پیوند قرآن و عترت بر اساس حدیث متواتر ثقلین، پیوندی عمیق و جاودانه است، که صد البته ادراک مقامات بلند غیبی، معنوی و عرفانی آنها اگر ممتنع نباشد برای فهم ما فوق طاقت و بسیار مشکل می باشد (1) ; در حقیقت، آنان دریای ژرف اند که به عمق ناپیدایشان راهی نیست. در این میان، عصمت کبرا، حضرت زهرا(س) ویژگی های بخصوصی دارد:
فضل زهرا را بشر کی میتوان احصا کند قطره را قدرت نباشد وصف از دریا کند
روح متعالی و بلند او که «از ادراک آن حیران شود عقول» جبرئیل(ع) را تنزل داد و پایین آورد، (2) و در آن ایام سخت و دشوار، جبرئیل(ع)، مسائل و حوادث پیش رو تا بر پایی قیامت را به اطلاع آن دردانه پیامبر(ص) رساند و امیرمؤمنان(ع) ، آنها را نگاشت و بدین ترتیب صحیفه فاطمه(س) شکل گرفت:
جمله اسرار «ما اوحی» در اوست علم کل انبیا پیدا در اوست
که از امامی به امام بعدی سپرده میشد:
وارث آن مصحف عالی مقام بعد زهرا نیست کس غیر از امام و اینک نیز در دست مبارک حجتبر حق الهی، آن صدف دریای رحمت رحمانی«علیهالسلام و عجل الله تعالی فرجه» قرار یافته است. آری، سابقه نداشته است که جبرئیل(ع) جز با طبقه اول از انبیای عظام: این چنین آمد و شده ای مکرر با کسی داشته باشد، و این همان فضیلت بزرگی است که عارف بزرگ قرن ما خمینی کبیر(ق س) آن را بالاترین فضیلت برای حضرت فاطمه زهرا(س) می دانستند. (3)
آن بانوی مقدس و مطهر در زمینه های مختلف، جملات ژرف و زیبایی به کام تشنگان حکمت و حقیقت جاری ساخته اند که محور برخی از سخنان آن وجود نازنین را میتوان در این بخش ها خلاصه کرد: عرفانی - تربیتی و مسائل خانواده (تلاش و کار در منزل، همراهی با همسر در تحمل مشکلات و سختی های زندگی، ساده زیستی و پرهیز از تجملات و ...)، حقوقی (حق زن، حق همسایه، حق کارگر، حق میهمان و ...)، اجتماعی (عفاف و حجاب برای بانوان و ...)، اقتصادی، دفاع از ولایت و سیاست های پدر و شوهر خویش (اعتراض به اقدامات خلیفه اول و دوم، طرح قضیه فدک و اعتراض شدید نسبت به غصب آن از طرف حکومت به عنوان بهانه ای برای ریشه کن کردن انحراف عظیمی که در خلافت رسول خدا(ص) پیش آمده بود، بیان فضائل و مناقب علی مرتضی(ع) و نکوهش مخالفان وی، نقل احادیثی از پدر در شان ولایت شوی وی فرموده بود مانند حدیث غدیر و منزلت، وصایا و سفارشات در آخرین لحظات عمر خویش مبنی بر دفن شبانه و تحریم شرکت خلفای اول و دوم در مراسم نماز بر وی و دفن ایشان و ...)، فقهی (برخی از احکام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و ...) آن پرورده صبر و رضا با بیانات فصیح و بلیغ نسیمی جان فزا در پیکر فسردگان راه، وزان کرده است و گاه نیز برای بیان افکار بلند خویش از شعر استفاده نموده اند. اشعاری که به ایشان منسوب است به بیش از 70 بیت میرسد که عمدتا در موضوعاتی نظیر: فضائل علی بن ابی طالب(ع) و اطاعت از وی، ایثارگری، غم جانکاه و جگرسوز شهادت پدر(ص)، خبر از شهادت و آرزوی مرگ، تنهایی امیرالمؤمنین(ع) می باشند. (4)
مادر این مقاله در پی آنیم تا با نیم نگاهی به یکی از خطبه های آن جگرگوشه رسول خدا(ص) میزان استفاده وی از آیات قرآن را نظاره کنیم، تا سرمشقی برای دلدادگان آن بانوی دو سرا، به ویژه خواهران و دختران ما باشد که در گفتار و کردار خویش هر چه بیشتر با قرآن عزیز انس گیرند، و شاهد انوار وحی از لبان کوثر باشند.
