متوفاى 1209 ق.
ستارهاى از دارالمؤمنين
شهر زيبا و تاريخى كاشان در طول تاريخ به «دارالمؤمنين» معروف بوده است. همواره عالمان بزرگ و نامى فراوانى از آن ظهور كردهاند و جهان اسلام از وجود نورانى آنان بهرههاى چشمگيرى برده است.[1] دانشمندانى كه هر كدام با تاليفات خود در رشتههاى گوناگون چراغ هدايت شدند و يكى پس از ديگرى در عرصههاى علم و حكمت درخشيدند و بر زيباييهاى اين شهر جلوه ديگر بخشيدند.
در اين شهر با افول هر ستاره، ستارهاى ديگر طلوع ميكند. در سال 1091 ق. هنگامى كه دانشمند توانگر ملا محسن فيض كاشانى چشم از دنيا فرو ميبندد از آن پس فروغ و نشاط معنوى شهر كاشان رو به افول و خمودى مينهد. اين شهر حدود چهل سال زانوى غم در بغل ميگيرد و به انتظار طلوع ستاره درخشان ديگر مينشيند.[2] تا اينكه در سال 1128 ق. در نراق – يكى از روستاهاى اطراف كاشان – نوزادى از مادر متولد ميشود. پدر وى كه ابوذر نام داشت و از كارگزاران ساده دولتى بود، به اميد اينكه فرزندش از ناشران حقيقى شريعت محمدى (صلى الله عليه و آله) و از منتظران واقعى حضرت مهدى (عجل اله تعالى فرجه الشريف) باشد نام او را «محمد مهدي» ميگذارد.[3]
ورود به حوزه كاشان
اين فرزند دوران كودكى و نوجوانى رادر روستاى نراق سپرى ميكند.در همان اوان نوجوانى علاقه شديدى نسبت به تحصيل علم و آگاهى از واقعيتهاى هستى در وجود خود احساس ميكند. پس فرصت را از دست نداده، با ذوق و شوق فراوان آماده يادگيرى علوم و معارف اسلامى مى شود. بدين سان محمد مهدى آواى هجرت سر ميدهد و براى ثبت نام در مدرسه علوم دينى كاشان به سوى آن ديار روانه ميگردد.
حوزههاى علميه آن دوران، از نظر پذيرش، برنامه روشن و ثابتى نداشت. هر علاقهمندى تنها با مراجعه و معرفى آوردن از سوى روحانى محل ميتوانست بآسانى وارد مدرسه شود و از همان روز در پاى درس استاد، حق حضور داشته باشد. او نيز اين مرحله را پشت سر ميگذارد و يكى از حجرههاى مدرسه را براى مطالعه و اقامت شبانهروزى خود انتخاب ميكند.
هجرت به اصفهان
چون درسهاى موجود در كاشان نميتوانست خواستههاى علمى و مشكلات درسى او را پاسخ دهد، بناچار براى تكميل اندوختههاى علمي، راهى حوزه علميه اصفهان ميشود. در آنجا پس از مدتى اقامت و جستجو در بين عالمان تراز اول، حكيم پارسا مرحوم «مولى اسماعيل خواجويي» را به استادى انتخاب ميكند و در حدود سى سال توقف در آن شهر از كرسى درس وى از جمله: فقه، اصول، كلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم استفادههاى شايان ميبرد. همچنين از محضر استاد كل فلسفه مرحوم «محمد زمان كاشاني» و «شيخ محمد مهدى هرندي» نيز بهرههاى فراوان كسب ميكند.[4]
