لقمه حرام با انسان چه می کند ؟

(زمان خواندن: 13 - 26 دقیقه)

تعریف مال و لقمه حرام
به تصرف غیر مجاز در اموال دیگران و سرمایه ای که از راه های مختلف غیر شرعی مانند کسب در آمدی دیگر از وقتی که به دیگران یا دولت فروخته ایم و در استخدام دیگری هستیم، کسب درآمد از فروش اجناسی که خرید و فروش آن ها خلاف شرع مقدس است مانند: فروش مشروبات الکلی، مواد مخدر، ابزار و آلات موسیقی، معامله با سرمایه مخلوط به حرام که حق تصرف در آن را نداریم، خرید و فروش اجناسی که برای سلامت جامعه مضر است و... ، کسب مال حرام می گویند که از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود و خواه ناخواه آثاری را در پی دارد که می توان آنها را با وضوح و تأکید قابل توجه ای در منابع دینی و کلام بزرگان آیین مشاهده کرد.
مال حرام به سبب تاثیر شگرف منفی  که در زندگی بشر دارد، یکی از مباحث مهم در فقه زندگی است. احکام بسیاری در منابع اسلامی برای تبیین این مهم وجود دارد؛ چرا که انسان باید در این حوزه بیشترین توجه و دقت را داشته باشد تا زندگی پاک و سالمی در دنیا ایجاد و مسیر کمال را به خوبی بپیماید.
کسانی که دنیاگرا هستند، به مال و منال این دنیای فانی دل می بندند و می کوشند تا از هر راهی هرچند نامشروع آن را به دست آورند و گاه در لباس دین و مذهب، به توجیه می پردازند تا مال حرام را برای خود حلال نا مشروع را برای خود مشروع سازند. خداوند در آیات زیادی از قرآن کریم به مسئله مال های حرام، علل و زمینه های گرایش به آن و آثارش توجه دارد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا به این مسئله از نگاه آموزه های قرآنی بپردازد.
تحصیل مال، امری مطلوب است؛ زیرا مقتضی زندگی دنیوی و مادی آن است که انسان امکاناتی را برای آسایش خود فراهم آورد و به تامین نیازهای مادی خود بپردازد. از این رو در آموزه های اسلامی تحصیل مال مشروع و طیب همانند جهاد در راه خدا دانسته شده است؛ زیرا پاسخ گویی به نیازهای مادی و جنبه های دنیوی، امری لازم و ضروری است و انسان ها در سایه اقتصاد سالم، می تواند بسترهای رشد وکمال خود را فراهم آورند.
هرچند که کارکرد مال تنها در حوزه تغذیه خلاصه نمی شود، بلکه حوزه های دیگری از نیازهای مادی بشر را نیز دربر  می گیرد، ولی باید توجه داشت که بخش عمده ای از نیازهای تغذیه انسان با فراهم آوری مال امکان پذیر است. بنابراین، انسان برای پاسخ گویی به ابتدایی ترین نیازهای مادی و جسمی خود نیازمند تحصیل مال است. از این رو خداوند، دارایی و مال را برای انسان، خیر می شمارد؛ زیرا خیر، آن چیزی است که انسان برای رسیدن به کمالات خود، بدان نیاز دارد و در مسیر کمال او مورد استفاده قرار می گیرد. مال نیز ، چون جسم انسان را برای حمل روح و روان تقویت و اجازه عبودیت و عبادت را به او می دهد و زمینه رشد بشر را فراهم می آورد ، به عنوان خیر تلقی و معرفی شده است.(1)
از نظر قرآن مال و ثروت، زینت زندگی دنیا برای انسان هاست(2) همین امر موجب می شود که انسان به سبب علاقه به زینت ها به جمع آوری مال بپردازد و از تحصیل آن لذت ببرد.
اما مشکل از آنجا شروع می شود که انسان به خطا و اشتباه ، گمان می کند که تأمین و تحصیل نیازهای مادی و جمع آوری و تکاثر مال ، هدف اصلی است و تمام همت و تلاش خود را مصروف تحصیل و تأمین آن می کند. این گونه است که مسیر نادرستی را برمی گزیند تا اموال بیشتری را کسب کند. برخی از مردم نه تنها تمام همت خویش را برای تحصیل مال می گذارنند، بلکه به راه های حلال و مشروع بسنده نمی کنند و با سوگند دروغ،(3) پرداخت مال رشوه به قضات به منظور دست یابی به اموال دیگران،(4)  تجاوز به اموال یتیمان، تصرف ناحق در اموال دیگران(5) و مانند آن در صدد برمی آیند تا مال بیشتری گرد آورده و در اختیار داشته باشند. بنابراین گرایش انسان به مال و تحصیل آن امری طبیعی است؛ زیرا انسان می خواهد به نیازهای مادی و دنیوی خود از جمله تغذیه و آسایش پاسخ دهد و از امنیت غذایی و سرپناه و جسم و جان برخوردار گردد. اما تصویر نادرست از هستی و اهداف و فلسفه آفرینش موجب می شود تا برخی ها به جنبه مادی زندگی، اصالت بخشند و زندگی را در همین محدوده دنیای فانی و مدت کوتاه عمر خلاصه کنند و بر همین اساس گرفتار احساس کاذب جاودانگی در سایه مال و ثروت می شوند و آن را مایه جاودانه شدن خود می شمارند.(6) از این رو گرفتار جمع آوری و  تکاثر مال می شوند و تا لحظه مرگ نیز از کسب و تحصیل آن دست برنمی دارند.(7                                                                     
خداوند در آیاتی از قرآن کریم(8)، به حرص طبیعی انسان و آزمندی او نسبت به مال و ثروت اشاره می کند و می گوید که انسان، آن چنان حرص جمع آوری مال و ثروت را دارد که حلال و حرام و پاک و ناپاک را درهم می آمیزد و درهم می خورد و مصرف می کند.(9)
آنچه در پیش رو دارید شمه ای از آثار لقمه حرام است که راه فراری از آن نیست و چه بخواهیم و چه نخواهیم  گرفتار آن خواهیم شد. امید است که این نکات هشداری باشد برای همگان ، تا بیش از پیش در نوع و راه آنچه به دست می آوریم دقت کنیم و فراموش نکنیم که پیشگیری، همیشه بهتر و آسان تر از درمان است.