خطبه مورد نظر در این مقال همان خطبه فدکیه است که آن جوهر صدق و صفا در میان جمعی از زنان بنی هاشم در مسجد پیامبر(ص) از پشت پرده در حضور مردم ایراد کرد. این سخنرانی شیوا و خطبه غرا، در کتب معتبر ثبت گشته است. (5) و شیعیان مخلص از دیرباز آن خطبه با ارزش را نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خویش تعلیم میدادند، امید آنکه مسؤولین برنامه ریزی در امور فرهنگی ما نیز با تدوین برنامه های اصولی و حساب شده در مقاطع مختلف تحصیلی و علمی به این امر مهم عنایتب یشتری مبذول دارند.
به هر ترتیب ما کلام کوثر در این سخنرانی پرشور را به 4 دسته تقسیم کرده ایم:
- دسته اول: استدلال ها به آیات قرآن.
- دسته دوم: اقتباس ها از آیات. (6)
- دسته سوم: جملات ناظر به آیات.
- دسته چهارم: کلمات حکیمانه.
توضیح آنکه: در دسته اول آیاتی که حضرت(س) برای اثبات ارث بردن خویش از رسول خدا(ص) بدانها تمسک و استدلال نموده است را آورده ایم و در دسته دوم جملاتی که اقتباس از آیه های قرآن می باشد، آورده شده که خود به دو گروه تقسیم شده اند: الف - اقتباس های بدون تغییر. ب - اقتباس های همراه با تغییر.
و اما در دسته سوم نیز به جملاتی از خطبه نظر داریم که ناظر به آیات قرآن می باشند. به دیگر عبارت آنکه: مفاد این دسته از جملات با توجه به قرائنی مانند: همسانی فعل یا یکی از متعلقاتش و یا ... با همتای خود در آیات، نظر به آیات مزبور دارد. و بالاخره در دسته چهارم نیز جملات حکیمانه آن آفتاب چرخ عصمت(س) جای دارد که پرداختن به آنها خارج از محور بحث ما در این مقاله است.
در این خطبه جذاب بسیاری از فنون مختلف و صنایع گوناگون ادبی و آرایه های لفظی و معنوی استفاده شده است. و البته برای آنان که حتی مقدار اندکی معرفت نسبتبه خاندان عصمت و طهارت(ع) داشته باشند جای هیچ گونه تعجبی نخواهد بود، چرا که آن خاندان همگی اهل حکمت و فصاحت بوده اند و اینها همه نمی است از یم بیکران آن انوار تابناک الهی. همان اشباح نوری که قرنها پیش از خلقت دنیا در جوار عرش رحمان عز و جل به تسبیح، تحمید، تقدیس و تمجید الهی مشغول بودند (7) و سجده بر آدم «علی نبینا و آله و علیه السلام» نیز به خاطر وجود این انوار پاک در صلب وی بوده است.
اینک نوبت پرداختن به اصل بحث است که چنانکه گذشت، ما جملات کریمانه این خطبه با عظمت را به چند دسته تقسیم کرده ایم که تفصیل آن چنین است:
دسته اول: استدلالها به آیات قرآن
در پی اثبات و احقاق حق خویش مبنی بر ارث بردن از پدر خویش (به دیگر اینکه اصولا فرزندان انبیاء نیز از پدران خویش ارث میبرند.) به آیات ذیل استدلال کرده اند:
1 - صدر آیه16 سوره نمل: «و ورث سلیمان داود ..» [حضرت سلیمان از (پدر خویش، حضرت) داود ارث برد.]
2 - ذیل آیه 5 و صدر آیه6 سوره مریم: «.. فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب ..» [(حضرت زکریا به خداوند سبحان عرضه داشت:) بارالها از جانب خود فرزندی به من عطا کن تا از من و از آل یعقوب ارث ببرد ..]