اين دوره از تحصيل ايشان در اصفهان نقش بسزايى در رشد و نبوغ علمى وى بر جاى مينهد و استعدادهاى نهفتهاش را بخوبى شكوفا كرده او را به مرحله بارورى مينشاند. ديرى نميپايد كه در زمره عالمان و استادان بزرگ حوزه اصفهان قرار گرفته، در ميان آنان همانند ستاره پر نور ميدرخشد. ملا مهدى نراقى در آنجا علاوه بر تحصيل، تدريس و تحقيق، به تبليغ و ارشاد مردم نيز همت ميگمارد و حتى با يادگيرى خط و زبان عبرى و لاتين نزد عالمان يهودي، با رهبران مذهبى اقليتها وارد بحث و مناظره ميشود و از متن كتب مذهبى آنان با خط عبرى مطالبى را بر حقانيت رسالت پيامبر بزرگ اسلام (صلى الله عليه و آله) نقل و ترجمه ميكند. [5]
در حريم ولايت
اين انديشمند فرزانه بعد از مدتى – كه تاريخ دقيق آن روشن نيست – براى پيوستن به كبوتران حرم قدسى و علوى (نجف و كربلا) شهر كاشان را به سوى عراق ترك ميگويد. ايشان در كنار بارگاه حضرت على و امام حسين (عليهماالسلام) مدت زيادى توشه علم و عمل ميگيرد. او با شركت در درسهاى فقه و اصول بزرگانى همچون آيات عظام وحيد بهبهاني، شيخ يوسف بحرانى و شيخ محمد مهدى فتونى رونق ديگرى به محفل هر كدام داده، خود را نيز به قلههاى سر به فلك كشيده نور و معرفت ميرساند.[6] او هم اينك به غواصى ماهر و تيزهوش مبدل گشته است كه ميتواند با تجهيزات لازم و كافى كه به همراه دارد به عمق اقيانوس هاى نور سفر كند و از اعماق آنها گوهرهاى هدايت و مرجانهاى زندگى براى امت مسلمان ارمغان آورد.
خدمت به مردم
نراقى پس از سالها تلاش و تحقيق در نجف و كربلا، دوباره به وطن خود كاشان باز ميگردد تا جان در بدن دارد در خدمت مردم قرار گيرد. او در حل مشكلات آنان لحظهاى درنگ نميكند و منزل ساده وى پناهگاه هر دردمند و مظلوم قرار گرفته، گرههاى كور و نزاعهاى ريشه دار در خانه با صفاى وى بازگشته به صلح و محبت تبديل ميشوند و اين بدان سبب است كه او هميشه در تلخيها و خوشيهاى زندگى در كنار آنان قرار ميگرفت.
در ميدان قلم
از اين عالم توانمند تأليفات گرانبهايى در رشتههاى گوناگون به يادگار مانده كه هر كدام آنها از اهميت ويژهاى برخوردار است. فهرست اجمالى آن به شرح زير است:
الف) فقه:
˜لوامع الاحكام
˜ معتمد الشيعه
˜ انس التجار
˜ انيس الحجاج
˜ المناسك المكيه
˜ صلاة الجمعة
˜ تحفة رضويه
ب) اصول فقه
˜ تجريد الاصول
˜ جامعة الاصول
˜ رسالة الاجماع
˜ انيس المجتهدين
ج) فلسفه و حكمت
˜ جامع الافكار و فاقد الانظار
˜ اللمعةالالهيه فى الحكمة المتعاليه
˜ شرح الالهيات من كتاب الشفاء
˜ قرة العيون في الوجود و الماهيه
˜ لمعات العرشيه
˜ الكلمات الوجيزه
˜ انيس الحكماء
˜ انيس الموحدين
ح) رياضيات و هيئت
˜ توضيح الاشكال (هندسه اقليدسي)
˜ رساله تحرير اكرثاذر سينوس
˜ رساله عقود انامل
˜ المستقصى (هيئت)
˜ المحصل (هيئت)
˜ معراج السماء (هيئت)
س) اخلاق
˜جامع السعادات
˜جامع المواعظ
ش) متفرقات
˜محرق القلوب (مقتل)
˜مشكلات العلوم (كشكول)
˜نخبة البيان (تشبيه، استعاره و محسنات بديعه)
˜ طائر قدسى (ديوان اشعار)
˜ حواشى و تعليقات بر آثار علماى پيشين
