استدلال به حدیث ردّالشمس در کتاب های فقهی

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

 حدیث ردّالشمس علاوه بر جنبه اعجاز آن و دلالتش بر عظمت مقام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از جنبه فقهی نیز مورد توجّه وعنایت فقیهان واقع شده، واز زمان های گذشته جمعی از این دانشمندان باریک اندیش وتیز بین به آن استناد جسته اند، حتّی محدّثانی که احادیث را بر اساس موضوعات فقهی تنظیم کرده اند، این حدیث را در جای مناسب خویش آورده اند.
محدّث بزرگ شیعه محمّد بن یعقوب کلینی در باب اتیان المشاهد وقبور الشهداء از کتاب الحجّ حدیث اسماء بنت عمیس پیرامون ردّالشمس را آورده است. 1 همچنین محدّث و فقیه بزرگ شیعه شیخ صدوق در کتاب گرانسنگ من لایحضره الفقیه که به عنوان یک کتاب فقهی نگاشته است، هنگام بحث از اعداد وفرائض نماز و وقت آن، به حدیث ردّالشمس استناد جسته است. 2 همچنین مرحوم شیخ حرّ عامِلی حدیث ردّالشمس را در کتاب وسائل الشیعه که بر اساس ابواب فقهی تنظیم شده ومورد استفاده و استناد فقيهان مى‌باشد، آورده است، از جمله در ابواب مكان نمازگزار عنوان باب سى وهشتم را «باب حكم الصلاة في أرض بابل. . .» انتخاب كرده و بخشى از احاديث ردّالشمس را در آن آورده است. 3
همچنين در كتاب الحجّ باب چهاردهم از ابواب آداب سفر به سوى حجّ وغير حجّ حديثى از كتاب فرج المهموم نقل كرده كه در آن از ردّالشمس سخن به ميان آمده است. 4
سيّد مرتضى نيز در پاسخ سؤالى كه پيرامون وقت نماز ظهر وعصر از وى شده، به حديث ردّالشمس استناد جسته است، متن سؤال چنين است:
آيا جايز است نمازهاى ظهر وعصر را در وقت زوال خورشيد بدون فاصله سجده وهشت ركعت نماز نافله خواند؟ ويا اينكه جايز نيست وحتماً بايد اين دو نماز را با دو اذان و دو اقامه خواند؟ اگر وقت هر دو يكى است ومشترك مى‌باشد، پس به چه علّتى نماز عصر مولا اميرالمؤمنين عليه السلام فوت شد تا اينكه خورشيد براى وى برگردانده شد؟ !
در پاسخ اين سؤال اينگونه مرقوم داشته است:
ابتداى زوال خورشيد-يعنى مايل شدن خورشيد از وسط آسمان به سوى مغرب-وقت مخصوص نماز ظهر است، وهنگامى كه به اندازۀ خواندن چهار ركعت از اوّل وقت بگذرد وقت مشترك بين دو نماز ظهر وعصر است تا وقتى كه به اندازۀ خواندن يك نماز چهار ركعتى به غروب باقى مانده باشد كه در اين صورت وقت ظهر پايان يافته و وقت مخصوص نماز عصر فرا رسيده است، پس كسى كه نماز ظهر را در اوّل وقت بخواند، و پس از آن بدون فاصله نماز عصر را بخواند، هر دو نماز را در وقت خودش خوانده است. و اگر كسى بخواهد نماز را در وقت فضيلت خويش بخواند و به ثواب بيشترى برسد، بين نماز ظهر وعصر نمازهاى نافله را نيز بخواند.
امّا اذان واقامه، بنا بر آنچه ثابت شده ومذهب حقّ است واجب نمى‌باشند، بلكه آن دو مستحب هستند، وگر چه بر گفتن اقامه تأكيد بيشترى شده واستحباب بيشترى دارد، پس اگر كسى خواستار درك فضيلت است اذان واقامه را براى هر نماز به طور جداگانه بگويد، وجايز است به يك اذان واقامه براى هر دو نماز اكتفا نمايد، همانگونه كه جايز است هر دو نماز را بدون اذان واقامه بجا آورد.
