با گریه مانوسم نه یک ماه و دو ماهی
شد گریه ام باب فیوضات الهی
هر روز و شب کارم سلامِ برحسین است
با این امیدی که کنی سویم نگاهی
من بارها دیدم که با یک قطرۀ اشک
با آبرو گردید، عبدِ رو سیاهی
شرمندهام یک عمر قلبت را شکستم
در زندگی ام نیست روزِ بیگناهی
اصلاً محبت های تو بد عادتم کرد
تنبیه کن این بی ادب را گاه گاهی
دردِ دلم را جز شما با که بگویم
تنها تو هستی که برایم تکیه گاهی
پایانِ کارم گشته و رویت ندیدم
واکن ز قلبم رو به سوی خویش راهی
آقا قسم بر صورت نیلیِ مادر
آن چهره ای که دارد از سیلی گواهی
آقا قسم بر خانهای آتش گرفته
آنجا که پشت در به پا شد قتلگاهی
ای انتقامِ کشتۀ مسمار بر گرد
جانِ گرفتارِ در و دیوار برگرد
شاعر : قاسم نعمتی