بررسی روایت (وَلَدَنى ابوبَكْرٍ مَرَّتَيْنِ)

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

 یكی از دلائلی كه علمای اهل تسنن برای اثبات حُسن روابط میان اهل بیت علیهم السلام و خلفای سه گانه استدلال می‌كنند و با استفاده از آن، موضع شیعیان در برابر خلفا را مورد انتقاد قرار می‌دهند ، روایتی است معروف به «ولدنی ابوبكر مرتین» كه از قول امام جعفر صادق علیه السلام نقل می‌كنند . ما در این جا به صورت مختصر سند و نیز دلالت این روایت را از مصادر شیعه و سنی مورد بررسی قرار داده و در نهایت قضاوت را بر عهده خوانندگان عزیز قرار می‌دهیم .

بررسی سند روایت در كتاب‌های شیعه :
این روایت را هیچ یك از علمای شیعه نقل نكرده اند ، تنها مرحوم ابو الفتح اربلی در كتاب كشف الغمه آن را از عبد العزیز بن اخضر جنابذی كه سنی حنفی  است نقل كرده .
وقال الحافظ عبد العزیز بن الأخضر الجنابذى رحمه الله أبو عبد الله جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن أبى طالب علیهم السلام الصادق وأمه أم فروة واسمها قریبة بنت القاسم بن محمد بن أبى بكر الصدیق رضى الله عنه وأمها أسماء بنت عبد الرحمن بن أبى بكر الصدیق ولذلك قال جعفر علیه السلام ولقد ولدنى أبو بكر مرتین .
كشف الغمة ، ج2 ، ص 374 .
حافظ عبد العزیز جنابذی گفته است: ابو عبد الله جعفر بن محمد ، مادرش ام فروه از طرفی دختر قاسم بن محمد بن ابوبكر است و از طرف دیگر مادرش اسماء، دختر عبد الرحمان بن ابوبكر است و از این روی امام صادق فرموده: ابوبكر دو بار مرا به دنیا آورده یعنی از دو طرف نسب من به ابوبكر می رسد.
اولاً : حافظ عبد العزیز جنابذی متوفای 611 است و امام صادق علیه السلام در سال 148 هجری به شهادت رسیده است که بین این دو فاصله زیادی وجود دارد . پس روایت مرسله است و روایت مرسل ارزشی برای استدلال ندارد .
ثانیاً : این شخص سنی مذهب است ؛ چنانچه ذهبی در سیر اعلام النبلاء درباره وی می‌نویسد :
ابن الأخضر * الامام العالم المحدث الحافظ ... قال ابن النجار : ... وما رأیت فی شیوخنا مثله فی كثیرة مسموعاته ، وحسن أصوله ... .
سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 22 - ص 31 .
بهترین شاهد بر سنی بودن این شخص ، استفاده از كلمه «صدیق» برای  ابوبكر است ؛ در حالی كه همه شیعیان می‌دانند كه این لقب از القاب اختصاصی امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است .
از این رو ، این روایت از نظر شیعیان ارزشی ندارد . اگر اهل سنت بخواهند مطلبی را برای شیعیان بیان كنند، باید به روایتی استناد كنند كه از طریق روات شیعه به سند صحیح نقل شده باشد.
معنی ندارد كه بر اساس روایتی كه شیعه قبول ندارد ، بخواهند علیه آن ها استدلال كنند . ابن حزم اندلسی كه خود از دانشمندان بنام اهل سنت و از مخالفین سر سخت شیعیان است در این باره می‌نویسد :
لا معنى لاحتجاجنا علیهم بروایاتنا ، فهم لا یصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علینا بروایاتهم فنحن لا نصدّقها ، وإنّما یجب أن یحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما یصدقّه الذی تقام علیه الحجّة به .
معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم ؛ در حالی كه آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه آن‌ها به روایات خودشان علیه ما استناد كنند ؛ در حالی كه ما آن روایات را قبول نداریم . از این رو لازم است كه در برابر خصم به چیزی استناد شود كه او قبول دارد و برای او حجت است .
الفصل فی الأهواء والملل والنحل ، ج4 ، ص159.
 
بررسی سند روایت در كتاب‌های اهل سنت :
این روایت حتی در كتاب‌های خود اهل سنت نیز سند درستی ندارد و تمام سند‌های آن بدون استثناء طبق قواعد رجالی اهل سنت بی اعتبار هستند؛ ولی متأسفانه علمای اهل سنت بدون توجه به سند روایت و از آن‌ جایی كه بحث فضائل خلفا در میان است ، با چشمان بسته روایات را نقل و بعد از آن به تاخت و تاز علیه شیعه می‌پردازند .
 
سند اول :
مهمترین سندی كه برای این روایت می‌توان یافت ، سندی است كه مزّی در تهذیب الكمال نقل كرده است :
أخبرنا بذلك أبو الفرج عبد الرحمان بن أبی عمر محمد بن أحمد بن محمد بن قدامة المقدسی بدمشق ، وأبو الذكاء عبد المنعم بن یحیى بن إبراهیم الزهری بالمسجد الأقصى ، وأبو بكر محمد بن إسماعیل بن عبد الله بن الأنماطی الأنصاری بالقاهرة ، وأبو بكر عبد الله بن أحمد بن إسماعیل بن فارس التمیمی بالإسكندریة ، قالوا : أخبرنا أبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادی بدمشق ، قال : أخبرنا القاضی أبو الفضل محمد بن عمر بن یوسف الأرموی ببغداد ، قال : أخبرنا الشریف أبو الغنائم عبد الصمد بن علی بن محمد بن الحسن ابن المأمون ، قال : أخبرنا الحافظ أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد ابن مهدی الدارقطنی ، قال : حدثنا یعقوب بن إبراهیم البزاز ، قال : حدثنا الحسن بن عرفة ، قال : حدثنا محمد بن فضیل ... .
وبه [الإسناد السابق] قال : أخبرنا الدارقطنی ، قال : حدثنا أبو بكر أحمد بن محمد بن إسماعیل الادمی ، قال : حدثنا محمد بن الحسین الحنینی ، قال : حدثنا عبد العزیز بن محمد الأزدی ، قال : حدثنا حفص بن غیاث ، قال : سمعت جعفر بن محمد یقول : ما أرجو من شفاعة علی شیئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبی بكر مثله ، ولقد ولدنی مرتین .
تهذیب الكمال - المزی - ج 5 - ص 81 – 82 .
 چیزی از شفاعت علی (علیه السلام) امید ندارم ، مگر این كه مثل همان را از ابوبكر امید دارم ، به درستی كه ابوبكر مرا دو بار به دنیا آورده است ! .
اولاً در سلسه سند این روایت چندین راوی مجهول و ضعیف وجود دارد ؛ از جمله :
1. أبو البركات داود بن أحمد بن محمد بن ملاعب البغدادی : وی مجهول است ؛ چنانچه ذهبی در تاریخ اسلام ، ج 44، ص 287 و صفدی در الوافی بالوفیات ، ج 13 ، ص 286 نام وی را ذكر كرده ؛ اما هیچ گونه جرح و تعدیلی نیاورده‌اند .
2 . عبد الصمد بن علی بن محمد . وی نیز مجهول است ؛ چنانچه خطیب بغدادی در تاریخ بغداد ، ج 11 ص 46 نامش را آورده ؛ ولی هیچ مدح و ذمی درباره‌اش نقل نكرده است .
3 . احمد بن محمد بن إسماعیل الآدمی ، مجهول است .
4 . عبد العزیز بن محمد الأزدی . نمازی در مستدركات علم الرجال ، ج4 ، ص445 ، شماره 7909 نام وی را ذكر و تصریح می كند كه مجهول است .