بيشتر اين كتابهاى گران سنگ به صورت نسخههاى خطى در كتابخانههاى مختلف نگهدارى ميشود و تنها حدود 10 مورد از آن به مرحله چاپ و نشر رسيده[7] و بعضى از آنهانيز مانند «انيس التجار» چندين بار چاپ شده و از سوى مراجع بزرگ همچون آيات عظام سيد محمد كاظم طباطبايى يزدي، سيد اسماعيل صدر و شيخ عبدالكريم حائرى يزدى حاشيههايى بر آن زده شده است.[8]
كلام بزرگان
1ـ علامه بزرگ آيت الله سيد محمد حسين طباطبايي: «نراقيان (ملا مهدى و پسرش ملا احمد) از علماى بزرگ اسلام و ناشناختهاند.[9]»
2ـ آيت الله استاد حسن زاده آملي:
«بى شك آن جناب در تبحر و تمهر به جميع علوم و فنون عقلى و نقلي، حتى در ادبيات و رياضيات عاليه در اعداد طراز اول از اكابر علماى اسلام و در اتصاف به فضايل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است. حضرتش صاحب تصانيف فائقه و تأليفات لائقه در علوم گوناگون است.[10]»
3ـ دانشمند گرامى سيد جلال الدين آشتياني: «علامه نراقى از مجتهدين بزرگ عصر خود واز مراجع و زعماى دين و داراى محضر ترافع و قضا بود. مؤلفين كتب فقهى به آثار او توجه نمودهاند. با اين وصف در حكمت و فلسفه الهى نيز داراى مقام شامخى است و در فنون رياضى نيزآثار نفيسى دارد. عاليترين كتب رياضى در تدريس مينمود. بعضى از او به افضل المهندسين تعبير نمودهاند.[11]»
غروب آفتاب نراق
اين عالم خدمتگزار پس از سالها فداكارى و خدمت، روز شنبه 18 شعبان 1209 درهشتاد و يك سالگى در شهر كاشان به ديارابدى ميشتابد و با پرواز جاودانگى خويش ملت مسلمان عصر خود را به عزا و ماتم مينشاند. درآن حال پيكر پاك و مطهر نراقى با شكوه و عظمت فراوان در اين شهر تشييع ميشود و سپس به نجف اشرف منتقل گشته، در كنار حرم اميرالمؤمنين (على عليهالسلام) سر بر آستان علوى ميگذارد[12] و براى هميشه در آن مكان مقدس آرام ميگيرد رضوان خدا بر روان او باد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - ر.ك: «تاريخ كاشان» و «مردان بزرگ كاشان» از سهيل كاشانى و كوروش زعيم.
[2] - مرحوم ايت الله مجاهد سيد ابوالقاسم كاشانى در تقريظ خود بر كتاب «لباب الالقاب» و همچنين صاحب كتاب پرارزش «اعيان الشيعه» به اين مطلب بطور صريح اشاره ميكنند.
[3] - مقدمه جامع السعادات: محمد مهدى نراقي: ج 1. (محمد رضا مظفر )
[4] - مقدمه اللمعة الالهيه: محمد مهدي نراقي، حسن نراقي، ص 8، چاپ انتشارات انجم فلسفه. 1357 ق.( از حسن نراقي).
[5] - انيس الموحدين: ج 116 ،انتشارات الزهرا، 1363 ه.ش.
[6] - مقدمه شرح الالهيات من كتاب الشفاء، محمد مهدى نراقي: ص 22. (از حسن نراقي).
[7] - براى توضيح بيشتر در مورد كتابهاى ايشان، ر.ك: ملا مهدى نراقي، «منادى اخلاق» شماره 5 ديدار با ابرار.
[8] - همان، ص 66.
[9] - انيس الموحدين: مقدمه از استاد حسن زاده آملي، ص 14.
[10] - همان.
[11] - قرةالعيون فى الوجود و الماهيه: مقدمه از سيد جلال الدين آشتياني، ص 56.
[12] - ريحانة الادب: محمد على مدرس، ج 6، ص 163 و شرح الالهيات:مقدمه از حسن نراقي.