3 - صدر آیه 11 سوره نساء: «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین...» [ خداوند به شما در مورد فرزندانتان چنین سفارش و توصیه میکند که برای پسران دو برابر سهم دختران قائل شوید.]
4 - ذیل آیه 180 سوره بقره: «.. ان ترک خیرا الوصیة للوالدین والاقربین بالمعروف حقا علی المتقین» [ (بر شما واجب گشته، هنگامی که یکی از شما را مرگ در رسد،) اگر چنانچه چیز خوبی (اموال) از خود بجا گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکانش بطور شایسته وصیت کند، این حقی است بر گردن پرهیزکاران (که بایستی از عهدهاش برآیند).]
دو مورد اول تصریح داشت که فرزندان انبیا از پدران خویش ارث میبرند و دو مورد اخیر نیز بر اساس شمول و عمومیت آنها نسبت به فرزندان انبیاء در اثبات مطلب دلالتی واضح دارند.
دسته دوم: اقتباس ها از آیات:
الف - گروه اول:
1 - پس از بیان حکمت برخی از احکام و مسائل دین اسلام در مورد اینکه انسان باید تقوی پیشه کند و حق تقوی را ادا کند و واقعا خدا ترس گردد و تا دم مرگ و آخرین لحظه عمرش اسلام خود را حفظ نماید قسمتی از آیه 101 سوره آل عمران را اقتباس کردهاند: «(ف)-اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا وانتم مسلمون.»
2 - خشیت عبارت است از خوفی که همراه با درک عظمت حق «جل و علی» و صفات جلالیه او باشد و این جز با ترک گناه حاصل نخواهد شد، پس گنه کار نمیتواند ادعا کند که از خدا خشیت دارد و فقط آگاهان از مقام ربوبی دارای چنین صفتی می باشند (که مصداق کامل آن امام علی(ع) میباشد)، «انما یخشی الله من عباده العلماء» قسمتی از آیه 28 سوره فاطر میباشد که حضرت آن را اقتباس فرموده اند.
3 - در مورد معرفی خویش می فرماید من دختر همان پیامبری هستم که از جنس خود شما بود و رنج و گرفتاری شما برایش سخت و نگران کننده بود و بر هدایت نمودن شما اصرار داشت و امیدوار بود و اصولا نسبت به مؤمنین رافت داشت و به آنها مهربانی میکرد. که این فرمایش اقتباس است از آیه 128 سوره توبه: «لقد جآءکم رسول من انفسکم عزیر علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم».
4 - برای یادآوری وضعیت ناشایست اعراب قبل از اسلام و اینکه همواره در پی جنگ و خونریزی های بی هدف و ناشی از هواهای نفسانی بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند قسمتی از آیه103 سوره آل عمران را اقتباس کرده اند: «.. و کنتم علی شفا حفرة من النار...»
5 - در ادامه توصیف مردم و ویژگی های آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنیت می فرماید شما در آن دوران ترس این را داشتید که مبادا شما را بربایند. که این فرمایش اقتباس از قسمتی از آیه26 سوره انفال میباشد: «.. تخافون ان یتخطفکم الناس...»
6 - در بیان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) قسمتی از آیه103 سوره آل عمران را اقتباس کرده و میفرمایند: «.. فانقذکم...»
7 - در مورد اینکه پدر بزرگوارشان برای تبلیغ اسلام هر رنجی را بر خود خریدند و همواره با فتنه انگیزی و آتش افروزی مخالفان روبر می گشتند ولی به مدد غیبی الهی آن فتنه ها سرکوب میشد و حضرت به راه خویش ادامه میدادند، از قسمتی از آیه 64 سوره مائده اقتباس کردهاند: «.. کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله ..»
