دوستى نكردن با ستمگران

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 خداوند متعال به جهت اهميت ايمان و حفظ آن نه تنها امر فرموده است به دورى از كسانى كه اعتقادا و قلبا با دين و دينداران دشمنى دارند بلكه امر كرده است به دوستى نداشتن با كسانى كه عملا با دين و ديندارى دشمنى مى كنند هر چند كه آنها ادعاى طرفدارى از دين و اقرار به آن داشته باشند زيرا ظالمين با نابود كردن دين علاوه بر اينكه خود را مستحق عقوبت الهى مى كنند طرفداران و تابعين خود را نيز مستحق عذاب مى كنند از اين جهت مستحق دورى مى باشند - البته پس از ارشاد آنها به طرف دين و عدالت - و قرآن كريم در اين باره مى فرمايد: و لاتركنوا الى الذين ظلموا فتمسكم النار و ما لكم من دون الله من اولياء ثم لاتنصرون (1571)، (و بر ستمگران تكيه مكنيد كه شما را آتش فرا مى گيرد و براى شما جز خدا دوستانى سرپرستى - نمى باشد سپس يارى نمى شويد) امام صادق عليه السلام مى فرمايد: (دين خود را با ورع حفظ كنيد و آن را با تقيه و بى نيازى به خداوند از طلب كردن حوائج از سلطان - ظالم - تقويت كنيد، و بدانيد هر مؤ منى كه براى اصحاب سلطان يا كسى كه با او در روش ‍ همنشينى دارد، خضوع كند براى رسيدن به دنيايش ، خداوند نامش را محو مى كند و بر او غضب كرده و او را خودش واگذار مى كند و اگر به چيزى از دنيايش دسترسى پيدا كند و در تحت تصرفش قرار گيرد، خداوند بركت را از آن برمى دارد و نسبت به خرجهايى كه در حج و عمره و آزادى بنده مى كند پاداشى نمى دهد(1572)) ارتباط قلبى با ظالم آنقدر نكوهش شده است كه موسى بن جعفر عليه السلام به صفوان بن مهران مى فرمايد: (اى صفوان ؛ تمامى كارهاى تو خوب است جز يك چيز، گويد: فدايت شوم ، آن چه چيز است ؟ فرمود: كرايه دادن شترانت به اين مردم يعنى هارون الرشيد، گفتم : به خدا سوگند، آن را براى خوشگذرانى و بيهوده و صيد كردن و لهو و لعب كرايه نمى دهم ، ولكن براى اين را يعنى راه مكه كرايه مى دهم ، و خود نيز اداره آن را به عهده نمى گيرم ، بلكه غلامانم را با آن مى فرستم ، حضرت فرمودند: آيا دوست دارى كه هارون زنده بماند تا كرايه ات را بدهد؟ گفتم : بله ، فرمودند: كسى كه دوست داشته باشد بقاى ايشان را از ايشان خواهد بود و كسى كه از ايشان باشد در آتش است ...(1573)) از اين جهت امام صادق به واسطه پدرش عليهماالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: (وقتى روز قيامت مى شود ندا داده مى شود كه ستمگران و ياران ايشان كجايند؟ كسى كه براى ايشان قلم و مدادى را اصلاح كند يا كيسه اى را برايشان محكم كند يا قلمى را براى آنها از دوات بيرون آورد پس ايشان را با آنها محشور كنيد(1574)) علاوه بر اين روايت ، روايتهاى (1575) ديگرى در نكوهش اين رابطه آمده است ، بنابراين ملاك در رابطه دوستى و ارتباط نداشتن با ايشان ، كمك به ضديت با دين داشتند آنها و ضديت با دينداران و از بين رفتن حقوق ايشان است لكن اگر كسى با ارتباط ظاهرى با ايشان بتواند مقدارى از ضديت با دين و دينداران را جلوگيرى كند و مؤ منين را به حقوقشان برساند، اين ارتباط نه تنها اشكال ندارد بلكه به آن نيز امر شده است همان طور كه هنگامى كه على بن يقطين از حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام اجازه خواست كه نزد هارون الرشيد نماند حضرت به او اجازه ندادند و فرمودند: (اين كار را نكن ، زيرا ما با تو انسى داريم و به واسطه تو برادرانت عزت و سربلندى پيدا مى كنند، اميد است كه خدا به واسطه تو شكستگى كسى را جبران كند و هجوم مخالفين را از اوليائش بشكند، اى على بن يقطين ؛ كفاره اعمال شما نيكى به برادرانتان مى باشد...(1576)).