آثار لقمه حرام   :
1- کم ارزش شدن نماز:
نماز ستون دین و وسیله قبولی همه اعمال ما نزد خداوند باری تعالی است که درحدیث شریفی از امام محمد باقر علیه السلام آمده است که می فرمایند :«اِنَّ اَوَّلَ مَا یُحَاسِبُ بِهِ العَبدُ اَلصَّلاةُ فَاِن قُبِلَت قُبِلَ مَا سَوَاهَا» اولین چیزی که(در روز قیامت) از بنده مورد حسابرسی قرار می گیرد، نماز است. اگر نماز پذیرفته شود، مابقی (اعمال) نیز پذیرفته می شود.(10)
و امام صادق علیه السلام  نیز در روایتی می فرمایند: «اَوَّلُ مَا یُحَاسِبُ بّهِ العَبدُ الصَّلاةُ، فَاِن قُبِلَت قُبِلَ سَائِرُ عَمَلِهِ، وَ اِذَا رُدَّت رُدَّ عَلَیهِ سَائِرُ عَمَلِهِ » نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می‏شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می‏شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.(11)
و نماز، افضل واجبات(12)، بهترین وسیله تقرب به خداوند(13)، معراج مؤمن(14)، نشانه ایمان(15)، نور مؤمن(16)، ستون دین(17)، پرچم اسلام(18)، سیمای دین (19)، وصیت امیر المؤمنین علی علیه السلام(20)، کلید بهشت(21)، روشنایی چشم پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم(22)، بهترین اعمال در قیامت(23)، روش پیامبران(24)، سفره الهی(25)، رأس اسلام(26)، آخرین سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم(27)، بهترین عبادت(28)، نیکوترین صورت خلق(29)، باقیات الصالحات(30)، عطیه الهی(31)، وسیله استجابت دعا(32)، عامل رستگاری(33)، عامل علو درجه(34)، زاد و توشه مؤمن(35)، سلاح مؤمن(36)، رحمت الهی(37)، جواز عبور از صراط(38)، و... می باشد که اگر انسان توجه نکند با لقمه ای حرام تمامی این فضایل را از دست می دهد و به جای آن خود راگرفتار آثار شوم و آینده سوز لقمه حرام می نماید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ» نماز کسی که لقمه‌اش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیست؛ و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.(39)
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید:  «فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آكِلِ الْحَرَامِ» بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد .(40)
شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد و به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمودند: «طَهِّرْ مَأكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ» لقمه‌ات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.(41)