8 - در پی توبیخ مردم نادان که دنبال هواها و آرزوهای فانی خود رفتند و حق را رها نمودند و مساله سقیفه و غصب خلافت را پیش آوردند و اینکه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اکنون جهنم آنها را احاطه کرده و در قیامت هم این احاطه تجلی خواهد یافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، قسمتی از آیه49 سوره توبه را اقتباس کرده اند: «.. الا فی الفتنة سقطوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین»
9 - در ادامه توبیخ ستمکاران که بجای پیروی از احکام قرآن بدنبال هوس های فانی دنیوی خویش شتافتند و جای گزین بدی بجای تبعیت از احکام قرآن برگزیدند، ذیل آیه 50 سوره کهف را اقتباس کردهاند: «.. بئس للظالمین بدلا»
10 - در ادامه سرزنش آنان که از دین فاصله گرفتند می فرماید آن کسی که غیر از اسلام (و تسلیم محض در برابر خداوند) دینی دیگر برای خویش انتخاب کند از او پذیرفته نگردد و در آخرت نیز از زیانکاران خواهد بود، این فرمایش اقتباسی است از آیه 85 سوره آل عمران: «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین»
11 - پس از رد اعتقاد حاکمان غاصب مبنی بر عدم ارث بردن فرزندان انبیاء از پدران خود، می فرماید: آیا (با وجود احکام نورانی اسلام) باز هم سراغ احکام جاهلیت میروید. و اصولا کدام حکم از حکم خدا برای آنان که اهل یقین می باشند بهتر و نیکوتر است؟ این فرمایش اقتباس است از آیه 50 سوره مائده: «افحکم الجاهلیة یبغون ومن احسن من الله حکما لقوم یوقنون»
12 - در مورد تهدید ظالمین و اینکه برای وعیدهای الهی زمانی مشخص وجود دارد و ستمکاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، می فرمایند: هر خبر و وعیدی که پیامبران از جانب خدا داده اند وقت معینی دارد. که این فرمایش اقتباس است از صدر آیه67 سوره انعام: «لکل نباء مستقر ..»
13 - در ادامه تهدید به عذابهای الهی میفرمایند: بزودی خواهید دانست که کدام یک از ما یا شما دچار عذاب ذلتبار شده و عذاب همیشگی و جاودان دامن گیرش خواهد گشت. این فرمایش اقتباسی است از آیه39 سوره هود: «فسوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم» (8)
14 - در مورد اینکه مرگ برای پدر گرامیشان همچون انبیای سابق قضای حتمی بوده است میفرماید: محمد(ص) جز پیامبری (از جانب خدا) نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده اند (که از این جهان خاکی رخت بر بسته اند) اگر او نیز بمیرد یا به شهادت برسد، آیا دوباره به دین و مرام جاهلیت باز خواهید گشت؟ هر کس که عقبگرد کند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خداوند، آنها را که در دین ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پیش نگرفتند نیز پاداش شکرگزاری شان را خواهد داد. این جملات اقتباسی است از آیه 144 سوره آل عمران: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین.»
15 - پس از خطاب به مردم و طلب کمک و یاری از آنان برای احقاق حق، آنان را تشویق میکند و میخواهد با برانگیختن غیرت آنها ترس از جو حاکم را از وجودشان بشوید لذا از آیه13 سوره توبه اقتباس کرده و میفرمایند: «الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بدؤکم اول مرة اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنین» [ آیا با آنان که عهد شکنی کرده و بر اخراج پیامبر (از مکه) اهتمام ورزیدند، پیکار نمی کنید؟ و حال آنکه آنها بودند که نخستین بار (دشمنی و پیکار با شما را) آغاز کردند، آیا از آنان میترسید؟ با آنکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن می باشید.]
