اركان عدالت موعود

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

با بررسى اجمالى رواياتى كه شيعه و اهل سنت در زمينه بشارت به ظهور مهدى (ع) نقل كرده ‏اند، روشن مى‏شود كه در اين روايات آنچه بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار گرفته برپا داشتن قسط و عدل و نابود كردن ظلم و جور از سوى آن حضرت است . براساس بررسى مؤلف كتاب منتخب ‏الاثر در منابع و مصادر شيعه و اهل سنت نزديك به 130 حديث، دلالت‏ بر اين دارد كه امام مهدى (ع) زمين را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده است، از عدل و داد آكنده مى‏ سازد .

(1) كه از آن جمله مى ‏توان به اين روايات اشاره كرد:
پيامبر گرامى اسلام (ص) مى‏ فرمايند:
شما را به مهدى بشارت مى‏دهم . او در زمانى كه مردم گرفتار اختلاف، درگيرى و آشوب‏ ها هستند، در امت من برانگيخته مى ‏شود و جهان را از عدالت و برابرى پر مى‏ سازد، همچنان كه از ظلم و ستم پر شده بود . (2)
از امام محمدباقر (ع) نيز نقل شده است كه:
پدرم از پدرش و او از پدرانش براى من نقل كردند كه رسول خدا(ص)، كه درود و سلام خدا بر او باد، فرمودند: امامان پس از من دوازده نفرند به تعداد نقباى بنى ‏اسرائيل، نه نفر از آنها از نسل حسين(ع)، كه بر او درود باد، هستند و نهمين آنها قائم ايشان است . او در آخرالزمان به پا مى‏خيزد و زمين را از عدل پر مى‏ سازد; بعد از آنكه از ستم و بى عدالتى پر شده بود . (3)
توجه خاص روايات به موضوع عدالت گسترى امام مهدى (ع) و فراوانى رواياتى كه در اين زمينه وارد شده ‏اند همه بر نقش محورى اين موضوع در قيام و انقلاب جهانى آن حضرت و جايگاه خاص آن در حكومت مهدوى دلالت دارند . از اين رو لازم است در پژوهش ‏ها و بررسى ‏هايى كه در زمينه انقلاب و حكومت امام مهدى (ع) صورت مى ‏گيرد به اين موضوع بيش از پيش توجه شود و ابعاد مختلف عدالت‏ گسترى و ظلم ‏ستيزى آن حضرت تبيين گردد .
عدالت مهدوى را از دو زاويه مى‏توان مورد بررسى قرار داد; يكى از نظر اركان و پايه‏ هاى اين عدالت و ديگرى از نظر گستره و عمق اين عدالت . اگر چه بحث جامع و كامل از هر يك از زواياى ياد شده مجال وسيعى مى‏ طلبد، اما در اين مقال تلاش خواهيم كرد كه در حد توان خود، به اجمال، هر يك از اين دو جنبه را مورد بررسى قرار دهيم
1 - اركان و پايه‏ هاى عدالت مهدوى
برپايى عدالت در هر جامعه ‏اى نيازمند اركان و پايه‏ هاى متعددى است و نبود هر يك از اين اركان موجب ناپايدارى عدالت در آن جامعه مى‏شود . مهمترين اركان عدالت عبارتند از:
1 . حاكم عادل;
2 . كارگزاران عادل;
3 . قوانين عادلانه;
4 . نظام عادلانه .
1 - 1 . حاكم عادل
بدون شك آنگاه مى‏توان از جامعه و حكومتى انتظار حركت‏به سوى عدالت داشت كه امام و حاكم آن جامعه خود در مسير عدالت‏ باشد و در زندگى فردى و اجتماعى عدالت را پيشه خود سازد . از اين روست كه مى‏ بينيم در نظام حكومتى كه شيعه ترسيم مى‏كند وجود امام عادل از مهمترين شرايط است و بدون وجود اين امام، حكومت از مشروعيت ‏برخوردار نيست .
از نظر شيعه برقرارى نظام حكومتى كه همه روابط حاكم بر آن مبتنى بر عدالت كامل باشد جز به دست آخرين امام معصوم و خاتم حجت‏ هاى الهى، حضرت مهدى (ع) امكان‏پذير نيست و از همين روست كه در روايات از دولت آن حضرت به عنوان آخرين دولت ‏ياد شده; يعنى دولتى كه پس از پشت‏ سر گذاشتن همه تجربه‏ هاى بشرى و نوميدى از همه الگوهاى حكومتى خود ساخته مستقر مى‏ شود .