2-سنگدلی و قساوت قلب :
سنگدلی و قساوت قلب، یکی دیگر از آثار شومی است که بر اثر مال و لقمه حرام، وجود انسان  را فرا می گیرد و او را در ورطه شقاوت و بدبختی گرفتار می کند. روایتی وجود دارد که اگر آن را در کنار این روایت قرار دهیم نتیجه ای حاصل  می شود که آن را حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا و در تحلیل جنایات کوفیان بیان فرمودند. آن روایت این است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ» خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد اجابت نمی کند .(42)
از این دو روایت این معنا استنباط می شود که حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام بخورد، قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت و این همان سخنی است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمودند. آن حضرت وقتی دید که کلام حقش، در دل سخت تر از سنگ کوفیان اثر نمی کند علت این سخت دلی و عدم کرنش در برابر حق را لقمه های حرامی برشمرد که شکم های کوفیان از آن پر شده بود: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُمْ» شکمهایتان از حرام پر شده و بر قلبهایتان مُهر خورده است.(43) حداقلش این است؛ غذای آن چند روزی را که اینها در کربلا مستقر بودند عمر سعد به آنها می داد. او با کیسه های زر اموی یا تصرف حرام در بیت المال مسلمین غذا تهیه می کرد و در شکم اینها می ریخت لذا شکم همه از حرام پر بود و چون اینگونه بود هر وقت ولیّ خدا و امام عصرشان اراده می کرد که با اینها سخن بگوید سر و صدا می کردند و هلهله سر می دانند و حاضر نمی شدند تا به کلام نورانی آن حضرت گوش فرا دهند تا جایی که امام علیه السلام خطاب به آنها فرمود: «وَیلَکُم مَا عَلَیکُم أن تَنصِتُوا إلَیَّ فَتَسمَعُوا قَولِی»چرا ساکت نمی شوید تا حرفم را بشنوید؟ اینجا بود که خود حضرت علت را بیان کرد و فرمود: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ» شکمهایتان از حرام پر شده .(44)

3- مشمول لعنت فرشتگان :
 از دیگر آثار مال و لقمه حرام این است که فرشتگان الهی خورنده این مال را لعنت می کنند و از خدای منان محروم شدن از حلال های بی شمارش رابرای او طلب می نمایند .
 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ» هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند.(45)
یعنی دوری شخص حرامخوار از رحمت الهی را از خداوند منان درخواست می کنند. شاید علتش این باشد که دست به دعا بر  می دارند و به خداوند متعال عرضه می دارند که خدایا این شخصی که غرق در نعمت های حلال توست اما دست به حرام دراز کرده را از آن حلال های بی شمارت محروم کن!

