حقوق پدر و مادر در قرآن و حديث

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

از آنجا كه پدر و مادر واسطه فيض الهى به فرزندان هستند، و رضاى خدا در رضاى ايشان است و احسان به والدين در قرآن در كنار عبادت خدا واجب شمرده شده است، از اينرو لازم است كه حقوق آنها را بشناسيم و در برآوردن آن بكوشيم; چراكه برآوردن حقوق پدر و مادر جز از طريق آشنايى با حقوق ايشان امكان ندارد.

تعريف حقوق
حقوق جمع حق است و حق از ريشه حقق به معنى هر كار و سخنى است كه بر حسب واقع، آنطور كه واجب است و به اندازه اى كه واجب است و در زمانى كه واجب است انجام شود [1] . در مختار الصحاح در توضيح اين لغت آمده است:«حقّ الشى اى وجب»،يعنى حق چيزى است كه واجب مى شود.
اهميت حقوق پدر و مادر
1- در سوره هاى بقره/83، نساء/36، انعام/51 و اسراء/23 نيكى به والدين بلافاصله پس از مسأله توحيد قرار گرفته است. اين امر بيانگر آن است كه در اسلام تا چه اندازه بر اهميّت حقوق پدر و مادر تأكيد شده است.
2- احترام به پدر و مادر از اوصاف برجسته انبياء الهى مانند حضرت يحيى، مسيح، نوح، ابراهيم(عليهم السلام) بر شمرده شده است. از قول حضرت يحيى در قرآن نقل شده است كه: «خدا من را طورى خلق كرد كه نسبت به پدر و مادرم خوش رفتار باشم.» قرآن اين مطلب را در مورد حضرت عيسى(ع) نيز بيان مى كند: «خدا مرا طورى خلق نكرد كه نسبت به مادرم بدرفتار باشم.» باز در جاى ديگر مى فرمايد: «من نسبت به مادرم نيك رفتارم.»
همچنين پيامبر اسلام (ص) در جواب سؤال فردى كه از او پرسيد: «من أعظم حقاً على الرجل؟»،يعنى: «چه كسانى بزرگترين حق را بر فرد دارند؟» فرمودند: «والداه»، يعنى «پدر و مادرش» [2] .
تقدم حق مادر بر پدر
در ذيل به بيان چند حديث، درخصوص تقدم حق مادر بر حق پدر مى پردازيم:
1- جاء رجل آخر قائلاً «يا رسول اللَّه(ص) من احق الناس بحسن صحابتى؟» قال: «أمك» قال: «ثم من؟» قال: «امك» قال: «ثم من؟» قال: «امك» قال: «ثم من؟» قال: «ابوك» . [3]
2- جاء رجل فسأل رسول اللَّه(ص) عن برالوالدين فقال «ابرر امك، ابررامك، ابرر امك، ابرر اباك، ابرر اباك، ابرر اباك» [4] .
در اين حديث نيكى به مادر قبل از نيكى به پدر ذكر شده و تكرار هر دو نشانگر اهميت نيكى به والدين است.
3- عن الامام الباقر(ع): «ان موسى بن عمران قال: »يا رب اوصنى« قال: »اوصيك بى« قال: »يا رب اوصنى« قال: »اوصيك بى« ثلاثاً قال: »يا رب اوصنى» قال: «اوصيك بامك» قال: «يا رب اوصنى» قال: «اوصيك بامك» قال: «يا رب اوصنى» قال: «اوصيك بأبيك» [5] .
در اين حديث خداوند (جل جلاله) ابتدا دو مرتبه حضرت موسى(ع) را سفارش به خودش مى كند سپس دو مرتبه پيامبرش را سفارش به مادر مى كند آنگاه يك مرتبه او را سفارش به پدر مى كند.»
نكته هاى زير از اين حديث بدست مى آيد:
الف خداوند سفارش به مادر را قبل از سفارش به پدر ذكر مى كند.
ب خداوند سفارش به مادر را همرديف سفارش به خود قرار داده است.
ج خداوند حضرت موسى(ع) را - كه هم پيامبر است و هم معصوم از خطاست - به مادرش سفارش مى كند و اين سفارش را دو مرتبه، تكرار مى كند كه اين امر اهميت حق مادر را مى رساند.
4- پيامبر(ص) فرمودند: «حق مادر دو برابر حق پدر است [6] .»
5- قال على بن الحسين(ع): «اوجبها عليك حق امك ثم حق ابيك [7] ».
6- جاء رجل الى رسول اللَّه(ص) قال: «يا رسول اللَّه: اىّ الوالدين اعظم حقاً. قال : «التى حملته بين الجنبين. [8] »
7- پيامبر(ص) مى فرمايد: «يوصيكم اللَّه بامهاتكم ثم يوصيكم بامهاتكم، ثم يوصيكم بامهاتكم ثم يوصيكم بالأقرب فالأقرب»
8- در كتاب فقه الرضا(ع) آمده است كه: «و اعلم أن حق الأم الزم الحقوق و اوجب»
9- خداوند به موسى(ع) مى فرمايد: «ألا ان رضاها رضائى و سخطها سخطى» يعنى «اى موسى آگاه باش كه رضاى مادر رضاى من است و خشم مادر خشم من است».

