متوفاى 1107 ق.
ولادت
سخن از ستاره درخشان بحرين، سيد هاشم بحرانى است[1]. او فرزند سليمان حسينى بحرانى و معروف به «علّامه بحراني»است. سلسله نسب ا و با بيست و پنج واسطه به امام موسى بن جعفر ميرسد[2].
در نيمه اول قرن يازدهم در روستاى «كتكتان» از توابع شهر «توبلي» كه پايتخت علمى و سياسى بحرين در آن عصر بود، فرزندى از سلاله پاك رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به دنيا آمد. گرچه تاريخ تولداين وجود سعادتمند به طور دقيق به دست نيامده است. بر اساس برخى از دلايل، تاريخ تولدش را بين سالهاى 1030 تا 1040 ق. ياد كردهاند[3].
حيات علمى سيد
سيد بحرانى پس از چندى تحصيل در زادگاهش راهي نجف اشرف شد و از استادان آن حوزه با شكوه استفاده فراوان برد و سالها بعد با رسيدن به مقام علمى و معنوى اجتهاد، بزرگ مرجع آن حوزه گشت. گرچه سال ورودش به نجف، به صورت دقيق مشخص نيست اما به يقين در سال 1063 ق. نزد استاد بزرگ نجف، فخر الدين طريحى به دانش اندوزى مشغول بوده است[4]. او پس از چندى به زادگاهش بحرين بازگشت و بعد از رحلت شيخ محمدبن ماجد بحرانى عهدهدار منصب مرجعيت و رهبرى دينى علمى مردم گرديد[5].
سيد بحرانى در دوران تحصيلات خويش از محضر استادان گرانقدرى بهرهمند گشت كه برخى از آنها بدين شرح است:
1- شيخ فخر الدين طريحى نجفى (متوفى 1087 ق.) مؤلف كتاب «مجمع البحرين و مطلع النيرين».
وى از خاندانهاي بزرگ نجف اشرف بود. برخى ديگر از كتابهايش عبارتند از: «شرح مختصر النافع» و «تميز المتشابه من اسماء الرجال».
علّامه بحرانى و علّامه مجلسى هر و از شاگردان فخرالدين طريحى بودند[6].
2- سيد عبدالعظيم بن عباس استرآبادى – از بزرگان علماى اخبارى بود كه به علّامه بحرانى اجازه نقل روايت داد. [7]
شاگردان
شاگردان و راويان بسيارى از سيد هاشم بحرانى اجازه نقل حديث دريافت كردند كه به برخى از آنان اشاره ميشود:
1- شيخ محمد بن حسن حر عاملي، مؤلف كتاب «وسايل الشيعه»[8]
2- شيخ محمود بن عبدالسلام المعني[9]
3- شيخ عبدالله بن على بن احمد بحرانى (متوفى 1148 ق.) مؤلف كتاب «الرسائل المتشتته»[10]
4- سيد محمد بن على سيف الدين عطار بغدادي[11]
5- شيخ على مقابى بحراني[12]
6- شيخ حسن بحراني[13]
7- شيخ هيكل بن عبد على اسدى جزائرى
روش علمى و تحقيقى سيد
علّامه بحرانى در تدوين كتابهاى روايى و حديث، از روشهاى برجسته و علمى خاصى استفاده ميكرد كه اشارهاى اجمالى به آنها ضرورى مينمايد.
1- استفاده از روايات اهل سنت براى اثبات امامت على (عليهالسلام) و ديگر امامان معصوم (عليهمالسلام) به گونهاى كه او حديث منزلت را از طريق يكصد سند از دانشمندان اهل سنت با ذكر نام كتاب و مدرك آنها نقل كرده است[14].
2- استفاده از نسخههاى متعدد و عبارات متفاوت يك حديث براى صحيحتر مشخص شدن و گويايى حديث.
3- تحقيق و تصحيح سند احاديث براى پيدا كردن روايات صحيح[15].
او در اين زمينه كتاب تهذيب شيخ طوسى را بررسى و تحقيق كرد و اغلاط بسيارى را كه در رجال و سند اخبار بود مشخص ساخت و اثر خويش را «تنبيهات الاريب فى رجال التهذيب» ناميد[16].
4- دسته بندى و تبويب احاديث از ديگر كارهاى مهم و لازمى بود كه در سيره نيكوى سيد قرار داشت.
او در اين باره كتاب «ترتيب التهذيب» را كه مربوط به تهذيب شيخ طوسى بود به رشته تحرير درآورد و آن را به بهترين روش تدوين و دسته بندى كرد.[17]
كوششهاى جانفرساى اين محقق توانمند، عالمان سيره نويسان بلند پايه را بر آن داشت تا همگان اعتراف كنند كه در تاريخ تشيع كسى جز علّامه مجلسى (ره) مانند او ديده نشده است[18] و بلكه در برخى از موارد از جمله تحقيق در سند و تصحيح آن،امتيازاتى دارد كه در نوع خود بينظير بوده وايشان در اين باره از مصادرى حديث نقل كرده كه علّامه مجلسى به آنها دست نيافته است.[19]
از نگاه ديگران
با نگاهى به نظرات بزرگان درباره علّامه بحراني، ابعادى از شخصيت وى هويدا ميشود.
1- شيخ يوسف بحرانى ميگويد:
سيد بحرانى مردى است فاضل، محدث، جامع و داراى تتبع زياد در اخبار، به طورى كه غير از علّامه مجلسى مانند او در شيعه ديده نشده و كتابهاى متعددى تأليف نموده كه شهادت بر وسعت تتبع و اطلاع ايشان دارد… .