4- ساخت بنای عبادت روی ماسه های روان :
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اَلْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ» عبادت کسی که حرام خواری می کند مانند ساختمانی است که بر روی شنزاری روان بنا شده باشد.(46)
بی شک چنین ساختمانی آن چنان سست و لرزان است که با اندک حرکتی فرو ریخته و چیزی از آن باقی نمی ماند و اگر هم چیزی از آن بماند یقیناً فایده ای برای صاحبش نخواهد داشت. با توجه به این روایت شریف و آیه ای از قرآن کریم که خداوند متعال می فرماید « مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی‏ نارِ جَهَنَّمَ» كسى كه بنیاد[امورش‏] را بر لب پرتگاهى سست و فرو ریختنى نهاده! آن بنا با بناكننده‏اش در جهنم سقوط مى‏كند.(47) به دست می آید که در فرهنگ قرآن کریم چنین کسی که هم عابد است و هم حرام خوار؛ عبادتش سودی به حال او نخواهدکرد و بزودی خودش به همراه ساختمان عبادتش به قعر جهنم سقوط خواهند کرد.

5- عبادت هایی که برای آن عذاب می نویسند :
غفلت از طهارت مال و گرفتار شدن به لقمه حرام باعث می شود که کارهای خیر را از ما نپذیرند و حتی به عوض آنها ، گناه در نامه اعمال ما ثبت شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً حَرَاماً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً وَ كَتَبَ اللَّهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً وَ مَا بَقِیَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ» کسی که کسبش حرام است خداوند هیچ كار خیرى را از او نمى‏پذیرد، چه آن کار صدقه باشد چه آزاد كردن بنده؛ حج باشد یا عمره و خداوند متعال به عوض پاداش این كارها، گناه براى او ثبت مى‏كند و آنچه پس از مرگش باقى مى‏ماند توشه دوزخ او خواهد بود.(48)
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْكَ وَ لَا سَعْدَیْكَ و این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که  لَبَّیْكَ وَ سَعْدَیْكَ و این نشان از قبولی عمل ( قبولی و مردودی عمل مبحثی جدا از صحت و بطلان عمل است. صحت و بطلان بر اساس رساله عملیه است اما قبول و رد بر اساس صفاتی است که نوعا به میزان تقوای عامل برمی گردد. گاهی این دو با هم جمع هم می شود یعنی هم باطل است و هم مردود گاهی صحیح است اما از مقبولیت چندانی برخوردار نیست مانند کسی که روزه صحیحی می گیرد اما در طول روز مرتب دروغ می گوید و غیبت می کند.) او خواهد بود.(49)                                                                                      

6- محرومیت از دوستی امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام  :
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) می فرمودند: «لَیْسَ بِوَلِیٍّ لِی مَنْ أَكَلَ مَالَ مُؤْمِنٍ حَرَاماً» کسی که به حرام، مال مومنی را بخورد هرگز دوستدار من نیست.(50)

7- ورود حرام خوار به بهشت ممنوع :
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ أَنْ یَدْخُلَهَا جَسَدٌ غُذِّیَ بِحَرَامٍ» همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است.(51)

8- حرام خوار محروم از دیدار و کوثر و شفاعت :
آلودگی به لقمه حرام انسان را در روز قیامت از مصاحبت پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله  و سلم و شفاعت خاندان با کرامتش دور می سازد و در آن لحظات حساسی که جز کرامت اهل بیت علیهم السلام فریاد رسمان نخواهد بود، لقمه حرام ما را از این نعمت بی بهره می کند.
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند: «وَ لَا یَرِدُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مَنْ أَكَلَ مَالاً حَرَاماً لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا یَشْرَبُ مِنْ حَوْضِهِ وَ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَهُ » به خدا سوگند، به خدا سوگند، به خدا سوگند کسی که ذره ای مال حرام بخورد در قیامت از رسول خدا صلی الله علیه و آله دور می افتد و از حوض کوثر نمی نوشد و مشمول شفاعت آن حضرت نمی گردد.(52)