16 - پس از اظهار یاس و ناامیدی از یاری مردم، میفرماید: اگر شما و تمام آنانکه روی زمین زندگی میکنند همگی کافر شوید (به خدا زیان نمی رسانید) که خدا از همگان بی نیاز است و ستوده. این فرمایش اقتباس است از قسمتی از آیه 8 سوره ابراهیم: «.. ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی حمید»17 - در توصیف آتش قهر الهی که در انتظار غاصبین خلافت می باشد می فرماید: آتش برافروخته الهی است که (درون انسان را پیش از جسم و ظاهر وی شعله ور میسازد و) از دلها سر میزند. این فرمایش اقتباسی است از آیه6 و7 سوره همزه: «نار الله الموقدة التی تطلع علی الافئدة»
18 - در ادامه تهدید مجرمان زمان خویش ذیل آیه227 سوره شعراء را اقتباس کردهاند: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» [ آنان که ظلم و ستم روا داشتند بزودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی (در دوزخ) بازگشت میکنند.]19 - در ادامه تهدید داعیان باطل خلافت می فرماید: شما منتظر جزای اعمال (پست) خود باشید ما هم در انتظار نتیجه و پاداش اعمال خود میباشیم. این فرمایش اقتباسی است از آیه 122 سوره هود: «وانتظروا انا منتظرون.»
20 - در مقابل طفره رفتن غاصبان حکومت و عدم پذیرش حق ذیل آیه 18 سوره یوسف را اقتباس کرده اند: «.. بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون» [ حضرت یعقوب(س) در برابر دروغگویی برادران یوسف که گفتند: «یوسف را گرگ درید و این پیراهن خون آلود اوست» فرمود: بلکه این کار زشت را هوس های نفسانی شما در نظرتان زیبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر این حادثه) صبری جمیل و زیبا پیشه می سازم (و بردباری همراه با شکر در درگاه الهی از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نیز) در مقابل آنچه شما اظهار می دارید، یاری می طلبم.]
21 - در مورد قیامت و رسوایی ستمکاران و اهل باطل که به حق اهل بیت: ظلم و ستم روا داشتند ذیل آیه 78 سوره غافر را اقتباس کرده اند: «.. و خسر هنا لک المبطلون»
ب - گروه دوم:
1 - در بیان اهتمام و کوشش های طاقت فرسای پدر عزیزش در راه تبلیغ دین اسلام و انذار مردم از عذاب الهی قسمتی از آیه 94 سوره حجر: «فاصدع بما تؤمر ..» را اقتباس کرده و فرموده اند: «.. صا دعا بالنذارة».
2 - در ادامه توصیف پیامبر اکرم(ص) صدر آیه 125 سوره نحل: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة» را اقتباس کرده و فرموده اند: «.. داعیا الی سبیل ربه بالحکمة والموعظة الحسنة» [ .. مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در این کار حکمت (و برهان) و موعظه نیکو بود].
3 - در هم شکسته شدن هیمنه بت پرستان و از هم گسیختگی آنان به دست توانای پیامبر اسلام(ص) را با استفاده از اقتباس آیه 45 سوره قمر: «سیهزم الجمع و یولون الدبر» بیان کرده و فرموده اند: «(حتی) هزم (انهزم) الجمع و ولوا الدبر. »
4 - در توصیف حالت مردم تن پرور زمان خویش می فرماید: در حالیکه پیامبر(ص) و علی(ع) در دوران سختی و فشارهای همه جانبه از سوی دشمنان برای پیشبرد اهداف مقدس اسلام از خود گذشتگی می نمودند و آسایش را از خود سلب کرده بودند، شما دنبال رفاه و عیش و نوش خویش بودید و این مطالب را با یک کلمه «فاکهون» افاده کردهاند که اقتباسی است از آیه27 سوره دخان: «(و نعمة کانوا فیها) فاکهین»5 - پس از بیان زحمات و رنج های امیرالمؤمنین(ع) در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفت بخاطر راحت طلبی و رفاه زدگی آنان به یاد ایشان میآورد که شما در آن دوران سخت و کمرشکن هماره منتظر آن بودید که حوادث دردناکی (مانند شهادت پیامبر(ص)) برای ما پیش آید تا شما به اهداف خود برسید: «.. تتربصون بنا الدوائر». این فرمایش اقتباسی است از قسمتی از آیه 98 سوره توبه: «.. و یتربص بکم الدوائر ..»
6 - پس از توبیخ و سرزنش ابوبکر که مدعی بود: «چون زهرا(س) فرزند پیامبر است لذا نمی تواند از پدرش ارث ببرد»، میفرماید: آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث ببری اما من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنین نسبتی به کتاب خدا بدهی: لقد جئتشیئا فریا [ کار بسیار زشت و عجیبی مرتکب شده ای]. این فرمایش اقتباسی است از ذیل آیه27 سوره مریم: «.. لقد جئتشیئا فریا».