امام باقر (ع) در اين زمينه مى‏فرمايند:
دولت ما آخرين دولت‏ هاست . هيچ خاندان صاحب دولتى نمى‏ ماند مگر اينكه پيش از [دولت] ما به حاكميت مى‏رسند تا زمانى كه سيره [حكومتى] ما را مى‏بينند نگويند: «اگر ما هم به حاكميت مى ‏رسيديم به همين گونه رفتار مى‏كرديم‏» و اين سخن خداوند، صاحب عزت و جلال است كه: «سرانجام نيك از آن پرهيزگاران است‏» . (4) (5)
البته اين سخن به اين معنا نيست كه هرگونه تلاش براى برقرارى عدالت در دوران غيبت‏ بى‏ فايده است و يا اساسا نبايد در اين دوران حركتى را براى استقرار نظام عادلانه; حتى در سطحى محدود انجام داد، بلكه معناى اين سخن اين است كه تا پيش از ظهور امام مهدى (ع) هيچ حكومتى نمى‏ تواند ادعا كند كه توان برقرارى نظام عادلانه كامل را دارد .
چنانكه امام راحل قدس سره فرمود:
البته اين پر كردن دنيا را از عدالت، اين را ما نمى‏ توانيم بكنيم، اگر مى ‏توانستيم مى‏ كرديم . اما، چون نمى‏ توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند . . . اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت (ع) . (6)
بنابر آنچه گفته شد نخستين شرط برقرارى يك نظام عادلانه كامل وجود امام معصوم عادل است .
پيشوا و رهبر مسلمانان بايد در بالاترين مرتبه تقوا و پرهيزكارى و از هرگونه شائبه ظلم و ستم به دور باشد .
چنانكه امام على (ع) مى‏فرمايد:
. . . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب فرموده كه خود را در معيشت ‏با مردم تنگدست‏ برابر دارند تا بينوا را رنج ‏بي نوايى به ستوه نياورد . (7)
امام مهدى (ع) به عنوان رهبر معصومى كه تحقق بخش عدالت در سراسر جهان خواهد بود، خود در بالاترين درجه عدالت قرار دارد و روش و منش او كاملا بر عدالت منطبق است . توجه به مفاد بيعتى كه امام در آغاز قيام خود از يارانش مى‏ گيرد ما را به عمق سيره و روش مبتنى بر عدالت آن حضرت رهنمون مى ‏سازد:
. . . با او بيعت مى‏كنند كه هرگز: دزدى نكنند; زنا نكنند; مسلمانى را دشنام ندهند; خون كسى را به ناحق نريزند; به آبروى كسى لطمه نزنند; به خانه كسى هجوم نبرند; كسى را به ناحق نزنند; طلا، نقره، گندم و جو ذخيره نكنند; مال يتيم را نخورند; در مورد چيزى كه يقين ندارند، گواهى ندهند; مسجدى را خراب نكنند; مشروب نخورند; حرير و خز نپوشند; در برابر سيم و زر سر فرود نياورند; راه را بر كسى نبندند; راه را ناامن نكنند; گرد همجنس‏گرايى نگردند; خوراكى را از گندم و جو انبار نكنند; به كم قناعت كنند، طرفدار پاكى باشند; از پليدى گريزان باشند; به نيكى فرمان دهند; از زشتى‏ها باز دارند; جامه ‏هاى خشن بپوشند; خاك را متكاى خود سازند; در راه خدا حق جهاد را ادا كنند و . . . او نيز در حق خود تعهد مى‏كند كه: از راه آنها برود; جامه‏اى مثل آنها بپوشد; مركبى همانند مركب آنها سوار شود; آنچنانكه آنها مى‏ خواهند باشد; به كم راضى و قانع شود; زمين را به يارى خدا پر از عدالت كند آنچنان كه پر از ستم شده است; خدا را آنچنانكه شايسته است بپرستد; براى خود دربان و نگهبان اختيار نكند و . . . (8)
چنانكه ملاحظه مى‏شود امام مهدى (ع) در اين پيمان‏ نامه نه تنها از يارانش مى‏خواهد كه از هرگونه آلودگى و پليدى به دور باشند، بلكه خود نيز متعهد مى‏شود از همه آنچه يارانش را از آنها منع كرده دورى گزيند و در زندگى خود همان راه و روشى را پيش گيرد كه يارانش را بدان دعوت كرده است .