آثار حرص بر مال اندوزی
آزمندی و حرص انسان به مال اندوزی به سبب تصور نادرست از زندگی و هدف آن، موجب می شود تا برخی از انسان ها به هر شکل و وسیله ای به مال اندوزی سرگرم شوند. دلبستگی به اندوختن مال و ثروت و عشق به آن در عمق جان آدمی ریشه دارد و امری غریزی است(53) و انسان تمایل شدیدی به مال دارد و نمی تواند از وسوسه آن خود را رها سازد.(54)  اما این دلبستگی برخی ها را به کارهای خلاف نیز می کشاند و این گونه است که یک امر طبیعی گرایش و دلبستگی به مال،  به عنوان یک خیر، به یک آزمندی غیرطبیعی و رذیلت پست تبدیل می شود.(55) در این حالت شیطان شریک مال این افراد می شود و همراهان و پیروان شیطان به ستم و ظلم رو می آورند تا بیش از پیش به ارضای خواسته هایش بپردازند.(56)  مال و ثروت، آدمی را چنان به خود سرگرم می کند که برخی ها حتی به بهانه آن از جهاد و تلاش برای آخرت باز می مانند و جزو گروه زیانکاران می شوند.(57) آزمندی همان گونه که آدمی را از مسیر حق طلبی و فلسفه زندگی و آفرینش دور می سازد، موجب می شود تا انسان گرفتار رفتارهای زیانباری چون بی توجهی به نیازمندان، گرسنگان و بینوایان شود و از تلاش برای رفع گرسنگی آنان خودداری کند.(58)  خیانت در امانت(59)، بازماندن از جهاد و رها کردن پیامبر و مجاهدان(60)، غفلت از خدا و تمرد از فرمان خدا و پیامبر(61) و مخالفت با حق و حقیقت(62) از جمله آثار دلبستگی به مال است. از این فراتر کسانی که گرفتار آزمندی و حرص مال هستند نه تنها این گونه رفتارها را در پیش می گیرند بلکه چنان دلبسته می شوند که دیگر خدا را فراموش کرده و با شکست در آزمون های الهی(63) زیان و خسران ابدی را برای خود رقم می زنند.(64)  

مصادیقی از مال حرام
چنان که گفته شد، دلبستگی به مال دنیا به عنوان مهمترین تأمین کننده نیازهای مادی انسان و نیز زینت زندگی دنیا، امری طبیعی و غریزی و گرایش طبیعی است و تلاش برای تحصیل مال و ثروت امری مذموم و ناپسند بشمار نمی رود، بلکه از مصادیق تلاش و جهاد در راه خدا شمرده می شود، چراکه انسان مأموریت دارد تا با تلاش خویش، جهان مادی را آباد کند.(65)  پس گردآوری مال حلال و پاک، به عنوان یک مأموریت الهی مطرح است و اگر کسی از تلاش در این حوزه بازایستد می بایست او را متهم به کوتاهی در انجام وظیفه الهی کرد.
اما مشکل آن است که این دلبستگی به شکل افراطی برخی را از حق دور می سازد و آنان را به آزمندی گرفتار می کند و اجازه نمی دهد تا در مسیر آفرینش گام بردارند و به حق و عدالت زندگی خود را سامان دهند، بلکه روحیه تجاوزگری پیدا می کنند و لذا به جای کسب مال مشروع به راه های کسب مال از راه حرام کشیده می شوند.
از مهمترین مصادیق مال حرام می توان به رشوه اشاره کرد. کسانی که در مراکز قدرت و تصمیم گیری هستند، در معرض این نوع کسب حرام می باشند. قاضیان و مسئولان و کارگزاران حکومت با گرفتن رشوه ممکن است حق کسی را ضایع کرده و یا از حقوق بیت المال به جیب کسانی بریزند که اقدام به سوءاستفاده کرده اند. خداوند کسب مال از راه رشوه را حرام و ننگ آور دانسته(66)  و با نام بردن این مال به سحت، از ننگ و پلیدی آن یاد کرده است.(67) خداوند به صراحت بیان می کند کسانی که گرفتار کسب حرام و رشوه هستند با این کار نه تنها حرام خواری را بر خود هموار می کنند بلکه عار و ننگ را بر خود بار  می کنند.(68)
غصب اموال مردم و تصاحب آن از طریق ناحق از دیگر مصادیق کسب و تحصیل مال حرام است.(69)  قمار(70)،  سرقت(71)، کم فروشی(72)،  مال ربوی و نزول خواری(73)،  مال یتیم(74)،  کسب مال از راه باطل(75)،  مال مصرف شده در فحشاء و بی عفتی(76)  و کسب مال از راه دروغ(77)  از دیگر مصادیق مال حرام است که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است.

