پرسشهایی پیرامون اوضاع آخرالزمان

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

پرسش: اينکه مي گو يند جنگ و خو نريزي و بيماري شايع مي شود و بسياري از مردم هلاک مي شوند موجب عدم اميد به زندگي در زمان ظهور است آيا دو سوم مي ميرند ؟ و اين مطالب صحيح است ؟ توضيح دهيد ؟


پاسخ: سخن جنگ و خون‌ريزي‌ها در دو مرحله مطرح مي‌شود:
الف. قبل از ظهور: در مورد جنگ‌هاي قبل از ظهور مطلب خاصي كه از درجه اعتبار برخودار باشد بيان نشده است. بلكه به صورت كلي از مرگ و مير‌هاي زياد و جنگ و كشتار خبر داده شده است. از اين رو به زمان و مكان و گروه خاصي نمي‌توان اشاره كرد. به علاوه كه اين حوادث مربوط به اختيار انسان‌ها است و لذا انسان مي‌تواند با برخي اختيار‌ها و انتخاب‌ها از بروز برخي حوادث جلوگيري كند. لذا در آيه قرآن به لوح محو و اثبات اشاره شده است.
البته اگر رويدادهاي ناخوشايند واقعاً بخواهد رخ بدهد، اهل بيت به ما آموزش داده‌اند كه با دعا و حركت سنجيده بلا را از خود دور كنيد تا در گروه نجات يافتگان باشيد.
ب. هنگام ظهور: آنچه از مجموع روايات به دست مي‌آيد اين است كه چون حضرت حركت خود را با تبليغ و تبيين كامل شروع مي‌كند اكثر قريب به اتفاق مردم با توجه به فطرت الهي خود، پيام و دعوت حضرت را مي‌پذيرند، و جنگ و كشتار در مقياس كوچكي رخ مي‌دهد.
در مورد رواياتي كه پيرامون جنگها و كشتار‌هاي مربوط به آخر الزمان و ظهور وارد شده، توجه به چند نكته راهگشا است:
الف. سند برخي از اين روايات اشكال دارد و راويان آنها در مواردي اشخاصي دروغگو بوده‌اند لذا چنين روايت‌هايي قابل پذيرش نيست.
ب. تشديد ظلم و ستم در برهه اي از زمان طبيعي بوده و سابقه تاريخي هم دارد. وقتي به فرعون گفتند: از بني اسرائيل فرزندي به دنيا مي‌آيد كه پادشاهي و حكومت تو را از بين مي‌برد؛ او ظلم و ستم بر بني اسرائيل را شدت بخشيد و حتي به دستور او زنان حامله را شكم دريدند و بچه‌ها را (جنين‌ها) از شكم مادران خارج كرده و كشتند.
در روايتي از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است كه بيش از بيست هزار زن حامله را شكم دريدند. خداوند در قرآن به فشار فراوان فرعون در آن روزگار اشاره كرده و بي حرمت شدن زنان و سر بريدن فرزندان را يادآور مي‌شود. چنين رفتاري از كساني كه خداوند را به طور كلي فراموش كرده و فقط به فكر دنيا و منافع آن هستند، دور از ذهن و واقعيت نيست!! بنابراين شدت يافتن ظلم در روزگار نزديك ظهور قابل پيش بيني است.
ج. با نگاه به طول تاريخ شيعه به دوره‌هايي بر مي‌خوريم كه فشار بر شيعيان بسيار فراوان بود. آنان به جرم شيعه بودن تحت شكنجه و آزار بودند و حتي برخي از بزرگان شيعه، فقط به جهت عقيده و مرام تشيع به شهادت مي‌رسيدند. برخورد معاويه و حجاج در صدر اسلام و آل سعود(در اوايل قدرت يافتن) و صدام، از جمله مواردي است كه نيازي به اثبات ندارد. كتاب‌هاي تاريخي مملو از ثبت چنين وقايع دل خراش است. شهيد اول صاحب كتاب لمعه و شهيد ثاني شارح كتاب لمعه، فقط به علت شيعه بودن به شهادت رسيدند. از اين رو، امامان ما راه تقيه را پيش گرفتند و براي حفظ مكتب تشيع و جان شيعيان در بسياري از موارد، سكوت كردند و به شيعيان دستور تقيه دادند.
