ذکری که 72 بیماری را شفا می دهد

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

شخصی كه نعمت ‌های الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و كسی كه از فقر رنج می ‌برد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنج های بهشت است و شفای هفتاد و دو بیماری است.
واژة «حول» در لغت به معنای حركت و جنبش و كلمة «قوّة» به مفهوم استطاعت و توانایی است؛ بنابراین معنای عبارت فوق چنین است: هیچ حركت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست.(1)
در تفسیر مفهوم فوق باید گفت: تمام افعال انسان ها با قدرت الهی به وجود می آید اگرچه به لحاظ اینكه انسان ها در انجام آن برخوردار از اراده و اختیار هستند، به عنوان كارهای بشری به شمار می روند؛ اما حقیقت این است كه توانایی بشر در انجام كارهای خود، تنها از جانب خدای قادر متعال است. البته فراموش نكنیم كه حدیث مورد بحث، به هر نوع قدرت و توانایی و هر نوع جنبش و تحركی در همه جهان هستی نظر دارد، نه فقط قدرت استطاعت در انسان، لذا چنین برداشتی شكوه ویژه ای به معنای حدیث می دهد و تأثیر بسزایی در خداشناسی و خداباوری یك انسان با ایمان دارد.
پس براساس این حدیث، جریان هر چیزی به مشیت خواست الهی است و خواست خداوند بر همة خواست ها غلبه می یابد و هر آنچه كه پروردگار متعال اراده كند، انجام می دهد.

شخصی از امام محمد باقر علیه السلام دربارة معنای عبارت «لا حول و لا قوة الا بالله» پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: ما توانی در ترك معصیت الهی و قدرتی در اطاعت پروردگار جز با توفیق و یاری خداوند نداریم.
زمانی كه «عبادیه بن ربعی» از امیرالمؤمنین علی علیه السلام درباره استطاعت و قدرت بندگان خدا پرسید، آن حضرت فرمود: آیا قدرت تو در انجام كارها به طور شركت و معیت با خداست یا آنكه در افعال و كارهای خود مستقل هستی، به طوری كه محتاج به خدا نیستی؟. «عبادیه» ساكت و متحیر شد. حضرت فرمود: چرا پاسخ نمی دهی؟. اگر بگویی در كارهای خود با اشتراك خدا قادرم، تو را می كُشم، زیرا این عقیده مستلزم شرك به خداست و نیز اگر بگویی به نحو مستقل قادرم، تو را خواهم كُشت، زیرا این عقیده مستلزم ضعف سلطنت الهی است، «عبادیه» عرض كرد: پس چه بگویم؟. علی علیه السلام فرمود: بگو با اعطای قدرت از جانب خداوند قادرم؛ آیا نشنیده ای كه مردم، قدرت را از خداوند طلب می كنند و می گویند: «لاحول و لا قوة الا بالله».
پس خداوند منشاء همه قدرت هاست و هر كاری تنها با قدرت الهی تحقق می یابد.

اهمیت حدیث
اهمیت حدیث «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» در این است كه هم در متون روایی و آثار فقهی و هم در دانش ‌هایی چون كلام و اخلاق و نیز در دعا و مناجات مورد كاربرد و استناد قرار گرفته است. در این نوشتار سعی شده به طور اختصار از سه منظر عمده به آن توجه شود:

1 . از جهت «فضیلت»
2 . از حیث «آثار».
3 .از نظر «آداب و احكام».