علاوه بر پيمان‏ نامه ياد شده امام مهدى (ع) در نخستين سخنرانى خود پس از ظهور نكاتى را يادآور مى‏ شوند كه آنها نيز به خوبى راه و روش مبتنى بر عدالت و پرهيزكارى آن حضرت را روشن مى‏سازد . متن اين سخنرانى به نقل از امام باقر (ع) چنين است:
مهدى هنگام نماز عشاء در مكه ظهور مى‏كند در حالى كه پرچم رسول خدا، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، و پيراهن و شمشير او را با خود دارد و داراى نشانه‏ ها و نور و بيان است . وقتى نماز عشاء را به جا آورد با صداى رسا و بلند خود مى‏فرمايند: اى مردم! خدا را به ياد شما مى‏آورم . شما اينك در پيشگاه خدا ايستاده ‏ايد . او حجت‏خود را برگزيد و پيامبران را برانگيخت و كتاب [آسمانى] فرو فرستاد و شما را امر كرد كه چيزى را شريك او قرار ندهيد و از او و فرستاده ‏اش اطاعت و فرمانبردارى كنيد و زنده نگه داريد آنچه را كه قرآن زنده كرده است و بميرانيد آنچه را كه او ميرانده است . هواداران راستى و هدايت و پشتيبان تقوى و پرهيزگارى باشيد; زيرا نابودى و زوال دنيا نزديك شده و اعلام وداع نموده است . و من شما را به خدا و رسولش و عمل به كتاب خدا و ترك باطل و احياى سنت او دعوت مى‏كنم . سپس او، بدون قرار قبلى، به همراه سيصد و سيزده مرد، به شمار ياران بدر، كه همچون ابر پاييزى پراكنده ‏اند و زاهدان شب و شيران روزند، ظهور مى‏كند و خداوند سرزمين حجاز را براى مهدى مى‏ گشايد و او هر كس از بنى‏هاشم را كه در زندان به سر مى‏برد، آزاد مى‏سازد . آنگاه درفش‏هاى سياه در كوفه فرود مى‏آيد و گروهى را به جهت‏ بيعت‏ به سوى مهدى روانه مى‏سازند و آن حضرت لشكريان خود را به سراسر جهان گسيل داشته و ستم و ستم‏ پيشگان را از ميان برمى‏ دارد و همه سرزمين ‏ها به دست او به راستى و درستكارى درمى‏ آيند . (9)
در مورد سيره و روش زندگانى امام مهدى (ع) روايات فراوانى نقل شده كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:
امام صادق (ع) خطاب به ياران خود كه نسبت‏ به ظهور قائم (ع) بى‏تابى مى‏ كردند، مى‏فرمايد:
چرا در مورد ظهور قائم اين همه شتاب مى‏كنيد؟ ! به خدا سوگند كه او لباس خشن مى‏پوشد، طعام خشن (بى‏ خورشت) مى‏ خورد و . . . از سيره جدش رسول خدا(ص)، كه درود و سلام خدا بر او باد، پيروى مى‏كند و زندگانى او مانند زندگى امير مؤمنان، كه بر او درود باد، است . (10)
توجه به روايت زير ما را در درك سيره شخصى امام مهدى (ع) به عنوان حاكم اسلامى يارى مى ‏كند . مفضل ‏بن عمر، يكى از ياران امام صادق (ع) چنين نقل مى‏كند:
در خدمت ابوعبدالله [امام صادق] كه بر او درود باد، مشغول طواف بودم . در همين هنگام امام نگاهى به من كرد و فرمود: چرا اينگونه اندوهگينى و چرا رنگت تغيير كرده است؟ گفتم: فدايت‏ شوم! بنى ‏عباس و حكومتشان را مى‏بينم و اين مال و سلطنت و قدرتى كه در دست آنهاست . اگر هم در دست‏ شما بود، ما هم با شما در آن سهيم بوديم . امام (ع) فرمود: اى مفضل! بدان، اگر قدرت در دست ما بود شب‏ ها به تدبير امور و روزها به تلاش و كوشش مى ‏پرداختيم، جامه ‏اى خشن بر تن داشتيم و غذاى بى‏ خورشت مى ‏خوريم، درست مانند شيوه امير مؤمنان، كه بر او درود باد; زيرا اگر جز اين عمل شود پاداش آن دوزخ خواهد بود . (11)
1 - 2 . كارگزاران عادل
يكى از موانع اساسى كه در برقرارى عدالت در جامعه همواره فرا روى مصلحان اجتماعى قرار داشته، نبود مجريان و كارگزاران عادل است . وجود اين مانع بسيارى از حركت‏ هاى عدالت‏ خواهانه را با شكست مواجه و بسيارى از حكومت‏ هايى را در پى گسترش عدالت در جامعه بوده‏اند ناكام ساخته است .