وضعيت فعلي عراق ـ حتي پس از صدام ـ خود شاهد ديگري بر اين ادعا است. بسياري از كشتار‌ها مربوط به شيعيان مظلوم عراق است كه تنها جرمشان آن است كه پيرو مكتب شيعه‌اند. بنابراين كشتن اشخاص (به جرم شيعه بودن) در همين دنياي كنوني امر بعيدي نيست.
د. هر چند امامان معصوم(ع) برخي از وقايع ظهور را پيشگويي كرده و خبر داده‌اند؛ اما، ما را با امر «بداء» نيز آگاه كرده و اختيار انسان را در تغيير سرنوشت و امور خود يادآور شده‌اند. قرآن كريم در آيه يازدهم سوره رعد مي‌فرمايد:«خدا تغيير نمي‌دهد آن چه مربوط به قومي است مگر آن كه خود انسان‌ها تغيير دهند». بنابراين نوع رفتار و اختيار انسان در چگونگي حوادث مربوط به آنها مؤثر است.
بر اين اساس مي‌توان منتظر امر ظهور بود و براي فرج امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)دست به دعا برداشت و براي زمينه سازي ظهورش تلاش كرد. حركت اختياري انسان‌ها در امر ظهور دخالت تمام دارد و مي‌توان با حركت‌هاي صحيح و ثبات قدم، در صراط مستقيم شاهد تعجيل در فرج آن بزرگوار بود. حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)خود در نامه‌اي براي شيخ مفيد به اين شرط مهم اشاره كرده، مي‌فرمايد:«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده اجتماع كنند و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار به تاخير نمي‌افتد و سعادت ملآقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل مي‌گردد.(بحار الانوار، ج53، ص176) پس مي‌شود ظهور را درك كرد و برخي از اين گونه حوادث نيز رخ ندهد.
پرسش: جنگ ارماگدون در کجا و چه کشورهايي شرکت دارند ؟
پاسخ: دو تحقيق در اين زمينه قابل بررسي و تبيين است:
برخي از دانشمندان، يکي از علايم ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را وقوع معرکه جنگي در منطقهاي به نام "هرّ مجدون" و به تعبير روايات "قرقيسا" ميدانند. اين قضيه حتي در کتب اهل کتاب نيز به آن اشاره شده است. (رؤياي يوحنا، 16/16013؛ سفر زکريا، 14/1-5؛ کتاب مقدس ص 843).
اهل کتاب از يهود و نصارا اين معرکه جنگي را بس عظيم و خطرناک مي دانند که در پايان تاريخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
"هرمجدون" کلمهاي است مشتق از "هر" به معناي کوه، "مجدوّ" که اسم وادي يا کوه کوچکي در شمال فلسطين است. اهل کتاب گمان مي کنند مساحت معرکه اين جنگ از منطقه مجدو، در شمال فلسطين تا ايدوم در جنوب امتداد دارد (حدود دويست مايل)(شبکه معلومات،ص4).
آنان معتقدند: در اين جنگ لشکري با حدود 400 ميليون نفر شرکت خواهند داشت. (شبکه معلومات ص2). لشکري که از عراق، ايران، ليبي، سودان و قفقاز در جنوب روسيه تشکيل شده است.(مجله الفکر الجديد، شماره 15 و16).
دکتر عبد الکريم زبيدي مي گويد: "... اين حادثه همان حادثه بزرگي است که قبل از ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)تحقق خواهد يافت و در روايات از آن به معرکه "قرقيسيا" ياد شده است. در آن واقعه ميليونها لشکر از آمريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر و دولتهاي مغرب عربي و لشکرياني از شهرهاي شام؛ يعني، سوريه، اردن، لبنان، فلسين و اسرائيل شرکت خواهند داشت. همگي در منطقهاي به نام قرقيسيا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت و سفياني در اين هنگام خروج خواهد کرد...".(مجله الفکر الجديد، 15 و 16).
