سوره‏ شناسی (5) نگاهی به سوره مريم (س)

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

در اين شماره از سوره ‏شناسي، در پرتو مقاله ارسالي يكي از خوانندگان گرامي، ميهمان سوره مريم(س) هستيم. قبل از شروع، اين نكته را يادآور مي‏شويم كه در شماره پيش نمونه ‏هاي گرافيكي ارائه‏ شده از طرح ابتكاري تدبر در قرآن، تنها دو مورد از ده‏ها نمونه ‏اي بود كه توسط آقاي مسعود جعفري ترسيم و ارسال شده بود كه به خاطر محدوديت صفحه سوره ‏شناسي به همان‏ها بسنده شد.


قرآن، بهترين يادگاه!
جمله واذكر في ‏الكتاب "يادكن در كتاب" به ‏عنوان تكيه‏ كلام و - به قول ادبا - ترجيع‏ بند آيات، بارها در سوره مريم(س) تكرار شده است و به‏  عنوان سرآغاز يكايك داستان‏هاي موجود در اين سوره قرار گرفته است. بنابراين، سوره مريم(س) پيش از آن‏كه از مريم(س) و ابراهيم(ع) و موسي(ع) و اسماعيل(ع) و ادريس(ع) سخن گويد و آنان را بستايد، از "كتاب" مي‏ گويد و جايگاه آن را مي‏ ستايد. سوره مريم(س) پيش از آن‏كه سوره مريم(س) باشد سوره "كتاب" است و پيش از آن‏كه در خدمت مريم(س) و عيسي(ع)، زكريا(ع) و يحيي(ع)، ابراهيم(ع) و موسي(ع) باشد، در خدمت قرآن است.
واذكر في‏ الكتاب، يادكن، اما در كتاب يادكن، اگر مي‏خواهي به خوبي و درستي و در كمال صحت و يقين از مريم(س) و زكريا(ع) سخن بگويي و سرگذشت آنان را بازيابي و بازشناسي، دست‏ به‏ دامن قرآن شو؛ تنها در پرتو اين كتاب است كه مي‏تواني از مريم(س) و عيسي(ع)، زكريا(ع) و يحيي(ع) - آن‏گونه كه شايسته آنان است - ياد كني. سيماي اصلي و حقيقي ابراهيم را تنها و تنها در آيينه "كتاب" مي‏تواني به نظاره بنشيني. موسي(ع) را - آن‏سان كه بايسته اوست - تنها در كوچه‏ باغ‏ هاي "كتاب" مي‏تواني بجويي و بيابي. سيماي اسماعيل و ادريس را - به همان زيبايي و استواري كه بودند و هستند - تنها در پرتو اين "كتاب "مي‏تواني به تماشا بنشيني؛ سرگذشت آنان را - كما هو حقّه - در بيرون از اين كتاب، البته نمي ‏يابي! پس ياد كن، اما در كتاب ياد كن. در بيان راستين قرآن ياد كن واذكر في ‏الكتاب!!
در پرتو اين خطاب الهي و آسماني، خانم م. الف. از تهران "مريم(س)" و "زكريا(ع)" را در يادگاه "كتاب "آسماني، ياد كرده‏اند و گوشه ‏هايي از شخصيت فكري و عملي آن دو بزرگ را به زيبايي ترسيم نموده ‏اند كه ضمن تشكر و قدرداني از ايشان مقاله ارسالي با اندكي تلخيص نقل مي‏شود.