امّا اميرالمؤمنين-كه درود وسلام خدا بر او باد-پس جايز نيست كه نماز عصر وى به طور كلّى به سبب خروج وقت قضا شده باشد، زيرا وى فردى است كه به كمال رسيده است و جايز نيست چنين اتّفاقى براى وى بيفتد، بلى فضيلت نماز اوّل وقت از حضرت فوت شده بود كه خورشيد براى وى برگردانده شد تا درك نماز اوّل وقت بنمايد، غير از آنچه گفته شد براى آن حضرت جايز نيست. 5
فقيه بزرگ شيعه قاضى ابن برّاج نيز در همين موضوع سخنانى دارد كه مانند كلام سيّد مرتضى است، به همين جهت از آوردن آن خوددارى مى‌كنيم. 6
ابن ادريس حلّى در بحث مكان نماز گزار ضمن شمارش مكان‌هايى كه نماز خواندن در آنها كراهت دارد، چنين نوشته است:
همچنين نماز خواندن در هر زمينى كه خَسف شده است مكروه است، و به همين جهت اميرالمؤمنين عليه السلام در سرزمين بابِل نماز نخواندند واز آن كراهت داشتند، زمانى كه از فرات عبور كرده و به سمت غربِ آن رفتند نماز اوّل وقت از حضرت فوت شد، خورشيد به مكان اوّل خويش بازگشت وآن حضرت با ياران خويش نماز عصر را خواندند. وجايز نيست اين اعتقاد پيدا شود كه خورشيد به طور كامل غروب كرده وشب داخل شده و وقت نماز عصر به طور كامل تمام شده بود وحضرت نيز نماز عصر را نخوانده بود و به صورت كامل قضا شده بود، اين سخنِ جاهلان به عصمت امام عليه السلام است، زيرا نتيجۀ اين سخن اخلال به واجبى است كه وقت آن تنگ شده بود، وكسى كه اعتقاد به امامت آن حضرت داشته باشد و او را امام معصوم بداند اين سخن را نمى‌گويد. 2
علاّمۀ حلّى نيز در بحث مكان هايى كه نماز خواندن مكروه است چنين فرموده است:
شانزدهم: زمين خسف شده مانند بيداء وذات الصلاصل وضجنان وغير اينها از مكان‌هايى است كه خداوند بر آنها غضب كرده است؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در روزى كه با يارانش بر سرزمين حِجر گذر كرد فرمود: بر اين گروه عذاب شده وارد نشويد مگر اينكه در حال گريستن باشيد؛ مبادا بر شما نيز همان رود كه بر اين گروه رفته است. همچنين على عليه السلام از سرزمين بابِل عبور كرده به جايى رسيد كه خورشيد براى وى بازگردانده شد ونماز را در آنجا خواند. 7
مانند همين سخن را-با اندكى تفاوت-در كتاب ديگرش فرموده است. 8
همچنين وى در يكى ديگر از كتاب‌هايش چنين نوشته است:
خواندن نماز در زمين خسف شده مكروه است، زيرا آن سرزمين غضب شده است، بنا بر اين آنجا مكان اجابت دعا وعبادت نمى‌باشد، روايت شده كه اميرالمؤمنين عليه السلام از نماز خواندن در سرزمين بابِل كراهت داشت، و به همين جهت وقتى از فرات عبور كرده به سمت غرب آن رفت و به سبب آن نماز اوّل وقت از آن حضرت فوت شد، خورشيد براى وى به جايگاه اوّلش برگردانده شد ونماز عصر را با يارانش اقامه فرمود. واعتقاد ما اين است كه خورشيد به صورت كامل غروب نكرده بود؛ زيرا ترك نماز به سبب مكروه بودن مكان آن حرام است. 9
فقيه بزرگوار شهيد اوّل در مبحث مكان نمازگزار مى‌نويسد:
نماز خواندن در شوره زار و گل و آب و برف و سرزمين خسف و عذاب، مانند سرزمين قوم حِجر مكروه است، و به همين سبب على عليه السلام نماز را در سمتِ غربىِ بابِل پس از بازگشت خورشيد براى وى به مقدارى كه وقت فضيلت نماز باشد، اقامه فرمود. 10
و در جاى ديگر در بيان مكان‌هايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است، مى‌فرمايد:
پانزدهم: زمينى كه اهالى آنها عذاب شده‌اند؛ زيرا زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر سرزمين حِجر گذر كردند به ياران فرمودند:
بر اين قوم كه عذاب شده‌اند وارد نشويد مگر اينكه گريان باشيد؛ مبادا همان بلايى كه بر آنها رفته بر شما نيز نازل شود.