کليني به سند خود از امام باقر(علیه السلام)نقل کرده که به ميسر فرمود: اي ميسر! چه مقدار بين شما و قرقيسيا فاصله است؟ عرض کرد: نزديک "شاطئ فرات" است. حضرت فرمود: "اما انه سيکون بها وقعة لم يکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالي السموات و الارض و لا يکون مثلها ما دامت السموات و الارض مادبة للطير تشبع منها سباع الارض و طيور السماء...".(کافي، ج8، ص245، ح451). آگاه باش که در آن مکان، واقعهاي اتفاق خواهد افتاد که نظير آن از زمان خلقت آسمانها و زمين از جانب خداوند ـ تبارک و تعالي ـ اتفاق نيفتاده است و نخواهد افتاد. آنجا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود. درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير خواهند شد".
از مجموع روايات استفاده مي شود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصي به نام سفياني است. او کسي است که به کمک مراکز جاسوسي يهود و آمريکا، در ميان مردم تفرقه انداخته و مردم را بر ضد شيعيان اهل بيت تحريک خواهد کرد و نيز بعد از پناه بردن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به کعبه با عدهاي از ياران خود، در صدد مقابله با حضرت بر خواهد آمد که خود او با لشکريانش در منطقه اي به نام "بيدا" به زمين فرو خواهند رفت.
در همين جنگ است که بنيه يهود از هم پاشيده شده و بسياري از آنها نابود خواهند شد. بخاري به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: " قيامت برپا نمي شود تا آن که شما با يهود بجنگيد؛ در آن هنگام به حدي از آنان کشته خواهد شد که حتي سنگي که يک يهودي در آن پناه گرفته، مي گويد: اي مسلمان! اين يهودي است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان".(صحيح بخاري، ج3، ص232).
بيان دوم:نبرد قرقيسيا:
سفياني پس از سرکوب مخالفان، هدفي جز حمله به عراق ندارد. از اين رو، با سپاهي بزرگ به سمت عراق رهسپار مي شود. در ميانه راه در منطقه اي به نام قرقيسيا(شهري در سوريه در محل اتصال رود خابور و فرات)، جنگي هولناک درمي گيرد و بسياري کشته مي شوند.
در تعدادي از احاديث پيشوايان ديني از جنگ "قرقيسيا" خبر دادهاند. امام صادق(علیه السلام)در حديثي فرمودند: "ان لله مائدة [مأدبة] بقرقيسياء يطلع مطلع من السماء فينادي: يا طير السماء و يا سباع الارض، هلموا الي الشبع من لحوم الجبارين"؛"براي خداوند ودر قرقيسا سفرهاي(غذايي) است. از آسمان ندا دهندهاي آشکار مي شود و آواز مي دهد: اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين، بشتابيد براي سير شدن از گوشت ستمگران!"(نعماني، الغيبه، ص389، ح63).
روايتي دو گروه درگير اين جنگ را فرزندان عباس و مرواني خوانده است، اما چهار حديث ديگر سفياني را يکي از طرفهاي درگيري مي دانند، از جمله حضرت علي(علیه السلام)فرموده است:
"يظهر السفياني علي الشام ثم يکون بينهم وقعة بقرقيسيا حتي تشبع طير السماء و سباع الارض من جيفهم..."؛"سفياني بر شام غلبه ميکند. سپس ميان آنها در منطقه قرقيسيا جنگي در خواهد گرفت در آن جنگ، آن قدر کشته مي شوند که پرندگان آسمان و درندگان زمين از مردارشان سير مي شوند".(عقد الدرر، ص87، باب 4، فصل2).
از ميان روايات ياد شده، تنها اين حديث امام باقر(علیه السلام)از سند معتبري برخوردار است:
"... و يمر جيشه بقرقيسيا فيقتلون بها فيقتل من الجبارين مأة الف ... ؛ ... سپاه سفياني به قرقيسيا مي رسند و در آنجانبردي در مي گيرد و از ستم گران صد هزار نفر کشته مي شوند..."(نعماني، الغيبه،ص392، باب 14، ح67).
از ميان اين روايات، به حديثي که طرفهاي درگير جنگ قرقيسيا فرزندان عباس و مرواني برمي شمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالفت با ديگر روايات، نمي توان اعتماد کرد. اما بر اساس روايت معتبر پيش گفته و ساير رواياتي که مؤيد اين حديث اند، چند مطلب را مي توان بيان کرد:
1. نبرد قرقيسيا واقع خواهد؛
2. يکي از متخاصمين، سفياني است؛
3. دو طرف درگيري اهل باطلاند؛
4. اين نبرد، تلفات انساني فراواني بر جاي خواهد گذاشت؛
5. سپاه سفياني، علي رغم تلفات سنگين، پيروز اين نبرد است.