محور موضوعي سوره مريم(س)
سوره مريم(س) شامل پنج واحد موضوعي (ركوع) است1. با توجه به تكرار كلمه "ربّ" (23 بار) و كلمه "رحمان" (16 بار) مي‏توان حدس زد كه محور اصلي سوره "ربوبيت" الهي است كه جز در پرتو "رحمانيت" كارساز و نتيجه‏بخش نيست. بر اين اساس، موضوع سوره با نام مريم(س) و نقش مادري و تربيت او پيوند مي‏خورد.
واحد موضوعي نخست (آيات 1 تا 15) در رابطه با حضرت زكريا(ع) و واحد موضوعي دوم (16 تا 40) در ارتباط با حضرت مريم(س) است كه هر دوي آنان به‏طور معجزه‏ آسايي صاحب فرزند مي‏شوند و هريك متناسب با شخصيت خاصي كه دارند، در مواجهه با اين نوع از اعجاز خداوندي، رفتار متفاوتي از خود بروز مي‏دهند.
برخي از ويژگي‏ هاي شخصيتي آن دو بزرگوار، با دقت و تأمل در همگوني‏ ها و شباهت‏ هاي جالب و ظريفي كه ميان اين دو واحد موضوعي به چشم مي‏خورد، قابل بازيابي است.
زكريا(ع) به عنوان پيامبر الهي و مريم(س) در كسوت زني پاكدامن - به موجب فرزندي كه خداوند به آنان عطا مي‏كند - در مسير يك جريان كاملاً غيرعادي و باورنكردني قرار مي‏گيرند. اين رخداد براي مريم(س) بسيار پرمخاطره و تزلزل‏ برانگيز مي‏شود، اما در مورد زكريا(ع) مايه آبرومندي هرچه بيشتر و تحكيم نبوت او مي‏گردد. قرآن كريم اين دو برهه حساس از زندگي مريم(س) و زكريا(ع) را روبه‏روي هم نهاده است تا انسان با مقايسه آنها با تفاوت‏ هاي فردي و شخصيتي اين دو بنده خاص الهي پي ببرد.
با دقت در واحد موضوعي نخست در مي‏يابيم كه زكريا(ع) با ميل و رغبت كامل و با اعتراف به پيري و فرسودگي خود و همسرش از خدا طلب فرزند مي‏كند، اما در واحد موضوعي دوم، مادرشدن مريم(س) به‏عنوان يك پديده غيرمنتظره و ناخواسته معرفي شده است. مريم(س) در محراب عبادت به ناگاه مردي را مي‏بيند و به هراس مي‏افتد. در آن حال به دور از هرگونه رفتار ناسنجيده، در پرتو تقرب و انسي كه با خداوند داشت، از شرّ احتمالي آن مرد به خدا پناه مي‏برد و وقتي مي‏فهمد كه آن مرد مأمور دميدن روح الهي در اوست، نگراني اش شدّت مي‏ يابد، چرا كه بايد حامل فرزندي شود كه توجيه آن براي مردم به هيچ‏ روي ممكن نيست.

مريم(س) و زكريا(ع) در برابر بشارت الهي
آيات 8 و 20 كه شبيه هم‏ اند، تفاوت موجود در نخستين برخورد زكريا(ع) و مريم(س) در برابر اين جريان غيرطبيعي را به تصوير مي‏كشند:
برخورد زكريا(ع): قال رب انّي يكون لي غلام وكانت امراتي عاقراً و قد بلغت من‏الكبر عتياً: «زكريا(ع) گفت خدايا من چگونه مي‏توانم صاحب فرزند شوم در حالي كه همسرم عقيم و خودم پير و فرتوت هستم2».
برخورد مريم(س): قالت انّي يكون لي غلام ولم يمسسني بشر ولم اك بغياً: مريم(س) گفت: چگونه مرا فرزندي باشد حال آن‏كه هيچ بشري مرا لمس نكرده است و هرگز دامان خود را نيالوده ‏ام3».
هر دو شگفت‏ زده مي‏شوند و ناباورانه به اين مسئله مي‏نگرند با اين فرق كه زكريا(ع) سال‏ هاي سال پيامبر و نيز، در آرزوي داشتن فرزند است اما مريم(س) نه پيامبر و نه طالب فرزند مي‏ باشد.

پاسخ خداوند به مريم(س) و زكريا(ع)
پاسخ به زكريا(ع): قال كذلك قال ربك هو علي هين و قد خلقتك من قبل ولم‏تك شيئاً: «گفت خداوند چنين فرموده است كه اين كار براي من آسان است. پيش از اين هم تو را از هيچ آفريدم4».
پاسخ به مريم(س): قال كذلك قال ربك هو علي هين و لنجعله آية للنّاس و رحمة منّا و كان امراً مقضياً: «گفت خداوند چنين فرموده است كه اين كار براي من آسان است و ما اين پسر را نشانه‏اي براي مردم و رحمتي از سوي خودمان قرار مي ‏دهيم و قضاي الهي بر اين كار رفته است5».
هم‏چنان كه ملاحظه مي‏فرماييد فراز نخست هر دو آيه، يكسان است (قال كذلك...) اما فرازهاي بعدي متفاوت‏اند. خداوند در پاسخ به زكريا(ع) مي‏ فرمايد: وقد خلقتك من قبل... يعني: پيش از اين كه يحيي(ع) را به تو عطا كنيم، خود تو را از هيچ آفريديم، چرا در مورد آفرينش خودت - كه به مراتب عجيب‏تر است - شگفت‏زده نمي‏شوي، حال كه مي‏خواهيم فرزندي به تو عطا كنيم شگفت‏ زده مي‏شوي!؟ اين پاسخ تنبه‏ آميز، اسلوبي است كه براي اثبات مسائلي چون حشر و نشر و... بارها در قرآن كريم به‏كار رفته است. اما در پاسخ به مريم(س) جمله‏اي مي ‏فرمايد كه سرشار از مهر و عطوفت و رحمت الهي است: ولنجعله آيةً للناس و رحمة منّا....