آثار وضعی حرام خواری ازنظر روایات
آثار منفی حرام خواری در وجود شخص خلاصه نمی شود، بلکه در نسل او نیز استمرار می یابد. امام صادق علیه السلام        می فرماید: «کَسبُ الحَرام یُبَیِّنُ فِی الذُّرِّیَةِ» آثار کسب حرام در نسل آدمی آشکار می شود.(78)  زیرا کسی که از راه نامشروع مال جمع کند، دراثر تغذیه حرام، زمینه گمراهی را در فرزندانش آماده می کند و خودش هم نمی تواند به راه مستقیم هدایت شود.
از مرحوم کربلایی کاظم ساروقی فراهانی که خداوند به او عنایت فرموده و بدون اینکه سواد داشته باشد، تمام سی جزء قرآن را یکباره حفظ شده بود، نقل می کنند که: طلاب مدرسه فیضیه قم او را دعوت می کردند و از او سؤالاتی در مورد قرآن می کردند و او همه سؤالات را جواب می داد. بعضاً او را به صرف ناهار دعوت می کردند و او می پذیرفت ولی می دیدند گاهی بعد از خوردن غذا از آن محل خارج می شود و با داخل کردن انگشت در حلق خود سعی می کند غذاها را از شکم خارج کند.
از او می پرسیدند چرا این کار را می کنی؟! می گفت: «غذایی که خوردم حلال نبوده، نور قلبم کم شده، دیگر نمی بینم»
اثر غذاهای حلال در سبکی و نور باطن و توجه به عبادات و نیز اثر غذاهای حرام در سنگینی و کدورت و کسالت در عبادات به خوبی مشهود است و لذا در روایات بسیاری بر کسب حلال و اجتناب از حرام تأکید شده که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سه روایت چنین فرموده اند:
1- عبادت هفتاد جزء است که بهترین جزء آن طلب روزی حلال است.
2- هر کس لقمه حلال بخورد، فرشته ای بالای سر او می ایستد و برای او طلب مغفرت می نماید تا زمانی که از خوردن دست بکشد.
3- هر کس غذای حلال بخورد خداوند قلب او را تا چهل روز نورانی می گرداند.
در مورد اجتناب از غذای حرام و کسب حرام هم روایات زیادی از رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم وارد شده است که از باب نمونه به روایات ذیل اشاره می شود :
هر کس از راه غیر حلال مالی به دست آورد، توشه اش به سوی آتش است.
خدای تعالی می فرماید: «هر کس توجهی نکند که از چه راهی درهم و دینار به دست می آورد من هم توجهی نمی کنم که از چه دری او را داخل آتش کنم.»
وقتی لقمه حرام در شکم کسی واقع شد، هر فرشته ای در آسما نها و زمین او را لعنت می کنند.
از مجموعه این احادیث روشن می شود که انسان باید در کسب روزی خود دقت کند تا حلال باشد و در نتیجه غذایی که می خورد حلال باشد تا اثرات آن در قلب و روح او، نورانیت و لطافت ایجاد کند و عباداتش مقبول درگاه حضرت حق واقع گردد.
