ملاقات با امام زمان (30)

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 در تهران مرد پينه دوزى بود بنام سيّد عبد الکريم که من او را کم ديده بودم، نه بخاطر آنکه باو علاقه نداشتم بلکه بخاطر کمى سن لياقت معاشرت با او را در خود نمى ديدم ولى اکثر علماء اهل معنى معتقد بودند که گاهى حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) به مغازه محقر او تشريف مى برند وبا او مى نشينند وهم صحبت مى شوند.
لذا بعضى از آنها به اميد آنکه زمان تشريف فرمائى حضرت ولى عصر (عليه السّلام) را درک کنند، ساعتها در مغازه او مى نشستند وانتظار ملاقات حضرت را مى کشيدند وشايد بعضيها هم بالاخره به خدمتش مشرّف مى شدند.
مرحوم سيّد عبد الکريم اهل دنيا نبود حتّى خانه مسکونى نداشت وتنها راه در آمدش کفّاشى وپينه دوزى بود.
يکى ازتجار محترم بازار تهران، که بسيار مورد وثوق علماءِ بزرگ ومراجع تقليد بود، براى من نقل مى کرد:
که مرحوم سيّد عبد الکريم در منزل يکى از اهالى تهران مستأجر بود با اينکه صاحب خانه زياد رعايت حال او را مى کرد در عين حال وقتى اجاره اش بسر آمده بود، حاضر نشد که دوباره منزل را باو اجاره دهد وباو ده روز مهلت داده که منزل ديگرى براى خود تهيّه کند.
روز دهم در عين اينکه نتوانسته بود، خانه ديگرى اجاره کند منزل راطبق وعده اى که بصاحب خانه داده بود، تخليه کرده ووسائل منزل را کنار کوچه گذاشته بود ونمى دانست که چه بايد بکند؟ در اين بين حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه نزد او مى روند ومى گويند:
ناراحت نباش اجدادمان مصيبتهاى زيادى کشيده اند.
سيّد عبد الکريم مى گويد:
درست است ولى هيچيک از آنها مبتلا به ذلّت اجاره نشينى نشده بودند.
حضرت ولى عصر ارواحنا فداه تبسّمى مى کنند وباين مضمون با مختصر کم وزيادى مى فرمايد:
درست است ما ترتيب کارها را داده ايم، من مى روم پس از چند دقيقه ديگر مساءله حل مى شود آن تاجر تهرانى که قضيّه رانقل مى کرد در اينجا اضافه کرد وگفت:
که شب قبل من حضرت ولى عصر ارواحنا فداه را در خواب ديدم، ايشان بمن فرمودند:
فردا صبح فلان منزل را به نام سيّد عبد الکريم مى خرى ودر فلان ساعت او در فلان کوچه نشسته مى روى وکليد منزل را به او مى دهى.
من از خواب بيدار شدم ساعت 8 صبح بسراغ آن منزل رفت ديدم صاحب آن خانه مى گويد:
چون مقروض بودم ديشب متوسّل بحضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه شدم که اين خانه بفروش برسد، تا من قرضم ر ا بدهم.
من خانه را خريدم وکليدش را گرفتم ووقتى خدمت مرحوم سيّد عبد الکريم رسيدم که هنوز تازه حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه تشريف برده بودند.
خدا آن تاجر محترم که از دنيا رفته ومرحوم سيّد عبد الکريم را رحمت کند.