ناتوانى در اداى حق مادر
امام سجاد(ع) در رسالة الحقوق در مورد حقوق مادر مى فرمايد: «حق مادرت اين است كه بدانى او به گونه اى تو را حمل كرده است كه هيچ كس چنين لطفى به ديگرى نمى كند و او تو را حفظ و نگهبانى كرد و باكى نداشت كه خود گرسنه باشد و تو را سير سازد و خود تشنه بماند و تو را سيراب سازد و خود برهنه باشد و تو را بپوشاند و خود در معرض تابش شديد آفتاب قرار گيرد ولى براى تو سايه اى از محبت ايجاد كند و خود رنج بيدارى كشد ولى آسايش تو را فراهم سازد و از سرما و گرما حفظت كرد تا از آنِ او باشى. پس هر آينه توان سپاسگزارى او را ندارى مگر به كمك خدا و مددرسانى او» [9] .
در روايت آمده است كه روزى فردى از پيامبر(ص) پرسيد: «ما حق الوالدة؟» پيامبر(ص) جواب دادند: «هيهات هيهات لو أنه عدد رمل عالج و قطر المطر أيام الدنيا قام بين يديها ما عدل ذلك يوم حملته فى بطنها». يعنى هرگز نخواهى توانست!هرگز نخواهى توانست! اگر فرزند به تعداد ريگهاى بيابان و قطرات باران در جهان، در اداى حق مادر بكوشد معادل روزى كه مادر فرزند را در شكمش حمل مى كرد نمى شود [10] » .
همچنين روزى فردى به پيامبراكرم(ص) گفت: «من مادر پيرم را به پشتم حمل مى كنم و از روزى ام به او مى خورانم. آيا حق مادرم را به جا آورده ام؟» پيامبر(ص) فرمودند: «نه، زيرا كه مادرت نيز تو را حمل كرد و نيز از شيره جانش به تو خورانيد.» بنابراين هر چه انسان در دوران پيرى در حق مادر بكوشد مادر نيز در دوران كودكى آن را براى فرزند انجام داده است. در ادامه پيامبر(ص) فرمودند: «و كانت تصنع ذلك لك و هى تحبّ حياتك و انت تصنع هذا بها و تحب مماتها»، يعنى: «مادرت در تمامى مراحل، كارهايى كه براى تو مى كرد آرزوى زنده ماندنت را مى كرد، در حالى كه تو آن كارها را مى كنى و آرزوى مرگ مادر پيرت را دارى» [11] .

