استفاده از واژه مصحف در روايات

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

 گفتيم واژه مصحف-گرچه به شكل قطعى در عصر پيامبر-براى قرآن رايج نبوده، اما مسلم آنست كه براى قرآن هم استعمال مى‌شده، چنانكه براى غير قرآن هم استعمال مى‌شده و براى هر صحيفه و كتاب و نوشته‌اى اين واژه كاربرد داشته است، شاهد روشن بر اين مطلب مصحف فاطمه عليها السّلام است كه بطور مسلم قرآن نبوده و ائمه اطهار در روايات متعدد بر اين معنا اصرار داشته‌اند كه مصحف فاطمه عليها السّلام قرآن نيست. به عنوان نمونه محمد بن مسلم از امام صادق چنين روايت مى‌كند:
«خلّفت فاطمة عليها السّلام مصحفا ما هو قرآن» . 1
فاطمه از خود مصحفى بر جاى گذاشت كه قرآن نبود.
يا در روايت ديگر علىّ بن سعيد از امام صادق عليه السّلام نقل مى‌كند:
«و عندنا و اللّه مصحف فاطمة، ما فيه آية من كتاب اللّه» . 2
و روايات بسيار ديگرى كه همين معنا را بيان مى‌كند 3با آنكه پس از فوت پيامبر و گذشت ساليان دراز از نزول و متداول شدن قرآن در ميان مسلمانان بوده، لذا استعمال اين كتاب با عنوان «مصحف» ، حكايت از اين واقعيت دارد كه واژه مصحف كلمه اختصاصى قرآن نبوده است، اما رفته رفته بكارگيرى مصحف در قرآن آن‌چنان متداول مى‌شود كه كسانى ديگر هرگاه براى غير قرآن مى‌خواسته‌اند از نوشته‌ها (مصحف) ياد كنند به سراغ عناوين ديگر مانند كتاب، رساله و صحيفه مى‌رفته‌اند و براى اشتباه نشدن كلمه، مصحف را در غير قرآن استفاده نمى‌كرده‌اند و يا اگر مى‌خواسته‌اند لفظ مصحف را استعمال كنند حتما با قيد و قرينه مى‌آورده‌اند.
نكته ديگر در دوران رسالت و اندكى پس از فوت پيامبر-شايد تا عصر خليفه سوم-مصاحف قرآنى، احيانا با شرح و توضيحات كاتبان و مالكان مصاحف همراه بوده است. به اين معنا كه در حاشيه و پانوشتها و گاهى در لابلاى كلمات قرآنى، توضيحاتى از قبيل معين كردن شأن نزول، توضيح تفسيرى كلمات مى‌آمده است. به عنوان نمونه سيوطى از مصحف عايشه وقتى خبر مى‌دهد، مطالبى نقل مى‌كند كه روشن مى‌شود مصحف فرد يادشده صرفا قرآن كريم نبوده، بلكه تفسير و مطالب ديگرى افزوده شده است  4.
اخرج ابن ابى داود فى المصاحف عن حميدة قالت: اوصت لنا عائشة- رضى اللّه عنها-بمتاعها، فكان فى مصحفها: إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِيِّ و الذين يصلون الصفوف الاول 5.
يا درباره مصحف حفصه آمده است كه به كاتب مصحف خود دستور مى‌داد در مصحفش چنين بنويسد: حٰافِظُوا عَلَى اَلصَّلَوٰاتِ وَ اَلصَّلاٰةِ اَلْوُسْطىٰ و صلاة العصر 6.
به اين معنا كه صلاة العصر تفسير صلاة الوسطى باشد، نه اينكه قيد توضيحى در متن قرآن آمده باشد. و از اين تعبيرات درباره مصحف ابى بن كعب، ابن مسعود، عبد اللّه بن عباس، مصحف عكرمه و مجاهد آن‌چنان فراوان است كه عده‌اى گمان كرده‌اند قرآنهاى آنها مختلف بوده و تحريفى رخ داده، يا تصور كرده‌اند اين توضيحات مربوط به اختلاف قراءات است، 7در حالى كه آشكار است اين افزوده‌ها مربوط به شأن نزول، تعيين مصداق، تفسير كلمات و تأويل آيات است و نه عين كلمات وحى.
