شب محبوب امشب... معلوم حالم خوب امشب
می کوبه قلبم مثل گنجیشک عمه دلم آشوب امشب
عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش آی بچه ها کی شونه داره
تاریک اما خیلی خوبه... مهتاب امشب نیست عمه
بابام منو اینجور نبینه !؟ موهام مرتب نیست عـمه
ازدرد لبهام زیر دندون زخمه توی لبهام می سوزه
شبا چقدر سرده خرابه عمه کف پاهام می سوزه
کاشکی مدینه بودیم عمه ای کاش نامحرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش می شد معجر رو زخمامون میذاشتیم
عمه بابام بیاد خرابه... منم باهاش میرم ایشاا...
بابام بیاد می گم بهش که عــمه یه پا مرده ماشاا...
می گم بهش وقتی که رفتی عــمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه اون شب با مشت دندونام ترک خورد
افتادم و ازحال رفــتــــم من خواب بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد
خیلی دیگه بی حوصله ام من بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا... موهاش ب نیزه گیرکرده
یه حسی داره میگه الان جونم به روی لبهام اومد
عطر بابام بوی سیب عمه کمک کن بابام اومد
گم کردم عمه دست و پامو جونی نمونده توی دستام
عمه مراقب باش نیافته بابام بگذار روی پاهام
بابا سلام ویرونمون و امشب چراغون کردی بابا
سنگین شده سایت عزیزم یاد غریبون کردی بابا
بابا نیاوردی عمو مو ... شکوه به عباست کنم من...
چشمام نمی بینه که باید با دست احساست کنم من
چشمام نمی بینه که با دست دارم پی چشمات می گردم
تو حسرت یک بوسه مردم دارم پی لبهات می گردم
من چی شدم !!تو چی شدی!! وای
بــــربادرفـــته آرزوهــــــام
توبوی خون روی موهات من بوی دود روی موهام
دروغ هرکی گــــــفته ما پیش دشمن کم آوردیم
باباخیالت جمع باش بابا غذا دادن ما نخوردیم
