◆ از امام جواد (علیه السلام) سوال کردم؛ یا بن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)، چرا به پيامبر اسلام «اُمّی» میگویند؟ حضرت پرسیدند؛ مردم (عامّه و اهل سنت) چه می گویند؟ عرض کردم آنها میگویند، چون پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمی توانست بنویسد و سواد نداشت!!!
◆ امام جواد (علیه السلام) فرمودند؛ دروغ میگویند و لعنت خداوند بر آنان. چطور سواد نداشتند در حالیكه خداوند در قرآن میفرماید؛ ۞ او خدایی است كه رسولش را در ميان بیسوادان برانگيخت تا برای آنان آيات خداوند را بخواند و آنها را پاكيزه ساخته و كتاب و حكمت به آنان بياموزد ۞.
◆ سپس فرمودند؛ چطور كسی كه سواد ندارد، میتواند كتاب را به ديگران بياموزد؟ والله که رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) به ۷۲ زبان میخواندند و مینوشتند. اما پیامبر را «اُمّی» گفتند، چون اهل مكه بود و مكه «اُمُّ القریٰ» محسوب میشد. چراکه خداوند در قرآن میفرماید؛ ۞ ما تو را فرستاديم تا اهالی اُمُّ القریٰ و كسانی كه در اطراف آن زندگی میکنند را انذار کنی ۞.
راوی گوید؛
◆ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَ النَّبِيُّ الْأُمِّيَّ؟ قَالَ مَا يَقُولُ النَّاسُ؟ قُلْتُ يَقُولُونَ؛ إِنَّمَا سُمِّيَ الْأُمِّيَّ لِأَنَّهُ لَمْ يَكْتُبْ. فَقَالَ كَذَبُوا عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ. أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ اللَّهُ تَعَالَى يَقُولُ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ؛ ۞ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيٰاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتٰابَ وَ الْحِكْمَةَ ۞ جمعة / ۲. فَكَيْفَ يُعَلِّمُهُمْ مَا لَمْ يُحْسِنْ؟ وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقْرَأُ وَ يَكْتُبُ بِاثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْأُمِّيَّ لِأَنَّهُ كَانَ مِنْ مَكَّةَ وَ مَكَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ؛ ۞ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرىٰ وَ مَنْ حَوْلَهٰا ۞ انعام / ۹۲.
√ منابع روایت؛
المناهل، ص ۷۰۱.
سیف الامة، ص ۲۱۵.
الاختصاص، ص ۲٦٣.
مناهج الاحکام، ص ۱۹۱.
حق الیقین، ج ۱، ص ۱۷۹.
بصائر الدرجات، ص ۲۲٦.
کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۲۰.
الدر النضید، ج ۱، ص ٤٧٠.
علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۲۵.
بحار الانوار، ج ۱٦، ص ١٣٢.
منهاج البراعة، ج ۹، ص ۲۱۵.
الجوهر الثمین، ج ٦، ص ٢١٤.
عقائد الامامیة، ج ۲، ص ۱۷۵.
تفسیر لاهیجی، ج ٤، ص ٤٧٠.
تفسیر البرهان، ج ۵، ص ۳۷٤.
ریاض المسائل، ج ۲، ص ۳۸٦.
الفصول المهمة، ج ۱، ص ٤١٢.
الانوار الساطعة، ج ۳، ص ۲۵۲.
المعجم فی فقه، ج ۳، ص ۳٦٦.
المحجة البیضاء، ج ٤، ص ١٦٣.
تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۳۲۲.
المناقب ابن آشوب، ج ۱، ص ۲۳۲.
مکاتیب الرسول ص، ج ۱، ص ۹٤.
تفسیر کنز الدقائق، ج ۱۳، ص ۲٤۵.
تفسیر البیان الصافی، ج ۵، ص ۲۷۸.
تفسیر عقود المرجان، ج ۵، ص ١٢٦.
مستدرک سفینة البحار، ج ۷، ص ۳۳٤.