضعيت منافقان در زمان حکومت

يکي از مشکلات مهم واساسي هر انقلاب عناصر منافق ودورويي است که اصولي و بنيادي فکر مي کنند و همه گير بودن انقلاب را درک کرده وستيز آشکار با آن را غير ممکن مي‌شناسند . اين افراد به ظاهر حرکت نوين را مي پذيرند، اما در باطن به هر گونه کار شکني وخرابکاري دست مي‌زنند وامنيت جامعه را بهم مي زنند.ليكن در عصر ظهور حضرت ولي عصر(عليه‌السلام) مأمور به باطن است. امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند:

«لن تذهب الدنيا حتي يخرج رجل منا اهل البيت يحکم بحکم داود وآل داود لا يسال الناس بينه ؛ دنيا پايان نمي پذيرد تا مردي از خاندان ما قيام کند که چون داود وآل داود قضاوت کند واز کسي (براي قضاوت) دليلي نمي خواهد.» [27]

يعني بر حسب باطن وضمير پاک خويش حکم مي کند وخدا حکم را به او الهام مي کند . حضرت نقشه هاي پنهاني هر گروه را مي‌داند ودوست ودشمن خود را با نگاه خواهد شناخت.

«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ؛ مجرمان از چهره هايشان شناخته مي شوند وآنگاه آنها را از موهاي پيش سر و پاهايشان ميگيرند.» [28]

يكي از اصحاب امام صادق(عليه‌السلام) مي‌گويد: امام در مورد اين آيه از من پرسيدند که در باره آن چه مي‌گويند؟ عرض کردم: چنين مي پندارند که خداوند تبارک وتعالي مجرمان را از روي چهره شان مي شناسد وموهاي پيش سر وپاهايشان را مي گيرد ودر آتش مي افکند. حضرت به من فرمودند: چطور خداوند تبارک وتعالي نياز به شناخت خلق دارد در حاليکه خود او آنها را خلق کرده است؟ عرض کردم فدايت شوم پس آن چيست؟ فرمود: وقتي قائم ما قيام مي کند خداوند به او قدرت چهره شناسي مي دهد پس بر کافر امر مي کند وموهاي پيش سر وپاهايش را مي گيرد.[29]

 3-3-2- تحقق امنيت

در بيان امنيت جامعه مهدوي احاديث فراوان ذکر شده که هر کدام مطلبي خاص مورد عنايت دارد. بهر حال حکومت معصوم است ومعصوم عاري از اشتباه، در اينجا به سه حديث از آن احاديث که مطالب جالبي را در بر دارد بسنده مي کنيم.

يکي از ياران امام صادق (عليه‌السلام) مي‌گويد: روزي ابوحنيفه نزد امام صادق آمد حضرت خطاب به او فرمود: اين آيه که مي فرمايد «سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ؛ در زمين شبانه روز سير کنيد در حالي که در امان باشيد»[30]، درباره چه سرزميني است؟

ابو حنيفه گفت: گمان دارم بين مکه ومدينه باشد.

حضرت به يارانش رو کرد وفرمود: آيا ميدانيد که در بين اين راه مردم مورد تعرض راهزنان قرار مي‌گيرند واموال آنان به غارت برده مي‌شود وافراد امنيت ندارند و کشته مي‌گردند؟

اصحاب پاسخ دادند : آري چنين است،در اين هنگام ابو حنيفه سکوت کرد.

حضرت بار ديگر از او پرسيد: اين آيه که خداوند مي فرمايد «ومن دخله کان آمنا؛[31] هر کس در آن وارد شود در امان خواهد بود» درباره کدام نقطه از زمين است؟

ابوحنيفه گفت: کعبه است.

امام فرمود: آيا مي داني که حجاج بن يوسف ثقفي کعبه را براي سر کوبي ابن زبير به منجنيق بست واو را کشت آيا او در جاي امن بود؟

ابو حنيفه سکوت کرد وديگر هيچ نگفت.

