دومين رؤيا

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 
پس از گذشت چهارده شب از خواب نخستين، در عالم رؤ يا ديدم كه سرور زنان دو جهان حضرت فاطمه (عليها السلام) در حالى كه حضرت مريم وهزار تن از خدمتكاران بهشتى ايشان را همراهى مى كردند، به ديدار من تشريف فرما شدند.
حضرت مريم به من فرمود: (اين بانوى دو جهان، ومادر شوهرت ابو محمد است).
من به دامن حضرت فاطمه (عليها السلام) آويختم وگريستم، واز اين كه ابو محمد به ديدار من نمى آيد شكوه كردم.
حضرت فاطمه (عليها السلام) فرمود: (تا هنگامى كه تو مشرك هستى پسرم ابو محمد به ديدار تو نخواهد آمد، اين خواهرم مريم دخت عمران است كه از آئين تو به پيشگاه حضرت احديت بيزارى مى جويد. اكنون اگر خواهان خشنودى خدا ومسيح ومريم هستى، واشتياق ديدار ابو محمد را دارى، بگو:
اشهد ان لا اله الاالله، واشهد ان محمدا رسول الله.
چون اين دو گواهى را بر زبان راندم، حضرت فاطمه (عليها السلام) مرا به سينه خود چسبانيد ومرادلشاد ساخت وفرمود: (از حالا انتظار ديدار ابو محمد را داشته باش، من او را به نزد تو خواهم فرستاد).
بيدار شدم ودر انتظار ديدار ابو محمد ثانيه شمارى مى كردم وبا خود مى گفتم: (وه چقدر اشتياق ديدار ابو محمد را دارم).(1)
شب بعد او را در خواب ديدم وبه محضرشان عرض كردم: (اى حبيب من، پس از آنكه در دلم جاى گرفتى ودلم آكنده از مهر تو شد ودر اين راه جانم در معرض تلف قرار گرفت، بر من جفا كردى واين مدت به ديدار من نيامدى).
فرمود: (تاءخير من در ديدار تو به سبب شرك تو بود واكنون كه به راستى اسلام آوردى، همه شب به ديدار تو خواهم آمد، تا روزى كه خداوند در بيدارى ما را به يكديگر برساند)
از آن شب تا كنون هيچ شبى مرا از ديدار خود محروم نساخته است.

پاورقی:

(1) اين جمله ترجمه:واشوقاه الى لقاءابى محمد است كه از نسخه هاى كمال الدين وغيبت طوسى افتاده، وما آن را از (دلائل الامامه) ص 266 و(منتخب الانوار المضيئه) ص 58 آورديم.