به همين دليل در قرون نخستين هرگاه مى‌خواستند درباره قرآن با لفظ مصحف سخن بگويند حتما با قيد مصحف قرآن مى‌آوردند و يا ميان قرآن و مصحف دوگانگى برقرار مى‌كردند. مثلا رفيع بن مهران ابو عاليه رياحى (م 193) به هنگام گزارش گردآورى قرآن مى‌گويد: «انّهم جمعوا القرآن فى مصحف فى خلافة ابى بكر» 8. در دوران خلافت ابو بكر آنها قرآن را در مصحف گردآورى كردند. يعنى قرآن چيزى است و قرار دادن و نوشتن در مصحف چيز ديگر. همان‌طوركه در باب گردآورى روايات و احاديث پيامبر تعبير به مصحف مى‌شده است، مثلا ابو بكر بن عقال الصقلى در كتاب فوائد خود بنا بر نقل اين بشكوال درباره تدوين حديث مى‌نويسد:
«انّما لم يجمع الصحابة سنن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فى مصحف كما جمعوا القرآن، لان السنن انتشرت و خفى محفوظها من مدخولها، فوكّل اهلها فى نقلها الى حفظهم و لم يوكلوا من القرآن الى مثل ذلك» 9بى‌گمان صحابه پيامبر سنت رسول خدا را مانند آنچه در قرآن بود، در مصحفى گرد نياوردند، چون احاديث پيامبر پراكنده بود و صحيح آن از سقيم پنهان بود.
لذا كلمه مصحف هم در مدونات قرآن و هم در مدونات حديث بكار گرفته شده است و حتى در قرن دوم و سوم باز كلمه مصحف هنوز به جايى نرسيده كه اختصاصا براى قرآن استفاده شود، بلكه در موارد ديگر هم استعمال مى‌شده است. مثلا نويسنده مشهور عرب ابو عثمان جاحظ (150 ه‍-255) هر جزيى از اجزاء كتاب مشهورش «الحيوان» را به مصحف نام مى‌گذارد و در نهايت جزء اول مى‌نويسد: تمّ المصحف الاوّل و يتلوه المصحف الثانى من كتاب الحيوان. پايان گرفت مصحف اول و در پى خواهد آمد مصحف دوم از كتاب حيوان و همين روال را در اجزاى ديگر كتاب «الحيوان» ادامه مى‌دهد. 10
پاورقی:
1) -محمد بن حسن الصفار، بصائر الدرجات/155، ح 14، قم، مكتبة آية اللّه مرعشى، 1404 ه‍، تحقيق ميرزا محسن، كوچه باغى.
2) -همان/153، ح 5.
3) -از باب نمونه نگاه كنيد: مجلسى، بحار الانوار، ج 26، حديث شماره 62، ص 36،69 ص 38،70 ص 39،71 ص 41، ح 72 ص 41،72 ص 42،76 ص 43 و حديث 74 ص 43 و روايات ديگرى كه به همين معنا دلالت دارد.
4) -از باب نمونه نگاه كنيد: مجلسى، بحار الانوار، ج 26، حديث شماره 62، ص 36،69 ص 38،70 ص 39،71 ص 41، ح 72 ص 41،72 ص 42،76 ص 43 و حديث 74 ص 43 و روايات ديگرى كه به همين معنا دلالت دارد.
5) -سيوطى، جلال الدين، تفسير الدر المنثور، ج 6/656، ذيل آيه 56، بيروت، دار الفكر، 1414 ق/1993 م، المصاحف سجستانى/95.
6) -سجستانى، ابو بكر عبد اللّه بن ابى داود، كتاب المصاحف/96، بيروت، دار الكتب العلمية، الطبعة الاولى،1405 ه‍-1985 م.
7) -نمونه‌ها و شواهد اين افزوده‌ها را مى‌توانيد در المصاحف سجستانى مشاهده كنيد. همچنين نك: صبحى صالح، مباحث فى علوم القرآن/85.
8) -سجستانى، المصاحف/15.
9) -ابو رية، اضواء على السنة المحمدية/259، قم، نشر البطحاء، الطبعة الخامسة، بى‌تا.
10) -اكرم بركات العاملى، اكرم، حقيقة مصحف فاطمة عند الشيعة/33، بيروت، دار الصفوة، الطبعة الاولى/1418 ق. به نقل از كتاب: الحيوان، ج 1/388 و ج 2/375 و ج 3/ 539 و ج 4/492 و ج 5/604 و ج 6/512 و ج 7/263، تحقيق عبد السّلام محمد هارون، بيروت، دار احياء التراث العربى.