7 - برای تهدید غاصبان خلافت رسول خدا(ص) ذیل آیه27 سوره جاثیه: «.. یوم تقوم الساعة یومئذ یخسر المبطلون» را اقتباس کرده و فرموده اند: «و عند الساعة یخسر المبطلون» [ هنگام قیامت اهل باطل به خسران و زیان خویش واقف میشوند].
8 - انذار پیامبر(ص) نسبت به عذاب های الهی را یکی از اوصاف پدر خویش برشمرده و از ذیل آیه46 سوره سبا: «ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» اقتباس کرده و فرموده اند: «انا ابنة نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» [ من دختر همان بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید الهی هستم (آن چنان عذابی که گویی پیش روی شماست، چرا که قیامت نزدیک است)].
9 - در مورد عدم عمل به قرآن و پشت سر انداختن احکام آن توسط حکومت جور زمان خویش می فرماید: «و نبذتموه وراء ظهورکم» که اقتباسی است از قسمتی از آیه187 سوره آل عمران: «.. فنبذوه وراء ظهورهم..».
10 - پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهی آنان در راه احقاق حق اهلبیت: که سبب آن عدم درک حقیقت قرآن و آن نیز معلول تیرگی قلب و دل آنان بواسطه جهل و نفاق بود می فرمایند: «افلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟» که اقتباسی است از آیه 24 سوره محمد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟».
11 - در ادامه سرزنش مردمان تیرهدل از آیه 14 سوره مطففین: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون» اقتباس کرده و فرموده اند: کلا بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم [ .. چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و تیرگی اعمال ناشایست شما موجب زنگار قلب هایتان گشته (و از این روی است که قرآن را نمی فهمید تا بدان عمل کنید)].
12 - در پی توبیخ و بیان علت ارتکاب اعمال مجرمین وقت از قسمتی از آیه46 سوره انعام: «قل ارایتم ان اخذ الله سمعکم و ابصارکم ..» اقتباس نموده و فرموده اند: «.. فاخذ بسمعکم و ابصارکم» [ آن زنگار قلب شما باعث شده تا گوش و چشم های شما کر و کور گردد (و از درک حقیقت باز مانید)].
13 - به دنبال توبیخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلت زده از قسمتی از آیه 22 سوره ق: «...فکشفنا عنک غطاءک ..» اقتباس کرده و فرموده اند: «.. اذا کشف لکم الغطاء» [ هنگامی که بمیرید و پرده غفلت از جلوی چشمانتان کنار زده شود خواهید دانست که چه عذاب های دردناکی در انتظار بوده است.]
14 - در توصیف عذاب شدید الهی در قیامت ذیل آیه47 سوره زمر: «.. وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون» را اقتباس کرده و فرموده اند: «و بدا لکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون.» [ در قیامت از جانب خدا برای شما عذابهایی رو میشود که هرگز به ذهن و فکرتان هم خطور نکرده بود.]
دسته سوم: جملات ناظر به آیات:
1 - در مورد حکمت تشریع و وجوب زکات میفرماید: «.. والزکاة تزکیة للنفس و نماء فی الرزق» [ و (خداوند) زکات را بدان جهت واجب ساخت تا موجب تزکیه نفس (و پاکی روح از گناهان) گردد و علاوه بر آن باعث زیاد شدن رزق و روزی شود]. قسمت اول این فرمایش ناظر است به صدر آیه103 سوره توبه: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها ..» و قسمت دوم آن فرمایش ناظر استبه ذیل آیه39 سوره روم: «.. و ما آتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون. »
2 - درباره حکمت وجوب اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت: و در باب امامت شان میفرماید: .. و طاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للفرقة [ .. و (خداوند) وجوب اطاعت ما خاندان را وسیله ای جهت سامان دادن به ملت و امامت ما را مانع تفرقه و پراکندگی امت قرار داد.] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه103 سوره آل عمران: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا..» (9)
3 - پیرامون حکمت وفای به نذر میفرماید: «.. و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفرة» [ وفای به نذر موجب آن میشود که انسان در معرض مغفرت و آمرزش الهی قرار گیرد (و به پاداش های بزرگ نائل آید.)] این جمله ناظر است به آیاتی که در باب وفای به نذر در قرآن بدان ها اشاره شده، از جمله آیه7 به بعد از سوره «هل اتی» که در شان خود حضرت زهرا(س) و شوهر و فرزندان عزیزشان (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) نازل شده است: «یوفون بالنذر .. فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضرة و سرورا» [ آنها به نذر خود وفا کردند .. بدین جهت است که خدا نیز آنان را (مورد لطف و عنایت خاص خویش قرار داده) و از شر (و سختی) آن روز (قیامت) محفوظ می دارد و آنها را در حالیکه غرق شادی و سرورند پذیرا میگردد.]