فضیلت حدیث
با مطالعه و تحقیق دربارة این حدیث، در می یابیم، كه خداوند برای آن ارزش و فضیلت ویژه ای قرار داده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر معراج خود به خدا عرض كرد: پروردگارا! تو به انبیای خود فضایلی كرامت نمودی، به من نیز كرامت كن. خدا فرمود: در میان آنچه عطا كرده‌ام، به تو دو كلمه عطیه داده ‌ام كه در زیر عرشم نوشته شده است و آن دو كلمه عبارتست از كلمة «لاحول ولا قوة الا بالله... و كلمة «لامنجا منك الا الیك»(2)
ابن مسعود از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود: من ابراهیم علیه السلام را در شب معراج دیدم و به من گفت:‌ ای محمد! سلام مرا به امت برسان و به آنها بگو، زمین بهشت، زمین پاكیزه و قابل كشت و زرع، و آب آن گواراست و همه آن دشت هموار می باشد و نهال ‌هایی كه می‌ توانید بفرستید كلمة «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر» و كلمه «لاحول ولا قوة الا بالله» است!.
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی بنده ‌ای می‌ گوید: «ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائكه می‌ گوید: بنده من تسلیم است، پس او را كمك كنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید.(3)
امام علی علیه السلام روایت نمود كه پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: یا علی! آیا تو را به گنجی از گنج‌ های بهشت راهنمایی كنم؟. علی علیه السلام گفت: آری یا رسول الله، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آن گنج عبارت است از سخن لاحول و لاقوة الا بالله»(4)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بافضیلت ‌ترین عبادت ‌ها، سخن «لا اله الا الله و لا حول ولا قوة الا بالله» است،(5)

آثار حدیث
از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله روایت شده است كه وقتی بنده ‌ای گفت: «لاحول ولاقوة الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار كرده است بنابراین برخداوند است كه او را كفایت نماید (و همه نیازهای او را برآورده سازد).(6)
نیز از آن حضرت نقل شده كه هر كس موقع خارج شدن از خانۀ خود بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم، دو فرشته به او می‌گویند: هدایت یافته ‌ای، و اگر بگوید لا حول ولاقوة الا بالله، آن دو فرشته می‌ گویند: حفظ شده ‌ای و اگر بگوید: توكلت علی الله، آن دو می‌ گویند: در كفایت قرار گرفتی، آن گاه شیطان می‌ گوید: بنده ‌ای كه هدایت شده و حفظ گشته و در كفایت قرار گرفته چگونه برای من است (یعنی من نمی ‌توانم چنین انسانی را فریب دهم و از راه بندگی بیرون كنم).(7)
شیبة هذیلی، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خواست تا به او سخنی بیاموزد كه در اثر آن به او فایده رسد و كار بر او آسان باشد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو: سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لاقوة الا بالله العظیم؛ كه در اثر ‌‌آن خداوند تو را از نابینایی و جنون و جذام و پیری (زودرس) در امان می ‌دارد.(8)
از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل شده است: شخصی كه نعمت ‌های الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و كسی كه از فقر رنج می ‌برد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنج های بهشت است و در آن از هفتاد و دو بیماری شفا است كه آسان‌ ترین آنها دل مشغولی می ‌باشد.(9)
رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: كسی كه از چیزی اندوهناك شد پس بگوید: «لاحول ولاقوة الا بالله»(10).
جمعی از مفسران گفته ‌اند: آیه شریفة «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ...» دربارة عوف بن مالك نازل شده است كه از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، وقتی كه دشمنان اسلام فرزندش را اسیر كردند،‌ او به محضر رسول خدا آمد و از این ماجرا و نیز از تنگدستی خود شكایت كرد. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: تقوا پیشه كن و شكیبا باش و بسیار ذكر «لاحول و لاقوة الا بالله» بگو. او این كار را كرد، ناگهان در حالی كه درخانه اش نشسته بود، فرزندش از در آمد؛ معلوم شد كه از یك لحظه غفلت دشمن استفاده كرده و فرار نموده و حتی شتری از دشمن را با خود آورده است. این بود كه آیه فوق نازل شده و از گشایش مشكل این شخص باتقوا و روزی او از جایی كه انتظارش را نداشت خبر داد. البته باید توجه داشت كه هرگز مفهوم سخن بالا این نیست كه انسان تلاش وكوشش در زندگی را به دست فراموشی بسپارد و بگوید: در خانه می ‌نشینم و تقوا پیشه می‌ كنم و ذكر «لاحول ولا قوة الا بالله» می‌ گویم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزی رسد!(11) بلكه هدف تقوی و پرهیزكاری توأم با تلاش و كوشش است، اگر با این حال، درها به روی انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه هر كس هزار بار بگوید: «لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم»، خداوند زیارت خانه خدا را نصیب او می‌ كند پس اگر اجل او نزدیك باشد، خداوند آن را به تأخیر می ‌اندازد تا بتواند حج را به جای آورد.(12)
همچنین از آن حضرت نقل شده است كه هر كس در روز صد بار ذكر «لاحول ولا قوة الّا بالله» بگوید، ابداً فقیر نمی ‌شود.(13)