روايات به انگيزه اين نبرد اشاره نکرده اند؛ اما اين احتمال وجود دارد که نبرد ياد شده به دليل مقاومت حاکمان آن سرزمين، در برابر زياده خواهي هاي سفياني باشد؛ چرا که سفياني براي رسيدن به کوفه، تمام مسير شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد.
در روايات درباره طرف ديگري که در نبرد قرقيسيا مي رزمد، چيزي نيامده است. همچنان که گذشت از روايات ياد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را مي توان فهميد. در روايت معتبر ديگري امام باقر(علیه السلام)فرموده است:
"... کفي بالسفياني نقمة لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم، مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرين بعد خروجه لم يکن عليکم بأس حتي يقتل خلقا کثيرا دونکم ..."؛"... سفياني براي عذاب دشمنان شما بس است و او براي شما يکي از علامات است. وقتي اين مرد فاسق قيام کرد، باکي بر شما نيست که يک يا دو ماه درنگ کنيد تا اين که او تعداد زيادي از غير شما را بکشد ..." (همان، ص417، باب 18، ح3).
اين روايت هر چند به نبرد قرقيسيا تصريح نکرده، اما به قرينه ساير روايات، به احتمال فراوان درباره جنگ ياد شده خواهد بود، و بر اين اساس، از اين روايت فهميده مي شود که: طرف ديگر اين نبرد نيز از دشمنان شيعه است.
به نظر مي آيد آن چه قابل پذيرش است، اصل وقوع درگيري ها است. اما در رابطه با جزئيات نمي توان سخن دقيقي گفت. بايد توجه داشت که انسان بر اساس قدرت اختيار خود، مي تواند امور را تغيير دهد، و قرآن و روايات به اين نکته تصريح دارند.
پرسش: در رابطه با زمينه سازي ظهور و فتنه هاي آخر الزمان لطف فرماييد چند کتاب معرفي نماييد .
پاسخ:
ارث مي‌برند»(انبياء، 105) و در جاي ديگر مي‌گويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند، و عمل صالح انجام داده‌اند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد...»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)اين است كه ايمان و عمل صالح در پرونده‌ي افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پيامبر فرمود: «كونوا دعاة الناس بغير بألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبان‌تان». امام صادق(علیه السلام)فرمود: «زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه؟
هـ . وظيفه انسان حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بر دارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره عصر مي‌فرمايد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ الْعَصْرِ ...؛ تنها كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و هم ديگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان مي‌خواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبه‌اي خالص». (تحريم، 8).
كوتاه سخن آن كه خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير مي‌داند و از او مي‌خواهد براي اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشي، وعده ظهور را مطرح مي‌كند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله برمي‌خيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت مي‌كند و جبهه حق به اوج تلاش مي‌رسد و در اين زمان است كه خداوند به مدد انسان‌هاي حق طلب مي‌آيد و با ظهور مهدي عزيز(عجل الله تعالی فرجه الشریف)كار ظالمان را يك سره مي‌كند.
پرسش: در مورد آينده جهان توضيح دهيد.
پاسخ: درباره وضع جهان در آخر الزمان ـ به خصوص قبل از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ـ روايات بسياري وارد شده است. بعضي از آن خصوصيات چنين است:
1. وضع حكومت‌ها؛ حكومت استبدادي و افراد ظالم‌اند و حكومت‌هاي ضعيف و زودگذر و متزلزل در رأس امور قرار دارند.
2. وضع دين؛ از اسلام و قرآن، فقط اسمي مي‌ماند و مساجد، زيبا، اما بدون جمعيت (نمازگزار واقعي) است.
3. وضع اخلاق؛ عواطف انساني ضعيف شمرده مي‌شود و ترحم به هم وجود ندارد و انواع فساد‌هاي اخلاقي، به طور علني در جامعه انجام مي‌شود(بدون نهي و جلوگيري).
4. وضع امنيت؛ ترس و اضطراب فراگير و راه‌ها نا امن است و جنايت‌هاي هولناك صورت مي‌گيرد. مردم، آرزوي مرگ مي‌كنند و مرگ‌هاي ناگهاني و زلزله و جنگ و فتنه و بيماري و مرگ زياد مي‌شود.