5 . حفص بن غیاث :  سلیمان بن خلف الباجی از علمای اهل سنت در باره وی می‌نویسد :
قال علی بن المدینی: أحادیث حفص وحاتم بن وردان عن جعفر بن محمد منكرة .
التعدیل والتجریح - سلیمان بن خلف الباجی - ج 1 - ص 513 .
علی بن مدینی گفته است : احادیث حفص و حاتم بن وردان از جعفر بن محمد (علیهما السلام) غیر قابل قبول است .
و مباركفوری درباره وی می‌نویسد :
وحفص بن غیاث ساء حفظه  فی الاخر، صرح به الحافظ فی مقدمة الفتح وقال الذهبی فی المیزان قال أبو زرعة ساء حفظه بعد ما استقضى .
تحفة الأحوذی - المباركفوری - ج 2 - ص 124 .
حفص بن غیاث در اواخر عمرش ، حافظه‌اش ضعیف شده بود . حافظ (ابن حجر) در مقدمه فتح الباری به آن تصریح كرده است . ذهبی در المیزان گفته كه ابوزرعه گفته : حفص بن غیاث بعد از آن كه قاضی شد ، حافظ‌ه اش ضعیف شد .
و نیز ذهبی در میزان الإعتدال در باره وی می‌نویسد :
وقال داود بن رشید : حفص بن غیاث كثیر الغلط .
داود بن رشید گفته : حفص بن غیاث ، اشتباهاتش زیاد بود .
و در ادامه می‌گوید :
وقال أبو زرعة : ساء حفظه بعد ما استقضى .
ابو زرعه گفته : حفص بن غیاث بعد از قاضی شدنش ، حافظه‌اش ضعیف شد .
وقتی در سلسله سند یك روایت چهار نفر مجهول و شخصی همچون حفص بن غیاث وجود داشته باشد ، چگونه می توان به آن اعتماد كرد .
سند دوم :
أخبرنا أبو القاسم إسماعیل بن محمد بن الفضل أنا أبو منصور بن شكرویه أنا أبو بكر بن مردویه أنا أبو بكر الشافعی أنا معاذ بن المثنى نا مسدد نا یحیى عن جعفر بن محمد قال تالله لحدثنی أبی أن علیا دخل على عمر وهو مسجى بثوبه فأثنى علیه وقال ما أحد من أهل الأرض ألقى الله بما فی صحیفته أحب إلی من المسجى بثوبه قال یحیى ثم ذكر جعفر أبا بكر وأثنى علیه وقال ولدنی مرتین .
تاریخ مدینة دمشق - ابن عساكر - ج 44 - ص 453 – 454 .
یحیی از جعفر بن محمد (علیهماالسلام) نقل كرده است كه فرمود : سوگند به خدا كه پدرم نقل كرد كه علی (علیه السلام) بر عمر وارد شد در حالی كه (عمر) خود را در لباسش پیچیده بود ، امام بر او درود فرستاد و فرمود : احدی از اهل زمین كه خداوند به خاطر آن‌چه در صحیفه‌اش گذاشته است ، در نزد من از این كس كه خود را در لباسش پیچیده است ، محبوب تر نیست . سپس یحیی گفت كه جعفر (علیه السلام) از ابوبكر یاد كرد و بر او درود فرستاد و فرمود : ابوبكر مرا دو بار به دنیا آورده است .
در سند این روایت اسماعیل بن محمد بن الفضل وجود دارد كه ابن عساكر روایت را از وی نقل می‌كند . ذهبی درباره وی می‌نویسد :
وكان ابن عساكر لما رأى إسماعیل بن محمد وقد كبر ونقص حفظه .
وقتی ابن عساكر اسماعیل را دید ، اسماعیل پیر شده و حافظه‌اش خوب كار نمی‌كرد .
با این حال چگونه می‌ توان به نقل ابن عساكر از این شخص اعتماد كرد .
