روايات دسته‌ى اول

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

 اين روايات با تعابيرى چون كما انزل، كما انزل الله على محمد (ص) ، كما نزّل اللّه و على تنزيله اجمالا موافق نزول بودن ترتيب مصحف على (ع) را خبر داده‌اند كه ذيلا متن آنها مى‌آيد.
در روايات ابو رافع آمده است:
ان النبي (ص) قال في مرضه الذي توفي فيه لعلي بن أبي طالب (ع) يا علىّ! هذا كتاب اللّه خذه اليك فجمعه علىّ (ع) فى ثوب فمضى الى منزله فلمّا قبض النبى (ص) جلس علىّ (ع) فألّفه كما انزل الله و كان به عالما. 1
پيامبر (ص) در زمان بيماريى كه با آن وفات كرد، به علىّ بن ابى طالب (ع) فرمود: اى على! اين كتاب خداست. آن را برگير! على (ع) آن را در جامه‌اى گرد آورد و به خانه‌اش رفت. وقتى [جان مبارك]پيامبر (ص) برگرفته شد، [در خانه]نشست و آن را چنان كه خدا نازل كرده بود، مرتّب كرد و به آن آگاه بود.
سالم بن ابى سلمه از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود:
. . . أخرجه على (ع) الى الناس حيث فرغ منه و كتبه فقال لهم: هذا كتاب اللّه كما انزل الله على محمد (ص) ، و قد جمعته بين اللوحين. . . 2
. . . على (ع) وقتى از آن بياسود و آن را بنوشت، پيش مردم آورده، به آنان فرمود:
اين كتاب خداست؛ چنان كه خدا آن را بر محمد (ص) نازل كرد. من آن را ميان دو تخته گرد آورده‌ام. . . .
عيسى ضرير از امام كاظم از پدرش (ع) و او از رسول خدا (ص) آورده است كه فرمود:
. . . فاذا قبضت و فرغت من جميع ما اوصيك به و غيّبتنى فى قبرى فالزم بيتك و اجمع القرآن على تأليفه و الفرائض و الأحكام على تنزيله. . . 3
. . . هرگاه [جانم]برگرفته شد و از همه‌ى آنچه به تو وصيت كردم، بياسودى و مرا در قبرم دفن كردى، در خانه‌ات بمان و قرآن را طبق ترتيبش و واجبات و احكام را وفق تنزيلش گرد آر! محمد بن سيرين درباره‌ى جمع قرآن از سوى امام على (ع) نقل مفصلى به اين شرح آورده است:
نبّئت أنّ ابا بكر لقى عليا (رض) فقال: أكرهت امارتى؟ قال: لا و لكن آليت على يمين أن لا أرتدى رداى الاّ الى الصلاة حتى أجمع القرآن.
قال: فكتبه على تنزيله فلو أصبت ذلك الكتاب كان فيه علم كثير.
فسألت عكرمة فلم يعرفه 4.
قال: فقلت لعكرمة: ألّفوه كما أنزل؟ الأول فالأول؟ قال: لو اجتمعت الانس و الجن على أن يؤلّفوه هذا التأليف ما استطاعوا 5.
قال: فنبّئت أنه كتب المنسوخ و كتب الناسخ في أثره 6.
خبر يافتم كه ابو بكر على (رض) را ديدار كرده، پرسيد: آيا امارت مرا خوش ندارى؟ پاسخ داد: نه! ولى من سوگند خورده‌ام كه ردا نپوشم [از خانه بيرون نروم]، مگر براى نماز تا آن كه قرآن را گرد آوردم.
[افزود:]وى آن را طبق تنزيلش نوشت. اگر بدان كتاب دست مى‌يافتم، در آن دانش فراوانى است.
[درباره‌ى آن]از عكرمه پرسيدم، از آن آگاهى نداشت. از عكرمه پرسيدم:
آيا آن را به ترتيب نزول نوشتند؟ پاسخ داد: اگر انس و جن گرد آيند كه آن را اين چنين بنويسند، نتوانند.