حقوق پدر و مادر
بدليل آنكه در قرآن و روايات به حقوق مادر و پدر، همه جا در كنار هم اشاره شده است، ما نيز به حقوق آنها به طور كلى اشاره مى كنيم و بعضى از حقوق را كه اختصاص به مادر دارد در كنار آن نقل مى كنيم.

الف. خوش رفتارى
نبايد والدين به خصوص مادر را در امور دنيوى در رنج و مشقت قرار داد هر چند مسلمان نباشند. چنانكه در قرآن آمده است «و صاحبهما فى الدنيا معروفاً» (لقمان/15)

ب.دعا و طلب مغفرت
يكى ديگر از حقوق والدين دعا است; چنانكه مستحب است در حق ايشان اين دعاى قرآنى خوانده شود: «رب اغفر لى و لوالدىّ و ارحمهما كما ربيانى صغيراًو اجزهما بالاحسان احساناً و بالسيئات غفراناً» .
آيت اللَّه جوادى آملى در شرح اين آيه مى گويد: «در اين آيه، لفظ «ربيانى» (به دنيا آوردند مرا) آمده است نه لفظ «ولدانى» (رشد دادند مرا) و پدر و مادر بايد به تربيت فرزند توجّه داشته باشند و هر قدر فرزندشان را خوب تربيت كنند همان اندازه نسبت به فرزندشان حق دارند» [12] .

ج. سپاسگزارى از والدين
خداوند در قرآن مى فرمايد:«اشكر لى و لوالديك» (لقمان / 14)
در توضيح آيه فوق بايد گفت بر اساس قاعده عقلى «وجوب شكر منعم» شكر خدا واجب است. پدر و مادر نيز يكى از مجارى فيض خدا و مصاديق نعمت او هستند. ايشان هم منعم هستند و هم نعمت. از اينرو ما بايد در درجه اول شكر خدا را بجا آوريم كه چنين نعمت بزرگى به ما ارزانى داشته و سپس در اداى حقوق پدر و مادر كه ولى نعمت ما هستند و بخاطر ما زحمات زيادى را متحمل شده اند بكوشيم. بنابراين بدليل آنكه والدين مجراى وصول فيض و نعمت الهى به ما مى باشند سپاسگزارى از ايشان در طول سپاسگزارى از خدا قرار مى گيرد. البته روشن است كه مقصود از سپاسگزارى و تشكر از والدين تنها تشكر زبانى نيست بلكه مقصود احترام قلبى و عملى و قيام به اداى حقوق ايشان است.
امام صادق(ع) در مورد سپاسگزارى از والدين مى فرمايد: «يجب للوالدين على الولد ثلاثة اشياء: شكرهما على كل حال و طاعتهما فيما يأمرانه و ينهيانه عنه فى غير معصية اللَّه و نصيحتهما فى السرّ و العلانية». يعنى سه چيز بر فرزند، در حق پدر و مادر واجب است:
1- شكر پدر و مادر به هر شكل ممكن;
2- اطاعت از پدر و مادر در هر چيزى كه امر و نهى مى كنند به جز در گناه و معصيت خدا
3- خيرخواهى براى ايشان در پيدا و نهان [13] .