آنگاه مى‌نويسد:
اين مطلب دلالت بر كراهت خواندن نماز در چنين مكانى ندارد، آرى، روايت شده كه على عليه السلام نماز را در سرزمين بابِل ترك كردند تا اينكه از آن گذشتند، آنگاه نماز را در مكانى ديگر پس از آنكه خورشيد براى وى به مكانى كه وقت فضيلت نماز بود برگردانده شد، خواندند. 11
شهيد ثانى مى‌نويسد: «خواندنِ نماز در هر مكانى كه زمين خسف شده مكروه است» .
آنگاه حديث گذشته كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده را آورده و بر دلالت آن بر كراهت نماز در چنين مكانى اشكال نموده، وسپس به نماز نخواندنِ حضرت على عليه السلام در سرزمين بابِل وتأخير انداختن آن وخواندن آن در جاى ديگر پس از بازگشت خورشيد استدلال نموده است، عبارت وى همانند عبارت شهيد اوّل در كتابِ ذكرى است، و در ادامه چنين آورده است: «خورشيد از وقت فضيلت نماز رد شده بود ولى غروب نكرده بود» . 12
مرحوم محقّق بحرانى در جاهاى متعدّدى از كتاب خويش به حديث ردّالشمس استناد نموده است، از جمله در باب فضيلت مساجد ونماز خواندن در آنها، وقتى در بارۀ مسجد شريف كوفه سخن مى‌گويد پس از آوردن رواياتى كه دلالت بر فضيلت اين مسجد دارد چنين مى‌فرمايد:
امّا آنچه در روايت حذّاء آمده: «وهى صرة بابِل» ، اشاره به اين نكته دارد كه كوفه جزئى از سرزمين بابِل است؛ زيرا صرّة كنايه از شيء عزيز وگرانبها است، زيرا در اصل صرّة به معناى كيسۀ سكۀ نقره است، واين سكّه‌ها از گرانبهاترين وارزشمندترين مال‌ها به حساب مى‌آيند. و آنچه از حديث پيرامون بازگشت خورشيد براى اميرالمؤمنين عليه السلام فهميده مى‌شود، مربوط به زمانى است كه حضرت از جنگ با خوارج باز مى‌گشت در سرزمين بابِل نماز نخواندند تا اينكه پس از عبور از فرات در سمت ديگر آن نماز خواندند.
و شايد نسبت دادن بابِل به كوفه امرى مجازى باشد، زيرا به بابِل نزديك است، وكراهت خواندنِ نماز در بابِل نيز مخصوص همان مكانى باشد كه حضرت از آن عبور فرمودند نه همۀ آن سرزمين. 13
همچنين اين فقيه بزرگوار در مبحث استحباب نماز خواندن در مسجدهاى اطراف شهر مدينه به حديث اسماء دختر عميس كه در كتاب شريف كافى آمده است استدلال كرده است. 14
مرحوم سيّد محمّد جواد عاملى نيز هنگام بحث از مكان‌هايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است، سخنان فقهاء و از جمله سخنان شهيد اوّل وشهيد ثانى واستدلال آن دو بزرگوار به حديث ردّالشمس را نقل كرده است. 15
مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطاء در مبحث فضيلت مساجد، اينگونه مرقوم داشته است:
ظاهراً مدينه ومساجد آن داراى فضيلت مخصوصى هستند ونماز خواندن در آنها از ثوابى برخوردار است كه ديگر شهرها داراى اين فضيلت نيستند.