سعد بن عبدالله می گوید در زمان امام حسن عسکری علیه السلام با احمد بن اسحاق که از وکلای آن حضرت بود، بر ایشان وارد شدیم و مشاهده کردیم که حضرت مهدی روحی فداه هم حضور دارند. احمدبن اسحاق، صد و شصت کیسه از وجوهات که شیعیان فرستاده بودند، در مقابل امام حسن عسکری علیه السلام گذاشت.
امام یازدهم به فرزند خویش فرمودند: عزیزم این وجوه را بردار.
امام زمان روحی فداه گفتند: آیا شایسته است که دست پاک من به بعضی از این مال های حرام برخورد کند؟
فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا کن. راوی می گوید: حضرت صاحبان آن صد و شصت کیسه را نام بردند، مقدار پول موجود در هر کیسه را فرمودند، وجوه حلال را از وجوه حرام جدا کردند و کیسه هایی که در آن به سبب گران فروشی، اجحاف و نظایر آن، مال حرام وجود داشت، برگرداندند و فرمودند: این وجوه به درد ما نمی خورد.
امامان معصوم علیهم السلام با سیره و رفتار زندگی خود بر آن بودند تا مردم را به حلال خواری و کسب روزی حلال سوق دهند. آنان با سنت و سیره خود در اصلاح این امر می کوشیدند، چنان که حضرت شعیب علیه السلام در مبارزه با حرام خواری تلاش کرد و تمام همت و توان خویش را مصروف آن ساخت. محمدبن منکدر گفت: روز بسیار گرمی به اطراف مدینه رفته بودم. دیدم حضرت باقرعلیه السلام به همراه دو خدمتکارش مشغول کار است. با خود گفتم : «یکی از بزرگان قریش در این ساعت از روز و با این حالت، در طلب دنیا؟! چه کار ناشایستی! اکنون می روم و او را نصیحت می کنم.»
جلو رفتم و سلام کردم. او در حالی که از خستگی نفس نفس می زد و عرق از سرو رویش می ریخت، جواب سلامم را داد. گفتم: «خدا کار شما را اصلاح کند! شما که یکی از بزرگان قریش هستید، در این ساعت گرم، با این حال و وضع، در طلب دنیا آمده اید؟ اگر مرگ در این حال به شما برسد چه جوابی خواهید داشت؟!»
فرمود: «به خدا قسم اگر مرگ در این حال به من برسد، مرا در حال اطاعت خدای تعالی می یابد چون در حال کسب مال حلال هستم و با این کار می خواهم احتیاجات خود و اهل و عیالم را برآورم و به مردم، محتاج نباشم. باید از زمانی ترسید که مرگ فرا برسد و در حال معصیت خدا باشیم.»
عرض کردم: «خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد! من می خواستم شما را نصیحت کنم، ولی شما مرا نصیحت کردید.»(79)
در پایان لازم به ذکر است که این نوشتار با هدف ایجاد انگیزه جهت تحقیق کاملتر و بررسی دقیقتر موضوع مد نظر و کاربردی نمودن آن در زندگی فردی و اجتماعی، به رشته تحریر درآمده است با این امید که مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گیرد و نقطه آغازینی برای ورود کارشناسانه ترو ظریفتر به بحث و نیل بیشتر به مسائل اخلاقی اسلامی گردد.
 