د . رعايت ادب و پرهيز از شكوه
خداوند در آيه 23 و 24 سوره اسراء مى فرمايد: «فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما و قل لهما قولاً كريماً واخفض لهما جناح الذل من الرحمة». از اين آيه نكات ذيل را مى توان برداشت كرد:
1- لفظ «اخفض» همراه «ذل» آمده و هر دو به معناى نرمش و فروتنى با پدر و مادر است و تكرار دو كلمه هم معنا نشانه تأكيد بر آن است [14] .
2- تواضع به پدر و مادر بايد نشأت گرفته از رحمت و عواطف قلبى و عمل به فرايض الهى باشد نه از روى كراهت و اجبار [15] .
در زمينه اف نگفتن به پدر و مادر امام رضا(ع) مى فرمايد: «أدنى العقوق أف و لو علم اللَّه شيئاً ايسر منه و اهون منه لنهى عنه»،يعنى كمترين چيزى كه باعث عاق پدر و مادر مى شود، اف گفتن بدانهاست. و هر آينه اگر چيزى ساده تر و خفيف تر از آن وجود داشت، خدا حتماً از آن نهى مى كرد [16] .« بنابراين اگر از كمترين چيزى كه باعث آزار پدر و مادر شود نهى شده است، به طريق اولى بالاتر از آن را هم كه باعث آزار آنها مى شود نبايد انجام داد. در حديث آمده است: »ان اضراك فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما ان ضرباك... ان ضرباك فقل لهما غفر اللَّه لكما فذلك منك قول كريم... و لا تملأ عينك من النظر اليهما الا برحمة و رقة و لا ترفع صوتك فوق اصواتهما و لا يدك فوق ايديهما و لا تقدم قدمهما»،يعنى اگر پدر و مادر تو را غمگين كردند بدانها كمترين حرفى نزن و اگر تو را زدند، آنها را زجر مده بلكه به آنها بگو خداوند شما را بيامرزد و اين سخن همان قول كريم است كه خداوند در قرآن آورده.... و به پدر و مادرت جز با نظر رحمت و مهربانى نگاه نكن و صدايت را بالاتر از صداى آنها نبر و دستت را بالاى دست ايشان بلند نكن و در هنگام راه رفتن جلوتر از قدم هاى ايشان راه نرو». مقصود از عبارت «دستت را بالاى دست پدر و مادر قرار مده [17] »
يعنى هنگام گفتگو با آنها دستت را بالاى دست آنها مبر چنانكه نزد عرب رايج بود كه هنگام گفتگو دستانشان را باز مى كردند و تكان مى دادند.

ه - نيكى و احسان
آيات 17/اسراء، 29/عنكبوت، 46/احقاف، 83/بقره در مورد احسان به پدر ومادر است.
خداوند در آيه 83 سوره بقره مى فرمايند: «و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا اللَّه وبالوالدين احساناً».
اين آيه شريفه به سه نكته اشاره دارد:
1- احسان به والدين در رديف عبادت و بندگى خدا قرار گرفته است [18] .
2- نيكى به والدين اختصاص به آيين پيامبر(ص) ندارد; بلكه در اديان ديگر نيز مطرح بوده است.
3- به دليل اهميت احسان به پدر و مادر خداوند از بنى اسرائيل نسبت به اين امر عهد و پيمان گرفته است.
حال اين سوال مطرح است كه چرا احسان به پدر و مادر در قرآن تكرار شده است؟ نخست به دليل اهميت حقوق ايشان است. ديگر آنكه چون در دوران كهنسالى نگهدارى پدر و مادر زحمت دارد، به همين دليل بارها در قرآن عبارت «و بالوالدين احساناً» آمده است.
روزى فردى از حضرت ابا عبد اللَّه(ع) در مورد آيه «و بالوالدين احساناً» پرسيد، حضرت فرمودند: «الاحسان أن تحسن صحبتهما و أن لا تكلّفهما أن يسألاك شيئاً مما يحتاجان اليه و ان كانا مستغنيين»،يعنى احسان آن است كه با آنان معاشرت نيكو و پسنديده داشته باشى و در مجالست و مصاحبت،از احترام به آنها دريغ نورزى و آنها را مجبور نكنى تا چيزى را كه احتياج دارند از تو بخواهند، هر چند بى نياز باشند. از اين حديث برمى آيد كه انجام كار - در صورت درخواست و مطالبه پدر و مادر - احسان نمى باشد بلكه نيكى كردن به آنها بدون اظهار حاجت احسان است» [19] .
خواجه نصير الدين طوسى در مورد احسان والدين به فرزندان و بالعكس مى گويد: «محبت پدر و مادر فرزندان را محبت طبيعى است و محبت فرزندان ايشان را محبتى ارادى و به اين سبب در شرايع، اولاد را به احسان به آباء و امهات [سفارش كرده اند] و فرق ميان حقوق پدران و مادران [از اينجا] معلوم مى شود، [كه] حقوق پدر روحانى تر است و به اين سبب تنبيه فرزند بر آن بعد از تعقل حاصل آيد و حقوق مادر جسمانى تر، و به اين سبب هم در اول احساس، فرزند آن را فهم مى كند و به مادران ميل زياد نمايند و به اين قضيه اداى حقوق پدران به بذل طاعت و ذكر خير و دعا و ثنا كه روحانى تر است بايد و اداى حقوق مادران به بذل مال و ايثار اسباب تعيش و انواع احسان كه جسمانى تر است زياده بايد». [20]