او از پرهيزكارانى بود كه بر ملوك و سلاطين بسيار سخت ميگرفت.[20]
2- شيخ حر عاملي:
«… او مردى با طهارت و … عارف به تفسير و علوم عربيت و رجال ميباشد.»[21]
3- شيخ عباس قمي:
«سيد… ركن معتمد، … فقيه ماهر، محدث جامع، متتبع در اخبار، صاحب مؤلفات كثير سودمند، كه نشان از كثرت اطلاعات … آن جناب است.»[22]
4- سيد محسن امين :
در تتمه امل الآمل آمده است كه : سيد بحرانى از كوههاى راسخ و درياهاى شگرف علم است . كسى از او – حتى علّامه مجلسى – پيشى نگرفته و ديگر آمدن امثال او در آينده، با اين قدرت تتبع و كثرت اطلاعات مشكل است.[23]
5- شيخ حسن دمستاني:
سيد بزرگوار،شجاع، ثابت قدم و پيشواى پيشتاز … و صاحب حافظه بسيار قوى و در حفظ خصوصا روايات به حدى رسيد كه بر همه غالب گرديد … و در اين مسابقه گوى سبقت را از پيشتازان اين ميدان – اگر چه تقديم زمانى بر او داشتند – ربود.[24]
6- شيخ محمد حرز الدين:
… او بسيار مقدس، عابد و متقى بود و در تقوا، فراست و پرهيزكاى به مرتبه بلندى رسيد.[25]
7- آيت الله مرعشى نجفي:
… شخصيتى كه هم از جهت شهرت ملقب و مشهور به علّامه و هم از حيث علم واقعا علّامه ميباشد آگاه و متبحر در حديث، نابغه در روايت، پيشواى پيشتاز … »[26]
8- شهيد مطهري:
سيد هاشم بحرانى از محدثين و متتبعين معروف شيعه بشمار ميرود.[27]
بر قله تقوا و خدمت
علّامه بحرانى اسطوره تقوا و ضرب المثل پرهيزكارى بود. شيخ محمد حسن نجفي، صاحب كتاب جواهر الكلام در ضمن موضوعات مربوط به عدالت و تقوا، فرزانگانى چون مقدس اردبيلى و علّامه بحرانى را از چهرههاى ممتاز و استثنايى تقوا معرفى ميكند.[28]
سيد بحرانى به رغم فعاليتهاى تحقيقى و تأليف كتابهاى پرارج، هيچ گاه از هدايت و ارشاد مردم غافل نبود و وظايفى چون قضاوت، اجراى احكام الهي، كوتاه كردن دست ظالمان و ديگر امور مربوط به جامعه را به خوبى به انجام رساند.[29] او با مديريت دينى خويش انسانهاى صالح را به سوى تكامل و سعادت واقعى رهنمون گشته، هدايتگر مردم در دين و دنيايشان بود.
عروج ملكوتى
سال 1107 ق. بحرين در اضطراب بود. اضطراب هجران يكى از ستارگان فروزان جهان تشيع. ناگهان سفير غم خبر رحلت عالم ربانى سيد هاشم بحرانى را به گوش ساكنان آن ديار رساند. او در روستاى نعيم جان سپرد و روحش به ملكوت اعلى پركشيد و جهان تشيع را در سوگ خود نشاند. پيرك پاكش با احترام و تجليل به روستاى «توبلي» منتقل گشت و در مقبره ماثني، در جوار مسجد معروف آن سامان به خاك سپرده شد. مقبرهاش اينك زيارتگاه خداجويان است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - العلامة السيد هاشم البحراني: فارس تبريزيان، ص 19.
[2] - جامع الانساب، محمد علي روضاتي، ص 23.
[3] - العلامة السيد هاشم بحراني، ص 21 و 22.
[4] - مقدمه تفسير الهادي و مصباح النادي، علّامه بحراني، ص 83.
[5] - العلامة السيد هاشم البحراني: ص 42، زندگينامه علمه بحريني، ص 73.
[6] - لؤلؤة البحرين: شيخ يوسف بحراني، ص 66 و 67.
[7] - روضات الجنات: محمد باقر خوانساري، ج 8، ص 183.
[8] - امل الآمل: حر عاملي: ج 2،ص 341.
[9] - لؤلؤةالبحرين: ص 75.
[10] - همان، ص 72 – الذريعه: آقا بزرگ تهراني، ج 10، ص 258.
[11] - معارف الرجال: محمد حرز الدين،ج 2، ص 330.
[12] - الذريعه: ج 7 ، ص 79 و ج 8،شماره 447.
[13] - العلامة السيد هاشم البحراني، ص 48.
[14] - غاية المرام: سيد هاشم بحراني، ص 109، 126، 191 و 200.
[15] - البرهان: سيد هاشم بحراني،ج 4، ص 551.
[16] - لؤلؤةالبحرين: ص 65.
[17] - همان.
[18] - لؤلؤة البحرين:ص 63 – الكني و الالقاب، شيخ عباس قمي: ج 3، ص 93.
[19] - العلامة السيد هاشم بحراني، ص 57.
[20] - لؤلؤة البحرين: ص 3-64.
[21] - امل الآمل: ص 341.
[22] - فوائد الرضويه: ج 2، ص 705.
[23] - اعيان الشيعه: ج 51،ص 8، ج 10، ص 249.
[24] - انتخاب الجيد من تنبيهات السيد: ص 2.
[25] - مراقد المعارف: ج 2، ص 358.
[26] - ترتيب التهذيب: مقدمه.
[27] - خدمات متقابل اسلام و ايران: ص 409.
[28] - جواهر الكلام: ج 3، ص 295.
[29] - لؤلؤة البحرين: ص 63.