قامت آسمان خم است امشب

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

قامت آسمان خم است امشب
دل عالم پر از غم است امشب

از دو دیده به وسعت دریا
خون ببارم اگر، کم است امشب

چشم کم‌سوی مادرم زهرا
خیسِ باران نم‌نم است امشب

داغ سنگین سینۀ زهرا
مثل داغ محرّم است امشب

هر کسی روضه آمده، حتماً
نامه دارد که مَحرم است امشب

خانۀ پیرمرد شهر نبی
هدف سیل ماتم است امشب

دست بسته که بُرد آقا را؟
باز خون کرد قلب زهرا را

باز هم قصّۀ در و آتش
ماجرای کبوتر و آتش

باز امشب به یاد می‌آید
واژه‌های در و پر و آتش

مثل آن روزهای دلتنگی
قصّۀ تلخ مادر و آتش

حیدر و چشم‌های بارانی
مانده در کار همسر و آتش

پیرمرد و سرِ نپوشیده
چشم از غصّه‌ها تر و آتش

در مدینه در و پر و آتش
کربلا ، خیمه ، معجر و آتش

زخم‌های دلش امانش برد
دم آخر، عطش توانش برد

شاعر : وحید محمدی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page