5. وضع اقتصاد؛ باران و محصولات كشاورزي كم مي‌گردد و رود‌ها و چشمه‌ها خشك مي‌شوند و گراني و فقر و گرسنگي و عدم رونق تجارت و بازار، غوغا مي‌كند.
البته در كنار همه اين مشكلات، عده‌اي به وظيفه شرعي خود عمل مي‌كنند و علم اسلام و انسانيت را بر پا مي‌دارند و زمينه ظهور را فراهم مي‌كنند. در آن زمان، ايران ـ به خصوص شهر مقدس قم ـ‌ پايگاه شيعيان و محل اميد مردم خواهد بود. بنابراين، چنين نيست كه همه، در ظلم و فساد فرو رفته باشند، بلكه عده‌اي، با زحمات فراوان، خود را حفظ مي‌كنند و فروغ اميد را در دل مردم روشن نگه مي‌دارند.
بنابراين چون دوران غيبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در روايات، آخر الزمان ناميده شده است، مي‌توان گفت: ما در آخر الزمان هستيم؛ مخصوصاً كه بعضي از علايم ياد شده، در زمان ما وجود دارد. اما اگر منظور از آخر الزمان فقط چند سال قبل از ظهور حضرت باشد، چون وقت ظهور مشخص نيست، نمي‌توان گفت، كه ما ، در آخر الزمان هستيم يا نه.
پرسش: زمان آخر الزمان و رويدادهاي آن به ترتيب کدامند ؟
پاسخ: الف. ترسيم کامل و درست دوران ظهور، چندان امکان پذير نيست، اما به صورت خلاصه، ميتوان گفت، پس از آنکه شرايط و زمينه هاي ظهور، مانند تعداد مناسب ياران و آمادگي مردم براي پذيرش حضرت فراهم گشت امام(علیه السلام)در مکه ظاهر ميشود و با معرفي خود ظهور منجي را اعلام مي دارد. اين در زماني است که قدرت طلبان و سودجويان، به خاطر منافع مادي خود به ظلم و فساد دامن زدهاند و جنگها و خونريزيهاي متعددي را ايجاد مي کنند که نتيجه آن چيزي جز عقب ماندگي و شيوع بيماريها و فقر اکثريت و کم رنگ شدن حقايق و مظاهر دين نيست.
البته بايد توجه داشت که در چنين وضع اسفباري، انسانهاي پاک و وارستهاي پيدا مي شوند که با تمام تلاش و کوشش خود، سعي در آگاهي دادن به مردم و زمينه سازي براي ظهور دارند. در روايات از زمينه سازي مردم ايران اشاره به ميان آمده است و اين که علم و معارف دين، در قم ظاهر مي شود و از آنجا به دنيا پخش مي شود.
با ظهور حضرت در مکه و تجمع ياران سيصد و سيزده نفري بر گرد او و بيعت با آن بزرگوار، همه نگاه ها، چه دوستان و چه دشمنان، به سمت مکه دوخته مي شود. لشکري از سفياني که براي مقابله با حضرت به سمت مکه به راه افتاده در سرزمين بيداء به زمين فرو مي رود. در همين حال ياران امام نيز به سمت مکه حرکت مي کنند تا جمعيتي بالغ بر ده هزار نفر شکل مي گيرد و در اين هنگام، خروج صورت مي گيرد. امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)با ياران خود چه از افراد بشر و چه از ملائکه پس از تسلط بر مکه و اصلاحات در آن، از جمله کوتاه کردن دست افرادي که به بيت المال تجاوز کرده اند، به طرف مدينه و سپس عراق حرکت مي کند و در اين سير، ياران و دوستان ديگري نيز به جمع لشکر حضرت اضافه مي شوند.
در عراق، با دو مشکل روبه رو مي شود: 1. گروهي به ظاهر ديندار مقابل ايشان قرار مي گيرند. وقتي نصايح حضرت و موعظه ي ايشان در دل آنان اثر نمي گذارد، کار به جنگ مي کشد و همه آنان کشته مي شوند.2. با لشکر سفياني مقابله مي کند. اين در زماني است که حضرت کوفه را نيز به تصرف خود در آورده است. گفت و گوها و اندرزهاي حضرت، در دل چون سنگ آنان نيز اثر نمي گذارد و جنگ شعله ور مي شود که منجر به هلاکت سفياني و ياران او مي شود.