و - نيكى به پدر و مادر در زمان حيات و پس از مرگ
نيكى يا بِرّ آن است كه از آنچه دوست داريم، بدهيم زيرا مقام ابرار نيز چنين است. حضرت امام صادق(ع) درخصوص برو نيكى به پدر ومادر مى فرمايند: «ما ينمع الرجل منكم أن يبروا الوالدين حيين و ميتين يصلى عنهما و يتصدق عنهما و يحج عنهما و يصوم عنهما فيكون الذى صنع لهما و له مثل ذلك فيزيده اللَّه ببرّه و صلاته خيراً كثيراً»،يعنى چه چيز مانع از آن مى شود كه به پدر و مادرتان در دنيا و پس از مرگ نيكى كنيد: براى آنها نماز بخوانيد و صدقه دهيد و حج بگذاريد و روزه بگيريد و مانند آن برايشان انجام دهيد، زيرا خداوند به نيكى شما خير زياد مى دهد». در روايت آمده است كه روزى فردى به پيامبر(ص) گفت: «مرا سفارشى ده» پيامبر(ص) فرموند: «والديك فاطعهما و برّهما حيين كانا او ميتين و ان امراك أن تخرج من اهلك و مالك فافعل فان ذلك من الايمان»،يعنى تو را به پدر و مادرت سفارش مى كنم كه به آنان در حيات و ممات نيكى كنى و اگر به تو امر كردند كه از مال و خانه ات بگذرى، پس چنين كن، زيرا اين جزئى از ايمان است.
علامه مجلسى در شرح نيكى به پدر و مادرى كه فوت كرده اند مى گويد: «با طلب مغفرت و آمرزش براى پدر و مادر و پرداخت ديون و قرض هاى آنان و به جا آوردن قضاى عبادات آنان و انجام كارهاى خير و صدقه براى آنان و تمام كارهايى كه باعث رسيدن ثواب به ايشان مى شود به آنان نيكى كن». [21]
مى فرمايند: «بر الوالدين من حسن معرفة العبد باللَّه، اذ لا عبادة اسرع بلوغاً بصاحبها الى اللَّه من بر الوالدين المسلمين لوجه اللَّه لان حق الوالدين مشتق من حق اللَّه» يعنى نيكى به پدر و مادر از حسن معرفت بنده نسبت به خدا نشأت مى گيرد; زيرا هيچ عبادتى سريعتر از نيكى به پدر و مادر مسلمان به رضايت خدا منجر نمى شود، زيرا حق پدر و مادر از حق خدا ريشه گرفته است» [22] .