چون از جلسه بيرون رفت ابو بکر حضرمي به حضرت عرض کرد: فدايت شوم پاسخ اين دو پرسش چيست؟

امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: «اي ابابکر! مراد از آيه اول همراهي با قائم ما اهل بيت است. نيز سخن که فرمود « هر کس در آن وارد شود در امان است» يعني کسي که دست بيعت به او دهد ودر بيعت حضرتش وارد شود واز اصحاب وياران حضرتش گردد در امان خواهد بود.»[32]

ابو امامه باهلي مي‌گويد: روزي پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله) براي ما خطبه خواند ودر پايان آن فرمود: «پيشواي مردم در آن زمان مردي صالح است در آن عصر به گوسفند وگاو تعدي نمي شود وکينه ها از سينه ها زدوده مي شود افسار را از دهان حيوان بر مي دارند کودک دستش را در دهان درنده مي گذارد ولي حيوا ن آزاري به او نمي رساند...»[33]

ونهايتاً در مورد امنيت آن زمان حديث زيبايي از امام باقر (عليه‌السلام) بيان مي شود که حضرت فرمود: « به خدا سوگند ياران مهدي(عليه‌السلام) آن اندازه مي جنگند تا خدا به يگانگي پرستيده شود وبه او شرک نورزند وتا آنجا که پير زني سال‌خورده وناتوان از اين سوي جهان به آن سوي رهسپار شود وکسي متعرض او نشود».[34]

 4-2- اقتصاد

1-4-2- عدالت جامعه ، وبهبود اقتصاد مردم

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:«ان الناس يستغنون اذا اعدل بينهم؛ مردم بي نياز مي‌گردند آنگاه که عدالت ميانشان حاکم باشد.»[35]

عدالت واقتصاد دو اصل بسيار مهم هستند که در ارتباط تنگاتنگ با يکديگر قرار دارند زيرا اجراي دقيق عدالت براي از ميان بردن اعمال ظالمانه وغاصبانه در اداره زندگي جامعه است، تا قويها حق ضعيفان را نخورند وآنان را محروم نسازند واين در زمان ما کاملا قابل درك است که چه از دشمنان داخلي وچه خارجي ضربه هايي بر پيکر قشر ضعيف جامع وارد مي شود، والا طبق فرموده امام کاظم (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «خداوند همه ثروتها را ميان مردم تقسيم کرده است وبه هر کس حقش را داده است».[36]

حضرت مهدي (عليه‌السلام) با اجراي اصل عدالت اجتماعي وبر پايي قسط قرآني که خود او مفسر قرآن است همگان را به زندگي سالم و سامان يافته مي‌رساند. در مورد دشمنان داخلي ، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مامور به باطن هستند وبراي محاکمه واز بين بردنشان نيازي به شاهد ودليل ندارند اما دشمنان خارجي در صف جهاد ونبرد تکليفشان مشخص مي شود.

کشورهاي پيشرفته وثروتمند که براي ادامه زندگي مرفه خود نياز به وجود کشورهاي ضعيف دارند از دشمنان خارجي حضرت محسوب مي‌شوند . چون اگر کشورهاي ضعيف نباشند محصولات و کالاهايشان بدون مشتري وبازار مي‌ماند . اصلاً کشورهاي پيشرفته مانع پيشرفت اقتصاد وفن آوري وحتي فرهنگ در کشورهاي ضعيف هستند، واز بين رفتن آنها راهي است به سوي بي نيازي مردم در سطح جهاني وبهبود اقتصاد همه جوامع مي باشد.