و نیز نوشته است :
قال أبو سعد : ... ورأیته وقد ضعف ، وساء حفظه .
من در حالی او را دیدم كه از جهت روایی ضعیف شده بود وحافظه اش خوب كار نمی‌كرد .
سیر اعلام النبلاء ، ج20 ، ص86 .
و نیز در سند آن معاذ بن المثنى وجود دارد كه محمد بن أبی یعلی در طبقات الحنابلة و ابراهیم بن مصلح در المقصد الأرشد در باره وی می نویسند :
قال أحمد بن حنبل هو رجل سوء ساقط العدالة .
احمد بن حنبل گفته است: وی آدم بد و فاقد عدالت است .
المقصد الأرشد فی ذكر اصحاب الامام احمد ، ابراهم بن مصلح ، ج3 ، ص35 و طبقات الحنابلة ، محمد بن أبی یعلی ، ج1، ص399 .
سند سوم :
وقال حفص بن غیاث : سمعت جعفر بن محمد یقول : ما أرجو من شفاعة علی شیئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبی بكر مثله . لقد ولدنی مرتین .
حفص بن غیاث می گوید: جعفر بن محمد فرمود: آن چه را از شفاعت جدم علی علیه السلام انتظار دارم، مثل همان را از شفاعت ابوبكر نیز انتظار دارم.
سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 6 - ص 259 .
اولاً : روایت مرسل است و سلسله سند تا حفص بن غیاث نقل نشده است ، شاید سلسله سند همان باشد كه مزی نقل كرده است كه در آن صورت همان اشكالات را خواهد داشت .
ثانیاً : همان طور كه نقل كردیم ، حفص بن غیاث كثیر الغلط و كم حافظه بوده و روایات او از امام صادق منكر و غیر قابل قبول است .
البته برخی از علمای اهل سنت و به ویژه ذهبی و ابن حجر در كتاب‌های مختلف،  این روایت را نقل كرده‌اند ولی هیچ یك سندی برای آن ذكر نكرده‌اند.
بنابراین تمامی سند‌های این روایت ، ارزشی برای استدلال ندارند و نمی‌توان به آن اعتماد كرد .
تحریف روایت :
ذهبی ، اصل روایت را در سیر اعلام النبلاء ، ج 6 - ص 259 این گونه نقل می‌كند : « ... لقد ولدنی مرتین » ؛ در حالی كه در جاهای دیگر و از جمله چهار صفحه پایین تر از آن ، كلمه «صدیق» را اضافه كرده و روایت را این گونه تحریف می‌كند :
فكان یقول : ولدنی الصدیق مرتین .
الكاشف فی معرفة من له روایة فی كتب الستة - الذهبی - ج 1 - ص 295  و تذكرة الحفاظ - الذهبی - ج 1 - ص 166 و سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 6 - ص 255 و تاریخ الإسلام - الذهبی - ج 9 - ص 88 .
چگونه ممكن است امام صادق علیه السلام از كلمه «صدیق» برای ابوبكر استفاده كند ؛ در حالی كه همه می‌دانند این لقب از القاب مخصوص امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام بوده است .
مناقشه در دلالت روایت :
همان طور كه گذشت ، مزی در تهذیب الكمال و ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌نویسند :
حدثنا حفص بن غیاث ، قال : سمعت جعفر بن محمد یقول : ما أرجو من شفاعة علی شیئا إلا وأنا أرجو من شفاعة أبی بكر مثله ، ولقد ولدنی مرتین
شهید نور الله تستری در جواب این مطلب می‌نویسد :
أقول : یدل على كذب هذا الخبر أن صاحب الشفاعة العظمى هو جده صلى الله علیه وآله فلا یلیق به علیه السلام نسیان شفاعة جده صلى الله علیه وآله وإظهار رجاء شفاعة غیره سیما أبو بكر الذی لا شافع له ولا حمیم یوم لا ینفع مال ولا بنون ، إلا من أتى الله بقلب سلیم ، اللهم إلا أن قصد به مجرد التقیة فافهم .