پس از ذكر مطالبى در اين زمينه مى‌نويسد:
از جملۀ اين مساجد ساير مسجدهاى مدينه هستند، ومهم‌ترين آنها مسجد قبا مى‌باشد، همان مسجدى كه از ابتدا بر اساس تقوا بنا شده است، هركس دو ركعت نماز در آن بخواند ثواب بجا آوردن عمره را برده است. و پس از آن، مسجد احزاب است كه همان مسجد فتح است، و پس از آن، مسجد فضيخ است كه ظاهراً همان مسجد ردّالشمس براى حضرت على عليه السلام باشد. 16
مرحوم ميرزاى قمى هنگام بحث از مكان‌هايى كه نماز خواندن در آنها مكروه است پس از نقل سخنى از علاّمۀ حلّى در كتاب تذكرة الفقهاء: «وكذا كلّ موضع خسف به» ، اينگونه مى‌نويسد:
مؤيّد اين مطلب اين است كه حضرت على عليه السلام به همين جهت در سرزمين بابِل نماز نخواندند تا اينكه از آن سرزمين گذشتند ونماز را در مكانى ديگر كه مشخّص است خواندند، آنهم پس از آنكه خورشيد براى حضرت بازگردانده شد تا اينكه در وقت فضيلت نماز قرار گرفت. 17
مرحوم حاج آقا رضا همدانى هنگام بحث از مكروه بودن سجده بر زمين شوره زار مى‌نويسد:
به طور كلّى نماز خواندن در زمين شوره زار مكروه است، ولى اگر زمين هموار باشد به صورتى كه بشود پيشانى را به آسانى روى آن قرار داد كراهت كمترى دارد نه اينكه به طور كلّى كراهت نداشته باشد، و به همين سبب-آنگونه كه در برخى خبرها آمده است-هيچ پيامبر يا وصىّ پيامبرى در چنين سرزمينى نماز نخوانده است، مانند خبرى كه در كتاب علل الشرايع با سند از امّ مقدام ثقفيّه نقل شده كه از جويريه فرزند مسهر روايت نموده است.
آنگاه حديث ردّالشمس را آورده است، همچنين اشاره به نقل حديث در كتاب بصائر الدرجات نموده، و در ادامه حديث را از كتاب من لايحضره الفقيه نقل كرده است 18، و ما همۀ اين روايت ها را در جاى خودش ذكر كرده‌ايم.
شهاب الدين احمد بن ادريس قرافى-از فقهاى اهل سنّت - مى‌نويسد:
برخى خوابيدن پس از نماز عصر را مكروه دانسته و به اين حديث استدلال مى‌كنند: «من نام بعد العصر فاختلس عقله فلايلومنّ إلاّ نفسه» : هر كس پس از نماز عصر بخوابد و در عقلش اختلال به وجود آيد تنها خودش را سرزنش نمايد.
اين سخن معارض است به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پس از خواندن نماز ظهر در صهبا على عليه السلام را براى انجام كارى فرستاد، على عليه السلام پس از انجام مأموريت زمانى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد كه حضرت نماز عصر را خوانده بود، او سر بر دامن على عليه السلام نهاده خوابيد، على عليه السلام نيز او را حركت نداد تا اينكه خورشيد غروب كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم (پس از بيدار شدن) چنين گفت: خدايا، بنده‌ات على خودش را به خاطر پيامبرت اينگونه نگه داشته است، خدايا روشنى خورشيد را براى او برگردان.
اسماء مى‌گويد: خورشيد بار ديگر طلوع كرد تا اينكه نور آن بر كوه‌ها وزمين تابيد، على عليه السلام برخاسته وضو گرفت ونماز عصر را خواند، آنگاه بار ديگر خورشيد غروب كرد. 19
پاورقی:
1) کافی، ج 4، ص 561- 562، کتاب الحجّ، باب اتیان المشاهد وقبور الشهداء، ح 7.
2) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 203، ح 608- 611.
3) . وسائل الشيعة، ج 5، ص 180، باب 38.
4) . همان، ج 11، ص 374، ح 15049.
5) . جوابات المسائل الميافارقيّات (رسائل المرتضى، ج 1، ص 273-274) .
6) . جواهر الفقه، ص 254.
7) . السرائر، ج 1، ص 265.
8) . نهاية الأحكام، ج 1، ص 347.
9) . تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 409-410.
10) . منتهى المطلب، ج 4، ص 349-350.
11) . البيان، ص 65.
12) . الذكرى، ج 3، ص 92.
13) . روض الجنان، ص 228.
14) . الحدائق الناضرة، ج 7، ص 323.
15) . همان، ج 17، ص 420.
16) . مفتاح الكرامة، ج 6، ص 199-200.
17) . كشف الغطاء، ج 1، ص 211.
18) . غنائم الأيّام، ج 2، ص 229.
19) . مصباح الفقيه، ج 2، ص 187. ) . الذخيرة، ج 13، ص 351. 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page