پی نوشت ها:
1.    بقره، آیات ۱۸۰ و ۲۱۵، ۲۷۲ و ۲۷۳، کهف، آیه ۹۵، حج، آیه ۱۱
2.    آل عمران، آیه ۱۴؛ کهف، آیه ۴۶؛ قصص، آیات ۶۰ و ۷۹؛ احزاب، آیه ۲۸
3.    بقره، آیه ۱۸۸
4.    همان
5.    نساء، آیات ۲۹ و ۳۰
6.    همزه، آیات ۱ تا ۴
7.    تکاثر، آیات ۱ و ۲
8.     20 سوره فجر و ۶ و ۸ سوره عادیات
9.        همان و نیز نساء، آیه ۱۲۸؛ فصلت، آیه ۴۹؛ معارج، آیه ۱۹
10.       36 الکافی، ج 3، ص 268، ح 4
11.       وسائل الشیعه، ج 3، ص 22
12.       مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175
13.       تحت العقول ، ص 455
14.       کشف الاسرار، ج 2، ص .676 سرالصلوة ، ص 7، اعتقادات مجلسی ، ص 29
15.       شهاب الاخبار، ص 59
16.       شهاب الاخبار، ص .50 نهج الفصاحه ، ص 396
17.       میزان الحکمه ، ج 5، ص 370
18.       کنز العمال ، ج 7، ص ,279 حدیث 1887
19.       بحار الانوار، ج ,82 ص 227
20.       نهج البلاغه ، نامه ها، ص 47
21.       نهج الفصاحه ، حدیث 1588
22.       نهج الفصاحه ، ص ,283 حدیث .1343 بحار الانوار، ج ,82 ص 193
23.       مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 7
24.       جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص .22 بحار الانوار، ج ,82 ص 231
25.       مستدرک الوسایل ، ج 1، ص 170
26.       بحار الانوار، ج ,17 ص .127 میزان الحکمه ، ج 5، ص 367
27.       بحار الانور، ج ,84 ص 236
28.       جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50
29.       جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 50
30.       مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 172
31.       بحار الانوار، ج ,84 ص 246
32.       بحار الانوار، ج ,82 ص 1
33.       محاسن البرقی ، ص 387
34.       بحار الانوار، ج ,82 ص .232 جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 22
35.       بحار الانوار، ج ,82 ص 232
36.       بحار الانوار، ج ,82 ص 56و 231
37.       غرر الحکم ، ص 261
38.       بحار الانوار، ج ,98 ص 168
39.       بحارالأنوار، 63/314
40.       عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139
41.       همان
42.       الكافی، 2/474
43.       بحارالأنوار، ج45، ص8
44.       همان
45.       الدعوات، ص25
46.       عدة الداعی و نجاح الساعی، ص153
47.       آیه 109 سوره توبه
48.       ثواب‏الأعمال، ص282
49.       الكافی، 5/124
50.       مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، 1/16
51.       مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ص61
52.       دعائم‏الإسلام، 2/35
53.       محمد، آیه ۳۷
54.       عادیات، آیه ۸
55.       مدثر، آیات ۱۲ تا ۱۷
56.       اسراء، آیه ۶۴؛ ص، آیات ۲۲ تا ۲۴
57.       فتح، آیه ۱۱؛ منافقون، آیه ۹
58.       فجر، آیات ۱۸ و۲۰
59.       انفال، آیات ۲۷ و ۲۸
60.       توبه، آیه ۲۴
61.       همان و منافقون، آیه ۹
62.       زخرف آیات ۳۰ و ۳۱
63.       فجر، آیات۱۵ و ۲۰
64.       منافقون، آیه۹
65.       هود، آیه۶۰
66.       آیه۴۲ از سوره مائده
67.       مفردات الفاظ قرآن کریم، ص۴۰۰، ذیل واژه سحت
68.       مائده، آیات۴۲و ۶۲
69.       آیات۱۰ و ۲۹ سوره نساء و ۷۹ سوره کهف
70.       بقره، آیه۲۱۹، مائده، آیات۹۰ و ۹۱
71.       مائده، آیه۳۸؛ ممتحنه، آیه۱۲
72.       اعراف، آیه ۸۵؛ هود، آیه۸۵؛ مظففین، آیات۱تا۳
73.       بقره، آیات ۲۷۵تا ۲۷۹
74.       اسراء، آیه۳۴، نساء، آیه۱۰
75.       بقره، آیه ۱۸۸، نساء، آیات ۲۹ و ۳۴ و ۱۶۱؛ توبه، آیه۳۲
76.       نساء، آیه۳۴؛ نور، آیه۳۳
77.       بقره، آیه۱۸۸، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۷۶، حدیث۶۱۵
78.       فروع کافی، ج۱، ص۳۶۳
79.       بحارالانوار، ج ۶۴، ص۷۸۲، ح۵

 حجت الاسلام سيدعباس مسعودی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page