رفتار زكريا(ع) و مريم(س) در برابر پاسخ خداوند
زكريا(ع): قال ربّ اجعل لي آية: «خدايا براي من نشانه و حجتي بر اين بشارت قرار ده6».
مريم(س): فحملته فانتبذت به مكاناً قصياً: «پس مريم(س) به آن فرزند حامله گشت و به مكاني دور خلوت گزيد»7.
زكريا(ع) بي‏آن‏كه به پاسخ نه چندان ملاطفت‏آميز خداوند توجهي كند، دوباره سير تفكر پيشين خود را پي‏ مي‏گيرد و از خداوند، مدرك و نشانه ‏اي مي‏طلبد، اما مريم(س) بدون اندك تأمّل و ترديدي - بي‏آن‏كه نشانه‏ اي درخواست كند - در كمال تسليم و خضوع در برابر اراده الهي، به منظور وضع حمل و براي آن‏كه از سرزنش قوم در امان ماند، مكاني دور مي‏گزيند.
گويي زكريا(ع) نه براي خود كه به منظور اثبات حقانيتش از خداوند درخواست حجت و نشانه مي‏كند، در حالي كه وجود مدرك و نشانه براي مريم(س) به مراتب حياتي‏تر است تا براي زكريا(ع).
به ‏هرحال خداوند براي اين‏كه زكريا(ع) را قانع كند و ترديد او را در ارتباط با تولّد يحيي(ع) از ميان بردارد، سكوت سه روزه را به عنوان نشانه براي او قرار مي‏دهد و به اين ترتيب سوءالات و ترديدهاي او پايان مي‏پذيرد. پس از آن زكريا(ع) به ميان قوم خود مي‏رود و آنان را به تسبيح پروردگار فرا مي‏خواند: فخرج علي قومه... 8.
بشارت فرزند براي زكريا(ع) سرآغاز خروج و خلاصي از آزارها و زخم زبان‏هاي مردم است اما براي مريم(س) نقطه آغاز تحمل تهمت ‏ها و افتراهاست. ضرب‏ آهنگ و تركيب موسيقايي كلمات فخرج در آيه 11 و فحملته در آيه 22 اين تفاوت ظريف را خودبه‏خود القا مي‏كند. زكريا(ع) با شنيدن بشارت، گويي از يك تنگنا خارج مي‏شود (فخرج) و مريم(س) گويي باري گران و كمرشكن به دوش مي‏گيرد (فحملته). اوج نگراني مريم(س) جايي است كه ندا برمي ‏آورد: «اي كاش مرده بودم و از خاطره ‏ها محو مي‏شدم9».
از همين‏ رو، در چندين آيه - پشت‏ سرهم - از مريم(س) دلجويي مي‏گردد و در پرتو جملاتي بسيار روح‏بخش و نويدآفرين - توأم با آهنگ جريان آب و صداي جوشش الطاف الهي - از نگراني ‏هاي او كاسته مي‏شود و سرانجام بي‏آن‏كه درخواستي از سوي مريم(س) ابراز شود با ارائه راه‏حلّي مطمئن (روزه سكوت) آخرين دغدغه‏ هاي او خاموش مي‏گردد: فناداها من تحتها الاّ تحزني قدجعل ربّك تحتك سرياً. و هذّي اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنياً. فكلي واشربي و قرّي عيناً. فامّا تريّن من‏البشر احداً فقولي انّي نذرت للرحمن صوماً فلن اكلّم اليوم انسياً: «فرشته‏ اي از زير آن درخت او را ندا كرد كه غمگين مباش، پروردگارت از زير پايت چشمه‏ اي جاري ساخته است. شاخه درخت را تكان ده تا از آن براي تو خرماي تازه فرو ريزد. آن‏گاه بخور و بياشام و چشم خود به فرزندت روشن دار و هركه را ديدي بگو براي خدا روزه سكوت نذر كرده‏ ام و امروز با كسي نخواهم گفت10».

