شعر بعثت

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

شعری به مناسبت بعثت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی رحمه للعالمین از : عزیز نظافت

"محمد از ما"

ساقیا رو به حرا کن به من از آن می ده مستم آشفته خیال رخ دلدارم من این ندا داد به غار آن در رخشان عرب زاسمان بعد چهل بانگ برآمد به حراخیز و اندیشه زدوران منما و خود خوان قول سنگین مرا حمل کن ای مزمل حالیا سوی خلایق بشتاب و برساندوست دارم همه شب تا سحرم ناله کنیاهل گردون همه مبهوت جلال تو شدند مژده دادند به هم اهل همه ارض وسما   دم به صد سوز و به صد ناله به جان نی دهبی می اش مست و خرامانم و بیمارم من شهره عالم و آفاق شد آن اسوه ربجامه پیچیده بخود خیز و بخوان لوح مرا باسم ربک که بدو خلق شد انس و هم جان صد تبارک که رسالت بتو نک مکملپرتو نور هدایت زجمال فرقان نرگس غمزده از اشک پر از ژاله کنیصف زنان در پی دیدار جمل تو شدندهر دو وامانده معنای "محمد از ما"