نا گفته نماند سفياني فردي از تبار بني اميه است که حدود يک سال قبل در حدود سوريه سر به طغيان ميگذارد و بخش هايي از سرزمين اسلامي، مانند سوريه و اردن و عراق را تحت حکومت خود در مي آورد.
پس از تسلط بر عراق، دو برنامه ديگر در دستور کار حضرت قرار مي گيرد: 1. اعزام ياران به نقاط مختلف جهان براي گسترش حاکميت عدل الهي؛ 2. برخورد با مسيحيان و يهوديان. نزول حضرت عيسي(علیه السلام)و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(علیه السلام)را در اين باره، بايد ارزيابي کرد. در مورد چگونگي برخورد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)با مسيحيان و يهوديان، به صورت شفاف و روشن روايات معتبري نداريم، ولي از مجموع روايات استفاده مي شود که در طي مدت نه چندان طولاني، آنان تسليم مي شوند و دين اسلام سراسر عالم را فرا مي گيرد.
ب. هر چند اصل رجعت مورد پذيرش شيعه مي‌باشد و اعتقاد به آن بر اساس آيات و روايات است؛ ولي جزئيات اين مسأله چندان شفاف و روشن نيست. از جمله آنها رجعت ائمه معصومين(علیهم السلام)است. در روايات تصريح روشني به رجعت امام حسين(علیه السلام)شده است، اما در مورد رجعت ساير ائمه و ويژگي‌هاي آن، مطلب به طور دقيق و روشن نيست.
ج. مناسب است سيماي دوران ظهور را به صورت خلاصه مرور مي کنيم:
مقدمه: هدف از آفرينش مجموعه بزرگ هستي، كمال و نزديكي هر چه بيشتر انسان‌ به منبع همه كمالات يعني خداوند مي‌باشد و نيل به اين آرمان بزرگ نيازمند ابزار و وسايلي است كه حكومت جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در پي فراهم آوردن اسباب تقرب به سوي خداوند متعال و برداشتن موانع از اين مسير است.
و با توجه به اينكه انسان موجودي است تركيب يافته از جسم و جان، بنابراين رسيدن به كمال لازمه، همان عدالت است كه ضامن سلامت رشد انسان در سير مادي و معنوي است و اهداف حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نيز در دو محور رشد معنوي و اجراي عدالت و گسترش آن قابل طرح است.
امام حسين(علیه السلام)مي‌فرمايند: اگر از دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني كند تا مردي از فرزندان من قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند پس از آنكه از ستم آكنده شده باشد. اين چنين از پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)شنيدم.
امام كاظم(علیه السلام)در تفسير آيه شريفه: " اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ"(حديد/17) فرموده‌اند: مقصود اين نيست كه زمين را از باران زنده مي‌كند بلكه خداوند مرداني را بر مي‌انگيزد كه عدالت را زنده مي‌كنند پس به سبب جان گرفتن عدل در جامعه، زمين زنده مي‌شود.
اما با توجه به روايات فراواني كه درباره دوران حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)موجود است، برنامه‌هاي حكومتي حضرت را در سه محور مي‌توان خلاصه كرد:
1. برنامه فرهنگي 2. برنامه اقتصادي؛ 3. برنامه‌هاي اجتماعي.
1. برنامه فرهنگي:
در انجام برنامه فرهنگي، مهمترين محوري اين برنامه عبارتند از:
الف. احياي كتاب و سنت:
امام علي(علیه السلام)مي‌فرمايند: در روزگاري كه هواي نفس حكومت مي‌كند(امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ظهور مي‌كند) و هدايت و رستگاري را جايگزين هواي نفس مي‌سازد و در عصري كه نظر اشخاص بر قرآن مقدم شده، افكار را متوجه قرآن مي‌گرداند و آن را حاكم بر جامعه مي‌سازد.
ب. گسترش معرفت و اخلاق:
امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايد: زماني كه قائم ما قيام مي‌كند دست خود را بر سر بندگان خواهد نهاد و عقل‌هاي ايشان را جمع كرده و اخلاق آنها را به كمال خواهد رساند.
