محتواى رواياتى كه در بارۀ امامت ابو بكر در بيمارى وفات پيامبر خدا (ص) آمده، سخت با يكديگر در تناقضاند، به طورى كه آنچه در يكى به صورت ايجابى آمده است، در روايتى ديگر، به صورت سلبى مطرح شده است كه اصولاً امكان جمع بين آنها ممكن نيست. با تمام اين تناقضات، باز هم علماى اهل سنّت، براى صحيح دانستن بيعت با ابو بكر براى جانشينى پيامبر خدا (ص) به اين روايات، استدلال مىكنند! همانا اين علما، آنچه را كه در صحيح البخارى وارد شده است مبنى بر اين كه ابو بكر و عمر و ديگر مهاجران، در نماز، به سالم، آزاد شدۀ ابو حُذَيفه، اقتدا مىكردند، فراموش كردهاند و همچنين اين مطلب را كه پيامبر (ص) در غزواتش، ابن اُمّ مكتومِ نابينا را به جانشينى خود [براى امامت جماعت] در مدينه قرار مىداد و او با مردم، نماز جمعه بر پا مىكرد و خطبه مىخواند و منبر را سمت چپ خود قرار مىداد. همچنين علما فراموش كردهاند كه بخارى در صحيح خود، بابى را در ذكر امامت بردگان و آزاد شدگان و فرزندان نامشروع و باديهنشين بَدَوى و نوجوانى كه هنوز مكلّف نشده، اختصاص داده است، و بخارى و ديگران، امامت يافتن نوجوانى را كه در نماز، عورتش آشكار مىشد! روايت كردهاند. علما فراموش كردهاند آنچه را كه صحابى كثير الروايه، ابو هُرَيره، نقل كرده است كه پيامبر خدا (ص) فرمود: «نماز واجب را بايد پشت سرِ هر مسلمانى خواند، خواه نيكوكار باشد يا بدكار، و اگر چه آلوده به گناهان كبيره باشد» .
نتيجه، اين كه رواياتى كه ذكر شد، با توجّه به تناقضاتى كه در آنها وجود دارد، صحيح نيستند؛ چرا كه پيامبر خدا، ابو بكر و عمر و ديگر مهاجران و انصار را براى جنگ با روم، به فرماندهى اسامة بن زيد، فرا خوانده بود و درخواستش را چندين بار، تكرار كرد و كسى را كه از دستور اُسامه سرپيچى كند، لعنت كرد. پس چگونه در چنين حالتى، ممكن است داستان تعيين ابو بكر براى امامت نماز، راست باشد؟ ! هنگامى كه به احاديث وارد شده در كتب صحاح، مراجعه مىكنيم، احاديثى را مىيابيم كه تصريح مىكنند: زمانى كه ابو بكر، در محراب ايستاد و شروع به نماز خواندن كرد، پيامبر خدا، از خانه بيرون آمد و چون بسيار ناتوان بود و حركت برايش به هيچ وجه، مقدور نبود، دو نفر (على (ع) و فضل بن عبّاس) به ايشان كمك مىكردند و پاهاى مبارك حضرت، بر زمين كشيده مىشد. بدين ترتيب، پيامبر (ص) به مسجد آورده شد و در محراب نشست و با حالت نشسته، 1با مردم، نماز خواند و ابو بكر كه پيش از آن، امام بود، اينك مأموم شده بود و تكبير پيامبر (ص) را بلند تكرار مىكرد و ركوع و سجود نماز امام جماعت، يعنى پيامبر (ص) را به مردم، اعلام مىكرد. ناگزير، پيامبر (ص) در چنين حالى، از خانه بيرون آمده بود كه ابو بكر را از نماز، باز دارد و از امامت، دور كند. حال لازم است سؤال كنيم كه: ابو بكر، چگونه در مسجد حضور يافته بود، با اين كه مأمور بود در لشكر اُسامه، باقى باشد؟ !
پاسخ را در آنچه كه ابن ابى الحديد، از امام على (ع) روايت كرده، مىيابيم: عايشه، كسى است كه بلال، آزاد شدۀ ابو بكر، را مأمور كرد تا به ابو بكر بگويد كه با مردم، نماز بخواند. لذا پيامبر خدا به عايشه و ديگر همسرانش فرمود: «شما، همانند زنان اطراف يوسف هستيد» و اگر پيامبر (ص) چنين فرموده، براى مقابله با اين گونه اعمال و رفتارى بوده است و در حالى كه دو نفر، او را حمل مىكردهاند، از خانه خارج شده، به مسجد پا نهاده بود تا ابو بكر را از ادامۀ امامت جماعت، باز دارد.
رواياتى كه در كتب حديثى و سيرۀ علماى مدرسۀ اهل بيت (عليهم السلام) وارد شده، اين مطلب را تأييد مىكنند. همچنين اين روايات، تصريح دارند كه پيامبر خدا، بيرون آمد و ابو بكر را از امامت، باز داشت و نماز را از نو، شروع كرد و وقتى كه پيامبر (ص) نماز را تمام كرد و به خانه باز گشت، آن دو (عمر و ابو بكر) را طلبيد و از آنان در مورد جدا شدن از لشكر اُسامه، سؤال كرد. يكى از آن دو گفت: من از مدينه خارج شدم؛ ولى برگشتم تا با شما، تجديد ديدار كنم! و ديگرى هم گفت: دوست نداشتم از مدينه، خارج شوم و حال شما را از ديگران بپرسم! پس پيامبر خدا فرمود: «لشكر اُسامه را حركت دهيد» و سه مرتبه، آن را تكرار كرد تا اين كه از حال رفت.
پاورقی:
1) . در بارۀ نشسته نماز خواندن پيامبر (ص) و علّت آن، به مقدّمۀ همين كتاب مراجعه شود.
خلاصۀ احاديث و بررسى آنها
- بازدید: 1285