4 - در مورد فلسفه و حکمت نهی از کم فروشی می فرماید: «.. وتوفیة المکائیل والموازین تغییرا للبخس» [ فروشنده و مشتری هنگام معامله خود نباید در جنس و بهای آن کم گذارند (که این ظلم است) بلکه بایستی تماما به یکدیگر تحویل دهند که در غیر این صورت مبتلا به نقص خواهند گشت (یا در اموال خود در همین دنیا دچار کمبود میگردند یا در فردای قیامت نامه اعمال خود را در حالی که کمبود خیرات دارد مشاهده میکنند و یا هر دو که هم در دنیا و هم در آخرت با کمبود مواجه میشوند.)] این فرمایش ناظر استبه قسمتی از آیه 85 سوره اعراف: «.. فاوفوا الکیل والمیزان و لاتبخسوا الناس اشیاءهم ..»
5 - در بیان حکمت نهی از شرابخواری می فرماید: .. والنهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس [ شرابخواری بدان جهت تحریم گشته که موجب تنزیه و پاک سازی روح از پلیدی ها و گناهان است.] این فرمایش ناظر است به قسمتی از آیه90 سوره مائده: «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر .. رجس .. فاجتنبوه..»
6 - حکمت نهی از تهمتبه زنان پارسا را مبتلا نشدن به لعنت دانسته و می فرماید: «.. و قذف المحصنات اجتنابا للعنة.» این فرمایش ناظر است به قسمتی از آیه23 سوره نور: «ان الذین یرمون المحصنات .. لعنوا ..»
7 - در ضمن شمارش اوصاف و ویژگی های پدر بزرگوارشان می فرماید: .. یجذ الاصنام» [ .. بتها (این معبودهای چندین هزار ساله جاهلان) را در هم شکست.] این فرمایش ناظر است به قسمتی از آیه57 و 58 سوره انبیاء که درباره بتشکنی حضرت ابراهیم «علی نبینا و آله و علیه السلام» میباشد: «و تالله لاکیدن اصنامکم .. فجعلهم جذاذا ..»
8 - پیرامون گمراه شدن مردم و تبعیت آنها از شیطان میفرماید: «.. فالفاکم لدعوته مستجیبین» [ (شیطان) شما را در حالی یافت که لبیک گوی ندایش بودید] این فرمایش ناظر است
به قسمتی از آیه 22 سوره ابراهیم: «و قال الشیطان .. و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی ..»
9 - در توصیف و بیان شدت حادثه غم بار و جانسوز ارتحال پدر خویش می فرماید: «.. و خشعت الجبال» [ و کوهها هم خاشع گشتند.] این فرمایش ناظر است به قسمتی از آیه 21 سوره حشر که در مورد عظمت قرآن است: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا ..»
در پایان، بار دیگر تذکر این نکته بایسته است که موارد ذکر شده در قالب دسته بندی های فوق، تنها مربوط به یک سخنرانی حضرت فاطمه زهرا(س) میباشد وگرنه با توجه به مقدمه این مقاله، انوار وحی از زلال زندگی کوثر قابل تفکیک نمی باشد و به دیگر عبارت قرآن با زهرا(س) عجین گشته است.