 2-4-2- عمران وآبادي زمين

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند:«يتنعمّ ُامتي في زمن المهدي(عليه‌السلام) نعمة لم يتنعموا قبلها قطّ ، يرسل السّماء عليهم مدراراً ولا تدع الارض شيئا من نباتها الا اخرجته... ؛ امت من در زمان مهدي(عليه‌السلام) به نعمتهايي دست مي‌يابند که پيش از آن در هيچ دوره اي دست نيافته بودند ودر آن روزگار آسمان باران فراوان دهد ، وزمين هيچ روييدني در دل خود نگاه ندارد. »[37]

 اين بيان رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) در حقيقت تفسير بسيار روشن يکي از آيات الهي قرآن کريم است. ممکن است کسي در ابتدا اين مطلب به ذهنش برسد که چرا اين اتفاق مي‌افتد دليلش چيست؟ اصلا چرا مخصوص زمان ظهور است ودر زمان غيبت چنين اتفاقي نمي افتد؟

جواب سوال اول با بيان آيه قرآن روشن مي شود:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ؛ اگر مردم آباديها ايمان آورده وتقوا پيشه ساخته بودند برکات آسمان وزمين را به رويشان مي گشوديم.» [38]

اما در جواب به سوال دوم، ابتدا به اين حديث را بيان مي‌كنيم:

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:«لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين بدون امام باشد در خود فرو رود(نظم آن از هم مي پاشد).» [39]

همين وجود امام زمان بر روي کره خاکي کافي است که زمين اهلش را هلاک نکند يعني اين موهبتي است که زمين بخاطر وجود حضرت مهدي (عليه‌السلام) ولو اينکه در پس پرده غيبت باشد در اختيار مردم مي‌گذارد حال حساب کنيد وقتي آقا ظهور نمايند و زمين را از اين همه ظلم وبيداد که روي آن صورت مي‌گيرد پاک کنند اين ظهور عزيز فاطمه چه اثري بر زمين مي گذارد وزمين چه نعمتي را براي مردم مهيّا مي‌کند. به حديث زير توجه کنيد:

حضرت امير المومنين (عليه السلام) مي‌فرمايند:«وَتُخرَجُ لَهُ الاَرضَ اَفاليذَ کبَِدِها وَ تَلقي اِلَيهِ سلما مقاليدها...؛ زمين آنچه را در اعماق خويش از گنجها وطلاها دارد براي وي بيرون مي دهد وهمه امکانات وبرکات خويش را در اختيار او مي گذارد.» [40]

 3-4-2- جامعه ای بدون فقير

بعضي از احاديث خبر از مناسب بودن وضع اقتصادي مردم به صورت فوق العاده مي دهند . که نه تنها فقيري در جامعه باقي نمي‌ماند بلکه از نظر رفاهي مردم در وضع عالي قرار مي‌گيرند واين نشان مي‌دهد که زمين واقعا براي همه مردم آفريده شده است وامکانات فراوان براي انسان خلق شده تا يک زندگي راحت زير سايه حكومت امام معصوم(عليه‌السلام) داشته باشد

امام باقر (عليه السلام) مي‌فرمايند:«امام مهدي(عليه‌السلام) در سال دو بار به مردم مال مي بخشد ودر ماه دوبار امور معيشت به آنان مي دهد... تا نيازمندي به زکات باقي نماند، و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند، و ايشان نپذيرند ، پس اينان زکات خويش در کيسه هايي نهند ودر اطراف خانه ها بگردند . مردم بيرون آيند و گويند : ما را نيازي به پول شما نيست [تا اينجا که] پس اموال اهل دنيا همه اش در نزد مهدي (عليه‌السلام) جمع شود... پس او دست به بخشش گشايد که احدي چنين بخششي نکرده است.» [41]

 5-2- عدالت معصوم

امير المومنين (عليه السلام) مي‌فرمايند:«فيريکم کيف عدل السيره ويحيي ميت الکتاب والسنه ؛ پس حضرت قائم عدالت واقعي را به شما نشان خواهد داد که چگونه است واحکام قرآن وسنت را که متروک مانده، زنده خواهد نمود.» [42]

ما هنوز مزه عدالت واقعي را نچشيده‌ايم وگرنه لحظه‌اي از دعا براي ظهور حضرت مهدي(عليه‌السلام) فروگذار نمي‌کرديم.

لحظه‌ها و ساعت‌ها به سرعت پس از يكديگر مي‌گذرند و ما در فکر روز و شب خود هستيم . آياواقعا زندگي مي کنيم؟!