[باز افزود:]خبر يافتم كه او منسوخ را نوشت و ناسخ را در دنبالش.
مسعودى نيز در همين زمينه گويد:
اتصل الخبر بامير المؤمنين (ع) بعد فراغه من غسل رسول الله (ص) و تحنيطه و تكفينه و تجهيزه و دفنه بعد الصلاة عليه مع من حضر من بنى هاشم و قوم من صحابته مثل سلمان و ابى ذر و المقداد و عمّار و حذيفة و ابى بن كعب و جماعة نحو اربعين رجلا فقام خطيبا فحمد الله و اثنى عليه ثم قال:
«ان كانت الامامة في قريش فأنا احق قريش بها و ان لم تكن فى قريش فالانصار على دعواهم» .
ثم اعتزلهم و دخل بيته فاقام فيه و من اتبعه من المسلمين. . . ثم الّف القرآن و خرج الى الناس و قد حمله في ازار معه و هو ينطّ من تحته فقال لهم:
«هذا كتاب الله قد ألّفته كما أمرنى و اوصانى رسول الله (ص) كما انزل» .
فقال له بعضهم: اتركه و امض! فقال لهم:
«ان رسول الله (ص) قال لكم: انى مخلّف فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى؛ لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» .
فان قبلتمونى فاقبلونى معه! احكم بينكم بما فيه من احكام الله. فقالوا: لا حاجة لنا فيه و لا فيك. . . 7.
اين خبر به امير مؤمنان (ع) اتصال يافته است كه او پس از بياسودن از غسل رسول خدا (ص) و حنوط كردن و كفن نمودن و آماده‌سازى و به خاك‌سپارى آن حضرت پس از نمازگزاردن بر او به همراه شمارى از بنى هاشم و گروهى از ياران خود كه حضور داشتند؛ مثل سلمان و ابو ذر و مقداد و عمّار و حذيفه و ابى بن كعب و جمعى حدود چهل تن به سخنرانى برخاسته، خداى را ستايش كرد و سپاس گفت؛ سپس فرمود:
«اگر رهبرى در قريش است، من سزاوارترين قريش بدان هستم و اگر در قريش نيست، انصار بر ادعاى [خود سزاوار]هستند» .
زان پس از آنان كناره جست و به خانه‌اش در آمد و به همراه مسلمانانى كه با او بودند، در آن ماند. . . پس از آن قرآن را تأليف كرد و آن را در پارچه‌اى به دوش كشيده، به سوى مردم بيرون شد و در حالى كه از زيرش بانگ برمى‌آورد، به آنان فرمود:
«اين كتاب خداست. من آن را همان‌طوركه رسول خدا (ص) مرا فرمان داد و وصيت كرد، همان گونه كه نازل شد، فراهم آوردم» .
يكى از آنان به آن حضرت گفت: آن وانه و برو! به آنان فرمود: رسول خدا (ص) به شما فرمودند:
«من دو امر گران، كتاب خدا و خاندانم را در ميان شما مى‌گذارم. آن دو از هم جدا نشوند تا در حوض بر من درآيند» .
اگر آن را مى‌پذيريد، مرا [نيز]با آن بپذيريد! من در ميان شما با احكام خدا-كه در آن است-داورى مى‌كنم. گفتند: ما را به آن و تو نيازى نيست. . .
گفتنى است وصف موافق نزول بودن درباره‌ى مصحف امام زمان (ع) نيز كه به واقع همان مصحف على (ع) است، آمده است. در اين خصوص عنايت به دو روايتى كه ذيلا مى‌آيد، مناسب به نظر مى‌رسد.
جابر بن يزيد جعفى درباره‌ى قرآنى كه در زمان امام زمان (ع) به مردم آموزش داده مى‌شود، از امام باقر (ع) آورده است كه فرمود:
اذا قام قائم آل محمد (ص) ضرب فساطيط لمن يعلّم الناس القرآن على ما انزل اللّه جلّ جلاله فأصعب ما يكون على من حفظه اليوم أنه يخالف فيه التأليف 8.