سید علیرضا جعفری
____________________________________
1و2-ءو - برگرفته از بیانات حضرت امام خمینی1، صحیفه نور ج19: ص278، انتشارات سازمان مدارک.
3- صحیفه نور ج19: ص279.
4- برای نمونه ر. ک. مناقب ابن شهر آشوب1: 242، انتشارات علامه - قم; احقاق الحق (که از کتب اهل سنت نقل کرده است) 10:433 و19:159، انتشارات کتابخانه آیةالله مرعشی; - قم; بحارالانوار43:176، المکتبة الاسلامیة - تهران.
5- از جمله: بلاغات النساء، تالیف احمد بن ابیطاهر (از علمای اهل سنت در قرن سوم) ص23; علل الشرائع (به3 سند) تالیف شیخ صدوق، متوفی: 381، ص248، انتشارات داوری - قم; الشافی تالیف سید مرتضی، متوفی:436، ج4: ص68، مؤسسة الصادق(ع) -ء طهران; الاحتجاج تالیف طبرسی، متوفی: 548، ص61، مطبعه مرتضویه - نجف; شرح ابن ابیالحدید (از علمای اهل سنت در قرن هفتم): ج16 ص211، منشورات مکتبة آیةالله المرعشی;; کشف الغمة تالیف اربلی، متوفی693 (به نقل از کتاب «السقیفة» تالیف ابی بکر احمد بن عبدالعزیز الجوهری)، ج2: ص106، مکتبة بنیهاشمی - تبریز; بحارالانوار تالیف علامه مجلسی، متوفی 1111، ج29 ص215، دارالرضا(ع) - بیروت.
6- طبق نقل اهل لغت، علمای علم بدیع اقتباس را آن میدانند که اندکی از قرآن یا حدیث را در عبارت خود (چه بصورت نظم و شعر باشد و چه بصورت نثر) بیاوریم و اشاره نکنیم که از قرآن یا حدیث میباشد. و هم ایشان تصریح کردهاند که تغییر در آن مقدار از قرآن یا حدیث که در عبارت خود آوردهایم اگر چنانچه تغییر مختصری باشد، اشکال ندارد و جائز میباشد. و این بیت از خاقانی را مثال زدهاند:
نقد عمر زاهدان در توبه از می سشد تلف قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف
که شاعر در این مصراع اخیر قل «للذین کفروا» را به قل «لهم» تغییر داده است (آیه 38 سوره انفال)، مطالب گفته شده در ادبیات فارسی و عربی یکسان است. [..اما الاقتباس فهو ان یضمن الکلام - نظما کان او نثرا - شیئا من القرآن او الحدیث لا علی انه منه .. ولا باس بتغییر یسیر فی اللفظ المقتبس .. (مختصر المعانی، تالیف سعد الدین تفتازانی، متوفی: 791، ص221، انتشارات مصطفوی)] البته در مورد اینکه فرق بین اقتباس و تضمین چه میباشد، مشهور بدیعیین معتقدند که اقتباس اختصاص به نظم و نثر ندارد ولی تضمین فقط در شعر واقع میشود، اما مخفی نماند که نظریه برخی دیگر از دانشمندان بدیع آن است که صنعت تضمین نیز اختصاص به شعر ندارد، به تحریر التحبیر تالیف ابن ابی الاصبع متوفی 654 ه، ص140، چاپ مجلس اعلای مصر و همچنین به الفوائد المشوق الی علوم القرآن و علم البیان تالیف ابن جوزی متوفی 751 ه ص195 مراجعه شود.
7- اشاره به روایتی در «علل الشرائع: 208، انتشارات داوری - قم».
8- این آیه در دو جا عینا آمده است: 1 -39/هود 2 -39 و40/زمر.
9- بر اساس احادیث و روایات، مقصود از حبل الله، خاندان پیامبر و ائمه معصومین(ع) میباشد (به تفسیر مجمع البیان و تفسیر عیاشی، ذیل آیه مذکور مراجعه شود) البته در برخی دیگر از روایات و احادیث نیز، مراد از حبل الله را «قرآن» دانسته که بعید نیست منظور هر دوی آنها باشد.