شعر «ناموس دردهای علی عليه السلام»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

آن شب که دفن کرد علی(ع) بی‏ صدا تو را   ***   خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمی‏شکست   ***   ای آشیان درد، علی داشت تا تو را
ای مادر پدر، غمش از دست برده بود    ***    همراه خود نداشت اگر مصطفی(ص)، تو را
زین درد سوختیم که‏ ای زهره منیر    ***    کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموس دردهای علی بودی و چو اشک    ***    پنهان نمود غیرت شیر خدا تو را
دفن شبانه تو که با خواهش تو بود   ***   فریاد روشنی است ز چندین جفا تورا
تا کفر غاصبان خلافت علم شود   ***   راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست   ***   در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را
دزدید ناله‏ های تو را اشک سُرخروی   ***   از بس که سرمه ریخت به شیون، حیا تو را
ای مهربان، کنیزک غم تا تو را شناخت   ***   دامن رها نکرد به رسم وفا تو را
خم کرد ای یگانه سپیدار باغ وحی   ***   این هیجده بهار پر از ماجرا تو را
تحریف دین، فراق پدر، غربت علی   ***   انداخت این سه درد مجسّم ز پا تو را
نامت نهاد فاطمه(س) کان فاطر غیور   ***   می‏خواست از تمامی عالم جدا تو را
در شطّ اشک، روح تو هر چند غوطه خورد   ***   رفع عطش نکرد فرات دعا تو را
دادند در بهای فدک، آخر ای دریغ   ***   گلخانه ‏ای به گستره کربلا تو را
گلخانه مزار تو را عاشقی نیافت   ***   ای جان عاشقان حسینی فدا تو را
پهلو شکسته ‏ای و علی با فرشتگان   ***   با گریه می‏برند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانه علی‏ست   ***   زین خانه می‏برند ندانم کجا تو را
غافل مشو «فرید»! از این مژده زلال   ***   کاین حال، هدیه ‏ای‏ست ز خیرالنساء تو را

منبع : مجله فرهنگ کوثر ، بهار 1387 ،شماره 73