ادبيات فارسى

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 ناصر خسرو قباديانى: خورشيد به فرمان تو برگشت زمغرب آمد به زمين زهره از اين چرخ مقوّس
سنايى غزنوى:  قوّت حسرتش ز فوت نماز داشته چرخ را ز گشتن باز
تا دگر باره بر نشاند بزین خسرو چرخ را تهمتن دین 1
اهلى شيرازى: مهر فرو برده بود سر به سجود غروب بهر نماز على آمد وباز ايستاد 2
كاتبى ترشيزى: بر آفتاب در آن عصر حكم فرمودى مدينه را زتو اين هم ولايتى دگر است
نظيرى نيشابورى: چگونه نور كسى را به گِل توان اندود كه آفتابِ فرو رفته را بر آورده 3
بابا فغانى شيرازى: امام اوست كه قرص خور از اشارت او به جاى فرض پسين بازگشت از ره شام 4
ملاّ حسن كاشى: تا نگردد فوت از آن ماه معانى يك نماز باختر را مطلع خورشيد خاور كرده‌اند5
محتشم كاشانى: چون به امرت برنگردد مهر از مغرب كه هست گردش گردون برايت يا اميرالمؤمنين6
علاّمه محمّد اقبال لاهورى: هر كه در آفاق گردد بو تراب باز گرداند زمغرب آفتاب7
صفاى اصفهانى: آورد زير بند سليمانى 8
عاشق اصفهانى: آن سرورى كه بهر نمازش ز باختر آورد باز معجزِ پيغمبر آفتاب
اى آمده به خدمت تو همچو بندگان گاهى ز باختر گهى از خاور آفتاب
صغير اصفهانى: به خورشيد از آن رجعت كه دانى امور فلك در كف اوست مطلق
پاورقی:
1) . حديقة الحقيقة، ص 251.
2) . كليات اشعار مولانا اهلى شيرازى، ص 452.
3) . ديوان نظيرى، ص 243.
4) . ديوان بابا فغانى، ص 45.
5) . منتخب الاشعار، ج 1، ص 62.
6) . هفت ديوان محتشم كاشانى، ج1، ص 288.
7) . كليات اشعار فارسى مولانا اقبال لاهورى، ص 33.
8) . عكس رخ يار، ص 146.