متن ادبي «میلاد کوثر»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

حضرت رسالت(ص)؛ روحی دیگر گونه دارد. شادمان‏ ای، نگفتنی.«خانه‏ های مکّه»، در التهابند؛ در احتراقی باور نکردنی. دنیایی عجیب.
امشب، «جهان،در غوغایی ‏عظیم موج می‏زند.»همه جای آسمان ازنور ورودش، که نورانی است و منور به هر چه روشنایی، می‏درخشد.

و آنگاه که «حوریان سپیدپوش» بهشت، با «آب کوثر» غسلش می‏دهند و او می‏خواند، «اشهد ان لا اله الا اللّه‏»؛
برای من و اندیشه، آیاکدامین قلم یارای ترجمه خواهد بود؟او، «پاکیزه و منزه از هر چه کاستی»«پیشرو در کمال و خیر»«راضی به رضای حضرت دوست»
و «پسندیده حضرت حق، است»«که ملائک با او سخن می‏گویند»صمیمانه؛ زمین را، و هر چه را که در آن می‏زیَد؛
مبارک می‏گرداند.«این سُرورِ پیامبر(ص)، جاودانی است و تاریخی»«اللّه‏ اکبر»؛که این فرشته نورانی، «فُطمت من الشّر» است و خورشید هماره تابان عصمت.
«سُبحان اللّه‏»؛که تا قیام قیامت، کسی را جز «علیّ اعلی» یارای همنشینی و هم صحبتی با او نیست.
«والحمدللّه‏»؛«که سَروَرمان چنین زنی است» و ما با گوشه ‏ای از نظرش تا آخرین لحظه وجود،
رستگاریم و مبراییم از رنج.و اینک مادرم.در تمام فصولِ ثانیه‏ ها، من و ما کودک خسته زمینیم «و گاه از مستعمرات فرتوتِ دنیا.»
وقتی تمام کوچه‏ های شهر، مخدوش از خستگی هاست و مرا در گردهمایی گلها و آفتاب راهی نیست؛تو ترجمه همه خورشیدی، به شیوایی تمام؛
تو، خودِ خورشیدی در سایه ‏سار تو، فراغت را حس می‏کنم.عطرِ بی‏ریایی تو، در هنگامه طلوع سپیده؛به «یاس» می‏ماند،
نه یاسی که از «خاک» برمی‏خیزد؛که یاسی که از دل برمی‏خیزد.
مادرم؛روزت مبارک و خوشا به اقبالت، که تو را در میلاد فاطمه(س) بیش از همیشه یاد می‏کنند.
تو مادرم؛ظریف‏ ترین آفریده خدایی زیباترین ارمغان دوست و تجلی واضح و روشن عشقی و احساس تو خلاصه و چکیده همه بزرگی هایی
صبر از تو شکیبایی می‏ آموزد.و کوه از تو استواری.مثل آذری، گرم و روشن و مثل رود، پاک و آبی از تبار فاطمه ای.فاطمه سرور توست و تو سرور من.

بتول جعفری