ج. رشد دانش بشر به طور چشمگير و بي سابقه:
امام باقر(علیه السلام)فرموده‌اند: در زمان امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به شما حكمت و دانش داده مي‌شود تا آن جا كه زن در درون خانه‌اش مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر قضاوت(رفتار) مي‌كند.
مي‌دانيم كه رفتار صحيح ريشه در علم و دانش گسترده دارد كه اين روايت شريف حكايت از آگاهي و شناخت عميق از آيات قرآن و روايات اهلبيت(علیهم السلام)دارد.
د. مبارزه با بدعت‌ها:
بدعت به معناي داخل كردن انديشه و آراي شخصي در دين و دينداري است. آن چه از تمايلات شخصي و هواهاي نفساني وارد دين شده، حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)با آن مبارزه مي‌كنند.
امام باقر(ع) مي‌فرمايند: هيچ بدعتي را وا نگذارد مگر اينكه آن را از ريشه بركند و از هيچ سنتي (پيامبر) نمي‌گذرد مگر اين كه آن را برپا خواهد داشت.
2. برنامه‌هاي اقتصادي:
برنامه‌هاي اقتصادي در حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به صورت مطلوبي تدوين شده تا اولا امر توليد سامان يابد و از منابع طبيعي بهره برداي شود و ثانيا ثروت بدست آمده به شكل عادلانه بين همه طبقات توزيع گردد.
موارد اقتصادي دوران حاكميت حضرت:
الف. بهره‌وري از منابع طبيعي:
در زمان حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و به بركت حكومت ايشان آسمان سخاوتمندانه مي‌بارد و زمين بي دريغ ثمر مي‌دهد.
امام علي(علیه السلام)فرمودند: و چون قائم ما قيام كند آسمان باران مي‌ريزد و زمين گياه بيرون مي‌آورد.
امام باقر(علیه السلام)فرمودند: تمام گنج‌هاي زمين براي او آشكار مي‌گردد.
ب. توزيع عادلانه ثروت:
از عوامل اقتصاد بيمار، انباشته شدن ثروت در نزد گروه خاصي است. در دوران حكومت عدل مهدوي اموال و ثروت بيت المال به طور مساوي بين مردم تقسيم مي‌شود. امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايند: وقتي قائم خاندان پيامبر قيام كند،(اموال را) به طور مساوي تقسيم مي‌كند و در ميان خلق به عدالت رفتار مي‌كند.
و هم چنين فرمودند: امام مهدي(علیه السلام)ميان مردم به مساوات رفتار مي‌كند به گونه‌اي كه كسي پيدا نشود كه نيازمند زكات باشد.
ج. عمران و آبادي:
در حكومت حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)توليد و توزيع به گونه‌اي ساماندهي مي‌شود كه همه جا به نعمت و آباداني مي‌رسد.
امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايند: در تمام زمين هيچ ويرانه‌اي نمي‌ماند جز اين كه آباد مي‌گردد.
3. برنامه‌هاي اجتماعي:
در حكومت عدالت گستر حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)برنامه‌هايي بر اساس تعاليم قرآن و عترت(علیه السلام)اجرا مي‌شود كه به سبب اجراي آنها محيط زندگي زمينه‌اي براي رشد و تعالي افراد خواهد بود. در اين زمينه روايات فراواني رسيده است. كه به پاره‌اي از آنها اشاره مي‌كنيم.
الف. احياء و گسترش امر به معروف و نهي از منكر:
در حكومت جهاني حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فريضه بزرگ امر به معروف و نهي از منكر به صورت گسترده به اجرا گذاشته خواهد شد.
امام باقر(علیه السلام)مي‌فرمايند: مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)و ياران او، امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند.
ب. مبارزه با فساد و رذائل اخلاقي:
حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در عمل به مبارزه با فساد و تباهي و زشتي مي‌پردازد، چنان چه در دعاي شريف ندبه مي‌خوانيم: "اين قاطع حبائل الكذب و الافتراء اين طامس آثار الزيغ و الاهواء ...؛ كجاست آن كه ريسمان‌هاي دروغ و افتراء را ريشه كن خواهد كرد. كجاست آن كه آثار گمراهي و هواي و هوس را نابود خواهد ساخت".
ج. عدالت قضايي:
اوست كه قسط و عدل را در سطح جامعه حاكم مي‌كند و همه عالم را پر از عدالت و دادگري مي‌كند.