امام کاظم (عليه‌السلام) پيرامون اين آيه شريفه (يحيي الارض بعد موتها) مي‌فرمايند: اين زنده کردن زمين با باران نيست بلکه خداوند مرداني را بر مي انگيزد تا عدالت را زنده کنند ، پس زمين در پرتو عدل زنده مي شود ، اجراي حد در زمين خدا مفيد تر از چهل روز بارندگي است.»[43]

مولايمان در لحظات نخستين پس از ولادت، زبان به سخن گشودند ودر همان ابتدا پس از گواهي به يکتايي خداوند ورسالت حضرت خاتم الانبيا و امامت همه امامان چنين فرمودند:«اللهمَ اَنجِز ما وَعَدتَني ، وَاَتمِم لي اَمري، وَثبّت وَطأتي ، وَأملاء الارض بي عدلاً وَقسطاً؛ بار خدايا ! به آنچه به من وعده دادي وفا کن و امر مرا به کمال برسان، وگامهاي مرا استوار بدار، و زمين را بدست من آکنده از عدل و داد ساز.»

پس ما هم دست به دعا برداريم و مي‌گوييم: بار خدايا! اين بلاي غيبت و دوري از امام معصوم براي ما بسيار سنگين وعظيم است وبيچارگي ما بسيار روشن، پرده ها دريده شده واميدمان رو به نااميدي است. زمين با همه وسعتش بر ماتنگ گشته و آسمان رحمتش را از ما منع نموده است، وتنها تو ياري دهنده مايي . ما نبود اماممان را به تو شکايت مي کنيم، ودر هر سخت وراحتي بر تو اتکا مي‌کنيم . معبودا! بر محمد واهل بيت طاهرينش درود فرست که صاحبان امرت هستند واطاعتشان بر ما واجب است، وتو بوسيله اين اطاعت مقامشان را به ما شناساندي. پس خالق ما! به حق اين عزيزان قَسَمَت مي دهيم در کمتر از چشم به هم زدني در امر ظهور مولايمان تعجيل فرما.

 --------------------------------------------------------------------------------
[1]- بحار الانوار، علامه مجلسي :51/68

[2]- بحار الانوار: 52/124

[3]- غيبت طوسي: ص 447

[4]- بحار الانوار : 52/240

[5]- بحار الانوار: 52/205

[6]- غيبت طوسي: ص463

[7] - بحارالانوار: ج 52، ص 222.

[8]- سوره سبا: 51

[9] - بحارالانوار: ج 52، ص 186.

[10]- سوره شعراء: 4

[11]- بحار الانوار: 52/296

[12]- بحار الانوار: 52/295

[13]- بحار الانوار: 52/307

[14]- بحار الانوار: 52/281

[15]- وسائل الشيعه: 27/168

[16]- غيبت نعماني : 206

[17]- سوره توبه، آيه 33

[18]- نساء ، 159

[19]- تفسير علي بن ابراهيم قمي: 1/158

[20]- سوره نحل،آيه 89

[21]- وسائل الشيعه: 27/34

[22]- نهج البلاغه :خطبه 138

[23]- کمال الدين وتمام النعمه :675

[24]- بحار الانوار : 52/336

[25]- کمال الدين و تمام النعمة: 2/369

[26]- غيبت نعماني : 231

[27]- کافي : 1/397

[28]- سوره الرحمن، آيه 41

[29]- بصار الدرجات : 380

[30]- سوره سبا ،آيه 18

[31]- سوره آل عمران ، آيه 97

[32]- بحار الانوار :52/314

[33]- ملاحم ابن طاووس : 152

[34]- غیبت نعمانی : 149

[35]- کافي : 3/568

[36]- کافي : 1/542

[37]- بحار الانوار : 51/83

[38]- سوره اعراف ، آيه 96

[39]- بصائر الدرجات : 508

[40]- نهج البلاغه: خطبه 138

[41]- بحار الانوار: 52/390

[42]- نهج البلاغه : خطبه 138

[43] - مكيال المكارم: ج 1، ص 81.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page