هرگاه بپاخيزنده‌ى خاندان محمد (ص) بپاخيزد، خيمه‌هايى بر افراشته مى‌شود، براى كسانى كه قرآن را همان‌طوركه خداى جلّ جلاله نازل كرد، مى‌آموزانند و آن براى كسانى كه اين را حفظ كردند، دشوارتر است؛ زيرا آن ترتيبش بر خلاف [مصحف موجود]است.
حبّه عرنى از امير مؤمنان (ع) آورده است كه فرمود:
كأنى انظر الى شيعتنا بمسجد الكوفة، و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون الناس القرآن كما انزل. . . 9.
گويا من در مسجد كوفه به پيروان خود مى‌نگرم كه آنان خيمه‌ها را برپا كرده، به مردم قرآن را همان‌طوركه نازل شده، مى‌آموزانند. . . .
از ديرباز تلقى علماى فريقين از اين روايات اين بوده است كه على (ع) مصحف خود را به ترتيب نزول تأليف كرده‌اند؛ چنان كه شيخ مفيد گويد:
قد جمع أمير المؤمنين (ع) القرآن المنزل من أوله إلى آخر و ألفه بحسب ما وجب من تأليفه فقدم المكي على المدني و المنسوخ على الناسخ و وضع كل شيء منه في حقه. 10
امير مؤمنان (ع) قرآن منزل را از آغاز تا پايانش گرد آورد و آن را بر حسب آن ترتيبى كه لازم بود، فراهم آورد: مكى را بر مدنى و منسوخ را بر ناسخ مقدم داشت و هر چيزى از آن را در [جاى]حقيقى‌اش نهاد.
سيد شرف الدين نيز گويد:
أول شىء دوّنه أمير المؤمنين (ع) كتاب الله عز و جل، فانه (ع) بعد فراغه من تجهيز النبي (ص) آلى على نفسه أن لا يرتدي إلا للصلاة، أن يجمع القرآن، فجمعه مرتّبا على حسب النزول. . . 11
نخستين چيزى را كه امير مؤمنان (ع) تدوين كرد، كتاب خداى عز و جل بود. او پس از آسودن از به خاك سپارى پيامبر (ص) بر خود سوگند ياد كرد كه جز براى نماز ردا بر دوش نياندازد، تا اين كه قرآن را گرد آورد و آن را موافق نزول گرد آورد.
ابن جزى، ابن فارس، و ابن حجر از علماى اهل سنت نيز چنين برداشتى از روايات مورد بحث داشته‌اند كه در ادامه مى‌آيد.
پاورقی:
1) ابن شهرآشوب؛ پيشين، ج 1، ص 266 و ج 2، ص 41 و مجلسى؛ پيشين، ج 89، ص 51-52 و ج 40، ص 155
2) صفار؛ پيشين، ص 193 و مجلسى؛ پيشين ج 89، ص 88
3) مجلسى؛ پيشين ج 22، ص 382-383 به نقل از سيد رضى؛ خصائص الأئمة
4) حسكانى؛ پيشين، ج 1، ص 38 و ابن سعد پيشين، ج 1، ص 338 و بلاذرى؛ پيشين، ج 1، ص 587 و فيه: حتى أجمع القرآن كما انزل.
5) سيوطى؛ پيشين، ج 1، ص 127 و معرفت، محمد هادى؛ التمهيد فى علوم القرآن، ج 1، ص 289
6) حسكانى؛ پيشين
7) مسعودى؛ پيشين، ص 121-122 و مجلسى؛ پيشين، ج 28، ص 308
8) مجلسى؛ پيشين، ج 52، ص 339 و 364
9) مجلسى؛ پيشين، ج 52، ص 362 به نقل از نعمانى؛ الغيبة
10) مجلسى؛ پيشين، ج 89، ص 74
11) سيد عبد الحسين شرف الدين؛ المراجعات، ط 2، بى جا، جمعية الاسلامية،1402 ق، ص 411