امام رضا(علیه السلام)فرمودند: وقتي او قيام كند زمين به نور پروردگارش روشن گردد و آن حضرت ترازوي عدالت را در ميان خلق نهد. پس (چنان عدالت را جاري كند كه) هيچ كس بر ديگري ظلم و ستم روا ندارد.
مناسب است در پايان به يكي از تحولات چشمگير زمان حضرت مهدي(علیه السلام)كه همانا بهداشت طبيعت و بهداشت روان است اشاره‌اي گذرا داشته باشيم. زيرا يكي از مشكلات جامعه بيش از ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)وضع تأسف بار بهداشت طبيعت و روان است كه در نتيجه بيماري‌هاي واگير و مشكلات رواني زيادي جامعه بشريت را فرا مي‌گيرد. بيماري‌‌هايي مانند جذام، طاعون، وبا، فلج، سكته، سرطان و صدها بيماري خطرناك ديگر. اين اوضاع دلخراش و دردناك در اثر آلودگي محيط زيست و در نتيجه به كارگيري سلاح‌هاي شيميايي. اتمي و ميكربي پديد مي‌آيد.
امام سجاد(علیه السلام)در اين باره مي‌فرمايند: هنگامي كه قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ما قيام كند خداوند عزوجل بيماري و بلا را از شيعيان ما دور مي‌سازد...
امام صادق(علیه السلام)مي‌فرمايند: هنگامي كه حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)قيام كند خداوند بيماري‌ها را از مؤمنان دور مي‌سازد و تندرستي را به آنان باز مي‌گرداند.
به اميد روزي كه بتوانيم آن دوران نوراني و سراسر معنوي را درك كنيم.
د. اصطلاح "آخر الزمان" در گفتار‌هاي اديان آسماني مطرح شده است و مراد از آن روز پاياني عمر دنيا (معناي لغوي) نيست؛ بلكه مراد از آن دوره زماني خاص است كه به نحوي معناي آخر بودن را دارد. اصطلاح آخر الزمان به سه دوره اطلاق شده است:
1. دوره پيامبر خاتم(صلی الله علیه وآله)كه دوران پيامبر اسلام تا قيامت را شامل مي‌شود. در اين صورت آخر الزمان، يعني، بعد از آن بزرگوار پيامبر و شريعت ديگري نخواهد آمد و دوره آخرين شريعت است.
2. دوره غيبت و سال‌هاي قبل از ظهور؛ آخر الزمان طبق اين معنا پايان دوره ظلم‌ها و فساد‌ها و حكومت‌هاي غير الهي است و با ظهور، همه مظاهر شرك و ظلم و فساد از بين مي‌رود.
3.دوران ظهور؛ يعني زمان تشكيل دولت عدل الهي و اين حاكميت تا آخر عمر دنيا برقرار مي‌ماند و ديگر از بين نمي‌رود.

دیدگاه‌ها   

0 #2 RE: پرسشهایی پیرامون اوضاع آخر الزمانلیلا 1392-09-01 00:33
بسم الله الرحمن الرحیم با صلوات بر محمد وآل محمد با سلام چرا مثل سایت های دیگر سایتهای مذهبی روشی ساده و راحت را برای پرسش و پاسخ قرار نمی دهند در سایتهای دیگر به راحتی نظرات درج می شود اما در سایتهای پرسش و پاسخ دینی اول باید عضو شویم ایا دلیل خاصی دارد البته منظورم سایت شما نیست با تشکر.
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
0 #1 RE: پرسشهایی پیرامون اوضاع آخر الزمانلیلا 1392-09-01 00:28
بسم الله الرحمن الرحیم با صلوات بر محمد وآل محمد با سلام ایا درست است که در اخر زمان دجال از خراسان یا سجستان و یا قریه ای در اصفهان خروج می کند سجستان شامل چه بخشی می شود و ایا مردمش شامل عذاب فرعونو هامان و قارون می شوند یعنی هم غرق می شوند و هم در زمین فرو می روند ایا سجستان شلمل نیمروز و شهر بلخ در افغانستان است یا شامل سیستان هم می شود در برخی مطالب خواندم که سیستان بوسیله باد نابود خواهد شد همانطور که تهران با زلزله با تشکر.
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page