آثار نيكى به پدر و مادر
نيكى به پدر و مادر آثار زيادى دارد از جمله:
1- نيكى متقابل فرزندان:امام صادق (ع) مى فرمايند: «برّوا ءابائكم يبرّكم ابناءكم»، يعنى به پدر ومادرتان نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند [23] » .
2- طول عمر: پيامبر(ص) فرمودند: «من بَرّ الوالدين زاد اللَّه فى عمره» [24] .
3- آسانى سكرات موت: پيامبر(ص) فرمودند: «من احب أن يخفف اللَّه عنه سكرات الموت فليكن بوالديه باراً»، يعنى هر كس دوست دارد خداوند سكرات موت را براى او آسان گرداند پس به پدر و مادرش نيكى كند [25] ».
شهيد اول (قدس اللَّه) در كتاب «قواعد» بعضى از حقوق پدر و مادر را چنين برمى شمارد:
1- سفر مباح و حتى سفر مستحب بدون اجازه (پدر و مادر) حرام است.
2- فرمانبردارى ايشان در هر كارى اگر چه در امر مشكوك و مشتبه (البته اگر منجر به معصيت خدا نشود) واجب است.
3- اگر وقت نماز فرا رسيده باشد و(پدر و مادر) انجام كارى را از فرزند بخواهند بايد نمازش را به تأخير اندازد.
4- اختيار منع فرزند از جهاد كفائى را دارند. رسول خدا(ص) در اين باره فرمودند: «لا ينبغى للرجل أن يخرج الى الجهاد و له أب أو ام الا باذنهما» [26] . همچنين نفقه پدر و مادر در صورت عدم استطاعت مالى بر عهده فرزند است و اين نفقه با فضيلت ترين انفاقها در راه خداست. چنانكه پيامبر(ص) فرمودند: «هل تعلمون اى نفقة فى سبيل اللَّه افضل؟ قالوا: اللَّه و رسوله اعلم. قال: نفقة الولد على الوالدين» [27] .

عقوق والدين
امير المؤمنين على(ع) مى فرمايد: «من العقوق اضاعة الحقوق»،يعنى ضايع كردن حقوق از جمله عقوق است.
محقق خوانسارى در شرح اين حديث مى گويند: «مراد اين است كه عقوق پدر و مادر فقط اين نيست كه كسى با ايشان بدرفتارى كند و ايشان را آزار دهد، بلكه بجا نياوردن حقوق ايشان از تعظيم و تكريم و فرمانبردارى و مانند آن نيز از جمله عقوق به شمار مى رود و وزر و وبال دارد [28] ». همانطور كه مى دانيم عاق مادر شدن، حرام است چنانكه پيامبر(ص) فرمودند: «ان اللَّه حرم عليكم عقوق الامهات [29] ». آيت اللَّه جوادى آملى مى گويند: «عقوق پدر و مادر جزء معاصى كبيره است. عاق زن و فرزند شدن حرام نيست بلكه عاق پدر و مادر حرام است. [30] » بنابراين ما بايد ازعواملى كه عقوق والدين را در پى دارد بپرهيزيم. پيامبر(ص) مى فرمايند: «اياكم و عقوق الوالدين فان ريح الجنة توجد من مسيره الف عام و لا يجدها عاق» يعنى: «بترسيد از اينكه عاق پدر ومادر و مغضوب آنها شويد زيرا بوى بهشت از هزار سال راه به مشام مى رسد، ولى هيچگاه به كسانى كه مورد خشم پدر و مادر هستند نخواهد رسيد» [31] .

