امكان دارد بگويند: رواياتى كه ترتيب مصحف امام على (ع) را موافق نزول مىخوانند، آحاد و حتى بعضا ضعيف و مجمل هستند؛ لذا قطع و يقين نمىآفرينند؛ به علاوه مطرح ساختن آنها قداست مصحف رايج را تنزّل مىدهد و حتى موجب مىشود كه شيعه را قائل به تحريف قرآن معرفى كنند؛ با اين حال چرا بايد متعرض اين روايات شد؟ 1پاسخ اين است كه:
اولا، در هيچ علمى عاقلانه نيست كه صرفا معلومات يقينى را جستجو و بدانها بسنده كرد؛ زيرا يقينيات علوم بسيار نادر است؛ براى مثال در علوم نقلى صرفا اخبار متواتر قطعى الدلالة يقين آورند و اگر بناى بر اين نهاده شود كه فقط به همين اخبار پرداخته شود، به جهت ندرت آنها بايد به واقع باب اين علوم را بست؛ چون قريب به تمام اين علوم از اخبار آحاد تشكيل يافتهاند و در اين صورت علومى چون فقه، رجال، تاريخ و تفسير نخواهيم داشت؛ به علاوه اساسا تمام پيشرفتهاى علمى بر اثر مطالعه و تحقيق بر روى فرضيات است كه معلوماتى ظنى بيش نيستند؛ بنابراين، آحاد و ظنى
بودن روايات مورد بحث، موجب روىگردانى از آنها نمىشود؛ به ويژه آن كه طرح و بررسى آنها زمينهى دست يابى به بسيارى از حقايق تاريخى را ممكن مىسازد.
ثانيا، شمار روايات مورد بحث به قدرى است كه روا نيست به سادگى از آنها دست كشيد؛ چون آنها را راويان بسيارى نقل كردهاند.
اين مضمون را كه مصحف امام على (ع) يا امام صادق (ع) يا امام زمان (ع) موافق نزول است، نه راوى به قرار ذيل نقل كردهاند:
1-ابو رافع (ت 36 ق)2-عكرمه (ت 107 ق)3-محمد بن سيرين (ت 110 ق)4-حبه عرنى (ت 76 ق)5-ابو بصير (ز 115 ق) 6-جابر بن يزيد (ت 128 ق)7-سالم بن ابى سلمه (ز 148 ق) 8-شعبة بن حجّاج (82-160 ق)9-مسعودى (ت 345 ق) . 2
تعابير آنها كما انزل اللّه، على تنزيله، الأوّل فالأوّل، كتب المنسوخ و كتب النّاسخ فى اثره، كتاب جديد و يخالف فيه التّأليف است كه به طور قوى بر موافق نزول بودن مصحف على (ع) دلالت دارند.
در ضمن راويان مذكور، هيچيك به كذب و جعل حديث متهم نگرديدهاند؛ به علاوه از هر دو فريقين هستند و با اختلاف مذاهب آنان تبانى آنان بر كذب و جعل محتمل نيست؛ بنابراين هم راويان موثقاند و هم متن روايات صراحت دارد بر اين كه مصحف امام على (ع) به ترتيب نزول بوده است.
ثالثا، اگر چه اعتقاد به اين كه مصحف امام على (ع) به فرمان پيامبر (ص) و به ترتيب نزول بوده است، قداست ترتيب مصحف موجود را متزلزل مىسازد، لكن هرگز مستلزم قول به تحريف اصل آن نيست؛ چون تحريف قرآن را تغييرى خواندهاند كه موجب زوال اوصاف بنيادى قرآن نظير اعجاز، حقانيت، هدايت و ذكريت گردد؛ 3نه هر تغييرى ديگر، وگرنه لازم بود، تغييرات رسم الخطى و قرائى را نيز كه بىترديد در مصحف موجود راه يافته است، تحريف بنامند؛ در حالى كه چنين نيست؛ به علاوه اگر بنا بر اين نهاده شود كه شيعه با هر نسبت ناروايى كه به او مىدهند، بخواهد، از اعتقاد خود دست بر دارد، بايد از همهى اعتقادات خود دست بشويد و حال آن كه اين هرگز خردمندانه و پسنديده نيست.
پاورقی:
1) محمد كاظم شاكر؛ پيشين، ص 210
2) شايان ذكر است مضمون يادشده را سه راوى نخست بدون اسناد و راوى چهارم با اسناد به امام على (ع) و دو راوى بعدى به نقل از امام باقر (ع) و دو راوى پس از آن به روايت از امام صادق (ع) و راوى اخير مرسلا از امير مؤمنان (ع) آوردهاند. 3) محمد حسين طباطبائى؛ پيشين ج 12، ص 106-108.
آحاد بودن روايات مربوط به ترتيب مصحف على
- بازدید: 563