دو گونه سكوت
سكوت مريم(س) يادآور سكوت زكرياست. سكوت زكريا(ع) نشانه‏اي است كه خداوند آن را در پاسخ به درخواست او و براي رفع ترديد او قرار مي‏دهد، اما سكوت مريم(س) راه‏حلّي است كه او را - بي‏آن‏كه درخواستي نمايد - در برابر سيل تهمت‏ها و نارواهاي مردم، آرام و مطمئن، مقاوم و پايدار مي‏گرداند آن‏سان كه با گام ‏هايي استوار، كودك خويش را نزد قوم خود مي‏برد و بي ‏هيچ ترس و لرزي با آنان روبه ‏رو مي‏شود: فأتت به قوم‏ها تحمله... 11.

نتيجه
از منظر اين سوره، حضرت مريم(س) شخصيتي است پاكدامن، موءمن، متوكل، تسليم محض در برابر امر الهي، صبور، محكم و پايدار. ويژگي‏ هاي اخير در تصوراتي كه مسيحيان از آن حضرت ارائه مي‏دهند، چندان مورد توجه و عنايت نيست.
شخصيت آن حضرت در بيان قرآن نه هراسان كه در كمال صلابت و پايداري است و پاكي او نه صرفاً معصوميتي كودكانه، بلكه وصفي است عميق و برآمده از نفسي توانا و خودساخته كه در اوان جواني درجات معرفت را يك‏ به‏ يك پيموده است و در اين راه، گوي سبقت را از پيامبر بزرگي همچون زكريا(ع) ربوده است.
اين دو واحد موضوعي (داستان زكريا(ع) و مريم(س)) حاكي از ديدگاه قرآن نسبت به مقام و جايگاه رفيع زن و بيانگر مراحل و چگونگي سير در طريق كمال براي زنان عالم است و اين‏كه چگونه توانايي ‏هاي بالقوه مادري، سلوك را براي زن آسان‏تر و طبيعي‏ تر مي‏گرداند و چگونه ربوبيت الهي در پرتو رحمانيت الهي با نقش تربيتي زن منطبق مي‏گردد و دست ردّ بر سينه كساني مي‏زند كه احساسات لطيف زنانه را مانع زندگي عاقلانه او مي‏دانند و به اين وسيله زن را به انزوا مي‏كشانند. موجودي كه در هر بار مادرشدن مي‏تواند - و بلكه بايد - مسير تعالي و تكامل را بي‏ هيچ تكلف و به دور از هاي‏وهوي و شعارهاي عارف‏ مآبانه بپيمايد و نيز راه تكامل را براي ديگران هموار سازد.
خداوند در اين سوره از چهره حقيقي مريم(س) پرده برمي‏دارد و به اين ترتيب، جايگاه "رحمانيت" خود را كه در عواطف و احساسات ظريف زن تجلّي يافته است باز مي‏ شناساند. عواطف و احساساتي كه هر مردي - اگرچه زكرياي پيامبر باشد - براي نيل به شناخت و معرفت، ناگزير از كسب آنهاست.
در پايان بايد اين نكته را يادآور شويم كه: آيا بهتر نيست آن هنگام كه مي‏خواهيم به بيان داستان‏هاي قرآن بپردازيم، پيش از پرداختن به روايات درست يا نادرست، قصه ‏هاي صحيح يا ناصحيح و تاريخ دست‏كاري شده، قدري آيات قرآن را زمزمه كنيم و با آن مأنوس شويم و با تدبر در آنها به درون و بيرون انسان‏ها - يكجا - دست يابيم و از اين طريق بتوانيم الگوهاي عيني و عملي براي جامعه امروز ارائه دهيم!؟
________________________________________
1. طبق تعليم پيامبراكرم(ص)، قرآن به 555 واحد موضوعي تقسيم مي‏شود. اين واحدهاي موضوعي كه هريك به موضوع خاصي مي‏پردازند در قرآن‏هاي قديمي با حرف "ع" در آخر آنها، مشخص شده‏اند.
2. مريم(س) / 8.
3. مريم(س) / 20.
4. مريم(س) / 9.
5. مريم(س) / 21.
6. مريم(س) / 10.
7. مريم(س) / 22.
8. مريم(س) / 11.
9. مريم(س) / 23.
10. مريم(س) / 26-24.
11. مريم(س) / 27.

حسین مراسفند