 وأما قوله علیه السلام " ولقد ولدنی مرتین " فبیان للواقع لا للافتخار به كیف وقد مر الاتفاق على أن قوم أبی بكر أرذل طوائف قریش وقد وقع التصریح به من أبی سفیان كما مر وقال علی علیه السلام فی شأن محمد بن أبی بكر " إنه ولد نجیب من أهل بیت سوء " فتدبر .
الصوارم المهرقة - الشهید نور الله التستری - ص 241 – 242 .
دلیل بر دروغ بودن این خبر همین بس كه صاحب شفاعت كبری ، جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است ، پس سزاوار نیست كه آن حضرت شفاعت جدش را فراموش كرده باشد و اظهار امید به شفاعت غیر كرده باشد . به ویژه ابوبكر كه خودش در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمى‏ بخشد ، شفاعت كننده و حمایت كننده‌ ای ندارد ؛ مگر كسى كه با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید ! .
مگر این كه هدف امام صادق علیه السلام از بیان این جملات فقط تقیه باشد .
اما این كه آن حضرت فرموده : " ابوبكر مرا دو بار به دنیا آورده " واقع را بیان می‌كند نه این كه افتخار كند ، زیرا پیش از این گفتیم كه قبیله ابوبكر ، پست‌ ترین قبیله قریش بوده است ؛ و ابوسفیان هم به این مطلب تصریح كرده است . و نیز علی علیه السلام در شأن محمد بن أبی بكر فرموده : او فرزندی نجیب از خانواده ای بد است كه این سخنان پستی قبیلۀ ابوبكر را اثبات می كند. بنابراین جایی برای افتخار نمی ماند.
آیا انتساب به ابوبكر برای امام صادق افتخار دارد یا به ولایت جدش امیرالمؤمنین علیهماالسلام؟
چگونه ممكن است امام صادق علیه السلام به چنین مطلبی افتخار كرده باشد ؛ در حالی كه این مطلب مخالف سیره آن حضرت بوده است . زیرا با مراجعه به سیره آن حضرت می‌ بینیم كه آن حضرت بالا ترین افتخار برایش قبول ولایت و امامت جدش امیرالمؤمنین علیه السلام است نه ولادت از او به این حدیث توجه كنید كه می فرماید:
ولایتی لعلی بن أبی طالب أحبّ إلیّ من ولادتی منه، لأنّ ولایتى له فرض وولادتى منه فضل .
ولایت علی بن أبی طالب (علیه السلام) برای من محبوب‌تر از این است كه او مرا به دنیا آورده است ؛ چرا كه قبول ولایت او برای من واجب و فرزند او بودن امتیاز است .
الفضائل ، شاذان بن جبرئیل ، ص 125 و الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین ، شاذان بن جبرئیل ، ص 103 و بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج29 ، ص299.
و همچنین نقل شده است كه آن حضرت فرمود :
ولایتی لآبائی أحب إلیّ من نفسی ، ولایتى لهم تنفعنى من غیر نسب ، ونسبى لا ینفعنى بغیر ولایة .
ولایت پدرانم برای من ، دوست‌داشتنی تر از جان من است ، ولایت آن‌ها برای من فایده دارد ؛ حتی اگر نسبتی با آن‌ها نداشته باشم ؛ ولی نسبت با آن‌ها زمانی كه ولایت آن‌ها را نداشته باشم ، برایم سودی ندارد .
مشكاة الأنوار ، علی الطبرسی ، ص 575 .
حال چگونه ممكن است كه نسبت امام صادق با امیر المومنین افتخار نباشد؛ ولی نسبت با ابوبكر افتخار باشد !؟؟

منبع : باحسین تا بی نهایت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page