عوامل موثر در عقوق والدين
يكى از عواملى كه عقوق والدين را در پى دارد، نگاه تند و غضبناك به پدر و مادر است. چنانكه امام صادق (ع) مى فرمايد: «من العقوق أن ينظر الرجل الى ابويه يَحِدّ اليهما النظر [32] ». حتى اگر پدر و مادر نسبت به فرزند ظلم كرده باشند باز فرزندحق ندارد با نگاه بغض آلود و غضبناك بدانها بنگرد. يكى از آثار اين عمل عدم قبولى نماز است چنانكه در حديث آمده است: «من نظر الى والديه نظر ماقت و هما ظالمان له لم تقبل له صلاة» [33] 
همچنين بايد بدانيم كه ممكن است فردى در زمان حيات پدر و مادر مورد رضاى آنها باشد ولى بعد از مرگ آنها به خاطر عدم برآوردن حقوق آنها مثل ادا نكردن قرضهاى آنان و... مورد عاق ايشان قرار گيرد. عكس اين مطلب نيز ممكن است، يعنى چه بسا افرادى در دنيا مورد عاق پدر و مادر قرار گيرند ولى بعد از مرگ آنها، به سبب اداى حقوق آنان - مثل اداء قرض و انجام خيرات و مبرات براى آنها و... مورد رضاى پدر و مادر قرار گيرد.
از مطالبى كه گفته شد اين نتيجه به دست مى آيد كه حقوق والدين خصوصاً حقوق مادر از جمله حقوق واجبى است كه بر عهده هر فرد است و در آيات و روايات نيز بسيار بر آن تأكيد شده است.
________________________________________
[1] - ابوالقاسم حسين بن محمدبن فضل (راغب اصفهانى). مفردات الفاظ قرآن: تفسير لغوى و ادبى قرآن. ترجمه و تحقيق دكتر سيد غلامرضا خسروى حسينى. تهران: مرتضوى، 1357.
[2] - ابوالفضل على الطبرسى. مشكاة الانوار فى غرر الاخبار. نجف: مكتبة الحيدريه، 1385 ق، ص 277.
[3] - حسن على قپانچى. شرح رسالة الحقوق امام سجاد(ع). دارالتفسير، 1374،ج1، ص 548.
[4] - ابوالفضل على الطبرسى. همان.
[5] - قپانچى. ج 1، ص 505.
[6] - محمد سپهرى. ترجمه و شرح رساله الحقوق امام سجاد. قم: دارالعلم، 1375، ص 139.
[7] - محمدباقر مجلسى. بحارالانوار. بيروت: موسسه الوفاء، 1403 ق، ج71، ص 3.
[8] - قپانچى، ج1، ص 549.
[9] - سپهرى. همان.
[10] - حسين نورى طبرسى. مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل. قم: موسسه آل البيت، 1408 ق، ج15، ص 203.
[11] - همان. ص 179.
[12] - راديو قرآن. برنامه سروش هدايت: تفسير آيت الله جوادى آملى. مورخ 10/1/78، ساعت: 10:30.
[13] - حسن بن على نمازى شاهرودى.مستدرك سفينه البحار. قم: موسسة النشر الاسلامى، 1419 ق- ج2، صص 342-3; ابن شعبه حرانى. تحف العقول عن آل الرسول(ص). قم: موسسه النشر الاسلامى. 1363، ص 322.
[14] - محمد باقر مجلسى. مراة العقول فى شرح اخبار آل الرسول (ص). تهران: دارالكتب الاسلامية، 1363، ج8، ص 391.
[15] - «حقوق متقابل والدين و فرزندان». با معارف اسلامى آشنا شويم. سال 15، ش 36، زمستان 1375، ص 86.
[16] - مجلسى. همان، ص 42.
[17] - مجلسى مرآة العقول. ج8، صص 390-2 .
[18] - «حقوق متقابل والدين و فرزندان». ص 85.
[19] - همان. ص 86.
[20] - سپهرى. صص 134-135.
[21] - امام صادق(ع) - مجلسى. مرآة العقول. ج 8. ص 393.
[22] - حسين نورى طبرسى. ج15، ص 197.
[23] - ابوالفضل على طبرسى. ص 277.
[24] - همان
[25] - همان
[26] - قپانچى. ج1. ص 548.
[27] - حسين نورى طبرسى. ج15، ص 203.
[28] - جمال الدين محمد خوانسارى، شرح غررالحكم و دررالكلم. تهران: 1373، ج6، ص9، ح 9248.
[29] - قپانچى. ج1، ص 556.
[30] - راديو قرآن. همان.
[31] - ناصر مكارم شيرازى. تفسير نمونه. تهران: دارالكتب الاسلامة، 1378، ج 12، ص 80.
[32] - مجلسى. مرآة العقول. ج8، ص 393.
[33] - ابوالفضل على طبرسى. ص 277.