از امام رضا علیه السلام روایت شده است كه هر كس بعد از نماز فجر، صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، به اسم اعظم نزدیكتر است از سیاهی چشم نسبت به سفیدی آن، و همانا داخل شده است در او اسم اعظم.(14)
از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است كه هر كس پس از نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید، «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، خداوند او را از هفتاد بلا می‌ رهاند كه سبك‌ترین آن ها، برص و جنون است؛ و اگر آن شخص شقی باشد، نام او از دفتر شقاوتمندان پاك می ‌شود و در دفتر سعادتمندان نوشته می شود.(15)

آداب و احكام
برخی از كتاب های روایی كه در بر دارنده احادیث فقهی اند، بابی مستقل درباره استحباب ذكر «لاحول و لاقوة الا باالله» ‌دارند(16) که به عنوان نمونه چند مورد اشاره می گردد:
مستحب است انسان قبل از مسافرت، غسل كند و در وقت غسل بگوید: «بسمِ اللهِ و باللهِ و لاحولَ ولا قوّةَ الاّ بالله»(17) و همچنین مستحب است موقع داخل شدن در حمام، ذكر «بسم الله و بالله و لاحول و لا قوة الا بالله» را بگوید.(18)
در روایت آمده است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در قنوت «وتر» در نماز شب در كنار دیگر اذكار ذكر «لاحول و لا قوة الا بك» را می‌ گفت.(19)
گفتن: «لا حول ولا قوة الا بالله» در وقت پوشیدن لباس نو مستحب است.(20)
همچنین مستحب است موقع رفتن به بازار یا مسجد و نیز حین سوار شدن به مركب، این ذكر را بگوید.(21)

نتیجه
حدیث مذكور با توجه به معنای عمیقی كه دارد ما را به یكی از اوصاف بسیار مهم خداوند توجه می دهد. زیرا صفت قدرت مطلق، یكی از صفات اساسی خداوند است و هر انسان خردمند و خداشناس ناگزیر است در حوزه خداشناسی خویش به آن توجه كند و از آن تصور و بینش درستی داشته باشد.
لذا همانگونه كه از احادیث شریف و كلمات معصومین علیهم السّلام استفاده می ‌شود، این ذكر دارای فضیلت و منزلت بسیار والا است و خداوند آن را به منزله گنجی از گنج ‌های بهشت قرار داده و برای آن اسرار و آثار زیادی نهاده است.

پی نوشت ها:
1. ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص403. و علی اكبر، دهخدا، لغت نامة، ج6.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، ج13، ص17.
3. همان، ‌ج12، ص30.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج90، ص190.
5. همان.
6. حرعاملی، وسایل الشیعه، ج7، ص218.
7. همان، ج6، ص28.
8. همان، ص475.
9. همان، ج7، ص188.
10. بحارالانوار، همان، ج90، ص190.
11. مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج24، ص238. و امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص460
12. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص55.
13. همان.
14. نوری، حسین، مستدرك الوسایل، ج5، ص89.
15. حرعاملی، وسایل الشیعه، ج6، ص479.
16. همان، ج7، ص220.
17. همان، ج11، ص383.
18. همان، ص381.
19. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، ج6، ص479.
20. وسایل الشیعه، همان، ج5، ص47.
21. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص187.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page