امام رضا(ع) از اجداد طاهرینشان نقل می کنند که امام حسین(ع) فرمودند: رسول خدا(ص) به من چنین فرمود: شبی که به معراج رفتم پدرم نوح را ملاقات کردم و به من گفت: ای محمد! چه کسی را بر امتت جانشین خود کردی؟ گفتم: علی بن ابی طالب(ع). نوح گفت: چه خوب جانشینی انتخاب کردی.
سپس موسی را ملاقات کردم و بعد از آن هم برادرم عیسی را که هر دو از جانشینی من سؤال کردند و آنها هم بعد از جواب، مرا تحیت گفتند که: «خوب جانشینی انتخاب کردی».
بعد از آن من رو کردم به جبرئیل و گفتم: ای جبرئیل! حضرت ابراهیم را نمی بینم، او کجاست؟ گفت: با من به جایی بیا، پس به جایی رسیدیم که درختی زیبا و عجیب در آنجا قرار داشت که بچه های شیرخوار مانند
[65]بچه های گوسفند از این درخت غذا می خوردند تا جایی که اگر بچه ای شیرخوار از این درخت جدا می شد خداوند تبارک و تعالی، آن شاخة درخت را نزدیک او می برد تا دوباره غذایش را بخورد.
پس حضرت ابراهیم که در آنجا حضور داشت، به استقبالم آمد و فرمود: چه کسی را جانشین خود بر امتت قرار دادی؟ من هم گفتم: علی(ع) را. و او هم به من تحیت گفت و این موضوع را تبریک گفت.
آنگاه به من رو کرد و چنین گفت: إنی یا محمد؛ سألت الله ربی أن یولینی غذاء أطفال شیعة علی بن أبی طالب(ع) فأنا أغذیهم إلی یوم القیامة؛
«ای محمد! از پروردگارم درخواست کردم که غذا دادن اطفال شیعه را به من واگذار کند و من هم تا روز قیامت این کار را انجام خواهم داد.»(53)
متن روایت:
عن الرضا، عن آبائه، عن الحسین(ع) قال: قال رسول الله(ص): لما أسری بی إلی السماء لقینی أبی نوح، فقال: یا محمد؛ مَن خلفت علی أمتک؟ فقلت: علی بن أبی طالب(ع). فقال: نعم الخلیفة خلفت. ثم لقینی أخی موسی، فقال: یا محمد؛ من خلفت علی أمتک؟ فقلت: علیا(ع). فقال: نعم الخلیفة خلفت. ثم لقینی أخی عیسی، فقال لی: من خلفت علی أمتک؟ فقلت: علیاً(ع) فقال: نعم الخلیفة خلفت.
قال: فقلت لجبرئیل: یا جبرئیل؛ ما لی لا أری إبراهیم ! قال: فعدل بی إلی حظیرة، فإذا فیها شجرة لها ضروع کضروع الغنم کلما خرج ضرع من فم
[66]واحد رده الله تعالی إلیه. فقال: یا محمد؛ من خلفت علی أمتک؟ فقلت علیاً(ع). فقال: نعم الخلیفة خلفت. إنی یا محمد؛ سألت الله ربی أن یولینی غذاء أطفال شیعة علی بن أبی طالب(ع) فأنا أغذیهم إلی یوم القیامة.
سند روایت:
شیخ جلیل القدر، محمد بن أحمد بن شاذان قمی (از علمای قرن چهارم هجری) در کتاب «مأة منقبة من مناقب أمیرالمؤمنین(ع)» طریق خود را در مورد این سند چنین بیان می نماید:
«حدثنی أحمد بن محمد [بن] الحسین قال: حدثنی بن محمد ابن وریزة، قال: حدثنی جدی وریزة بن محمد الغسانی، قال: سمعت علی بن موسی الرضا یقول: حدثنی أبی، عن أبیه [عن جده]، عن علی بن الحسین عن أبیه الحسین بن علی قال: قال رسول الله(ص)».
البته مشابه همین روایت را علامة مجلسی، با سند دیگری به استناد از کتاب مختصر الدرجات، از امام باقر(ع) نقل می کند که بدین شرح می باشد:
«و روی الشیخ حسن بن سلیمان فی کتاب المختصر، نقلاً من کتاب المعراج للشیخ الصالح أبی محمد الحسن بإسناده عن الصدوق، عن أبیه، عن محمد بن أبی القاسم، عن محمد بن علی الکوفی، عن محمد بن عبدالله بن مهران، عن صالح بن عقبة، عن یزید بن عبدالملک، عن الباقر(ع) قال».
آنچه جدای از قوّت بحث رجالی و سندی روایت می توان گفت، این است که این روایت در کتب متقدمین و علمای از متأخرین ذکر گردیده و تقریباً همگی آنها، آن را تلقی به قبول نموده و در مورد آن بیانی دیگر نفرموده اند. و دلالت روایت هم با توجه به روایات فراوان دیگری قابل قبول می باشد و هیچ گونه منعی در مورد آن نمی باشد.
53. مأة منقبة، ص173، منقبت 97؛ المحتضر، ص140؛ غایة المرام، ج 1، ص 237، ح 21؛ بحار، ج 27، ص 121، ح 102؛ العقائد الاسلامیه، ص 3481؛ الشیعه فی أحادیث الفریقین، ص 130، ح 151.
حضرت ابراهیم(ع) و اطفال شیعیان
- بازدید: 341