عقل هر انسانى حكم مىكند كه مقدّم كردن غير عالم بر عالم قبيح و ناپسند است. بنابراين فردى مانند ابن تيميّه چون اين حكم عقل را پذيرفته و در كتاب منهاج السنّه چندين مرتبه بر اين امر تأكيد كرده است، چارهاى ندارد كه به امامت حضرت على عليه السلام ملتزم شود؛ زيرا اين حكم عقل انكارناپذير است؛ از اين رو ناگزير شده احاديثى را كه از جهت سند قطعى و يقينى بوده، دروغ و بىاساس بداند. او ناچار است به دروغگويى روى آورد گرچه اين حديث در كتابهاى معتبر اهل سنّت همچون صحيح بخارى و صحيح مسلم با سندهاى صحيح و قطعى آمده باشد. وى جز اين كه از اصل، چنين احاديثى را انكار كند راه ديگرى ندارد؛ زيرا دشمنى او با اميرالمؤمنين عليه السلام وى را از اعتراف به حق و ملتزم شدن در برابر آن باز مىدارد. ولى ما اين حقايق را با استدلال كامل بيان مىكنيم، اميد است بعضى از كسانى كه كوركورانه از او تقليد مىكنند به سوى حق باز گردند يا حجّت بر آنها تمام شود تا آنها كه هلاك و گمراه مىشوند از روى حجّت و دليل باشد. آرى، كسانى به صحيح بودن اين احاديث اعتراف دارند؛ ولى تقديم غير عالم را بر عالم قبيح نمىدانند! بنا بر اين كسانى كه به امامت ابو بكر و عمر اعتقاد دارند، دو گروه هستند:
گروه نخست: كسانى كه تقديم فرد ناآگاه را بر انسان آگاه قبيح نمىدانند، ولى تمام احاديث و روايات را قبول دارند كه فضل بن روزبهان از اين گروه است.
گروه دوم: كسانى كه اين حكم عقلى را قبول دارند؛ ولى رواياتى را كه به سندهاى صحيح وارد شده دروغ مىدانند همانند ابن تيميّه كه همۀ احاديث را رد كرده است.
فضل بن روزبهان و ابن تيميّه استدلالهايى را كه علّامه حلى رحمه اللّٰه بر امامت اميرالمؤمنين عليه السلام آورده رد كرده و هر كدام راهى را انتخاب كردهاند. ابن روزبهان همچون ابن تيميّه ناگزير به تصرفهاى قبيح و ناپسند نمىشود. وى مىگويد: واجب نيست كه امام بر ديگران برترى داشته باشد؛ بلكه اگر فردى نادان بر انسان دانا مقدّم شود قبيح نخواهد بود و با اين سخن، حكمى كرده است كه از ابتداى آفرينش جهان تا روز رستاخيز هيچ صاحب عقلى چنين حكم نمىكند. از آن طرف ابن تيميّه مطابق اين حكم عقلى سخن گفته؛ ولى تمام روايات صحيح را دروغ دانسته و معناى شجاعت، كشتن و جنگيدن در راه خدا را تغيير داده است.
با مراجعه به كتاب المواقف ، شرح المواقف ، شرح المقاصد و ديگر كتابهاى اهل سنّت روشن مىشود كه همۀ آنها پريشان شده و به آن چه مىگويند علم ندارند و ندانسته حكم مىكنند. گاهى تقديم غير عالم بر عالم را قبيح مىدانند و اين احاديث را صحيح مىشمارند و گاهى در اين حكم ترديد كرده و گويا نمىدانند كه اين قاعدۀ عقلى قبيح است يا نه؛ از اين رو بحث را به حال خود رها مىكنند. اكنون سخن قاضى ايجى صاحب كتاب المواقف را نقل مىكنيم تا روشن شود كه چگونه در اين مسأله پريشان حال و سرگردان شده و سكوت اختيار كرده است. نه اين حكم را قبيح مىداند و نه آن را رد مىكند؛ ولى ما مىدانيم علّت سرگردانى او اين است كه به آن چه مىگويد علم ندارد و ندانسته سخن مىگويد. وقتى از قاضى ايجى سؤال مىشود كه دربارۀ برترى على عليه السلام بر ابو بكر چه فتوايى دارد؟ و آيا ابو بكر را بر على بن ابى طالب مقدّم مىدارد يا نه؟ چنين پاسخ مىدهد: تشخيص برترى يكى از اين دو بر ديگرى از عهدۀ ما بيرون است و ما نمىتوانيم به اين امر پى ببريم؛ ولى اصحاب رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله ابو بكر، عمر و عثمان را بر على مقدّم كردند و آنها را بر على برترى دادند، گمان نيكو به اصحاب پيامبر ما را به پيروى از روش ايشان دعوت مىكند. ما اين امر را به خدا واگذار مىكنيم! او با اين پاسخ از بيان حقيقت فرار كرده و اصحاب را مسئول اين امر مىداند. به قاضى ايجى بايد گفت: با اين پاسخى كه شما دادهايد ديگر بحث كردن در اين مسأله سودى نخواهد داشت و نيازى نيست شما خود را به زحمت انداخته و اين مطلب را در كتاب خود كه از مهمترين كتابهاى علم كلام است بياوريد؛ بلكه از آغاز كلام بايد بگوييد كه اصحاب چنين كردند، ما هم از آنها پيروى كرديم و اعتقادمان طبق عمل آنهاست و خود نظرى در اين مسأله نداريم. آرى، روش آنان همواره اين گونه است و «ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مىگرديم» ، «و كسانى كه ستم كردند، به زودى خواهند دانست كه به كدامين جايگاه باز مىگردند» و صلوات خدا بر آقا و سرور ما حضرت محمّد صلى اللّٰه عليه و آله و خاندان پاك او باد.
سخن پايانى، ترجيح مفضول بر فاضل
- بازدید: 481