يكى از تفاوت‏ هاى اساسى حكومت امام مهدى (ع) با ديگر حكومت ‏هايى كه در طول تاريخ داعيه برقرارى عدالت داشته ‏اند اين است كه پيش از اقدام براى تشكيل حكومت‏ به تعداد مورد نياز افراد زبده و برگزيده ‏اى كه در نهايت تقوا و پرهيزكارى هستند تربيت نموده و با برقرارى حكومت جهانى خود، آنها را به سراسر جهان گسيل مى‏دارد .
در مورد ويژگى ياران قائم (ع) در رواياتى از امام صادق (ع) چنين مى‏خوانيم:
. . . نشان سجده بر پيشانى آنها نقش بسته است . آنها شيران روز و زاهدان شب‏اند . دل‏ هايشان مانند پاره ‏هاى آهن [محكم و استوار] است و هر كدام از آنها توان چهل مرد را دارا هستند . (12)
امام على (ع) نيز درباره ويژگى ياران آن حضرت مى‏ فرمايد:
خداوند تعالى مردمى را براى [يارى] او گرد مى‏آورد، همچنان كه پاره ‏هاى ابر گرد آمده و به هم مى‏ پيوندند . خداوند دل‏هاى آنان را به هم نزديك مى ‏كند . آنها از هيچ كس ترسان نمى‏شوند و از اينكه كسى بدانها بپيوندد شادمان نمى‏گردند . تعداد آنها همان تعداد اصحاب بدر است . هيچ كس از پيشينيان از آنها سبقت نمى‏گيرد و هيچكس از آيندگان به آنها نمى‏ رسد . (13)
آرى، امام مهدى (ع) چنين مردمى را براى اداره حكومت‏خود برمى‏گزيند و هر يك از آنها را بر منطقه‏اى حاكم مى‏سازد . چنان كه امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
حضرت مهدى(عج) يارانش را در همه شهرها پراكنده مى‏سازد و به آنها دستور مى‏دهد كه عدل و احسان را شيوه خود سازند و آنها را فرمانروايان كشورهاى جهان گرداند و به آنها فرمان مى‏دهد كه شهرها را آباد سازند . (14)
1 - 3 . قوانين عادلانه
وجود قوانين عادلانه يكى از شرايط اساسى تحقق عدالت اجتماعى است و بدون وجود آن، حكمرانان عادل به تنهايى نخواهند توانست چنانكه بايد و شايد عدالت را در جامعه حكم فرما سازند . بدون ترديد كتاب الهى و سنت رسول خدا (ص) بيان كننده عادلانه‏ ترين قوانين هستند و در صورت حاكم شدن بى‏كم و كاست آنها جامعه طعم عدالت را خواهد چشيد . چنانكه امام على (ع) در برخى از بيانات خود قرآن را آينه تمام عدالت معرفى كرده است . از جمله مى ‏فرمايد:
قرآن، معدن ايمان و چشمه ‏سار آن; چشمه‏ هاى علم و درياهاى آن، باغ‏هاى عدل و آبگيرهاى آن است . (15)
و در جاى ديگر در وصف قرآن مى‏ فرمايد:
آن فضل است و هزل نيست، آن گويا به طريقه عدل ‏و امر كننده به فضل است . (16)
از اين رو يكى اقدامات مهمى كه امام مهدى (ع) براى تحقق عدالت اجتماعى انجام مى ‏دهند احياى احكام كتاب و سنت رسول خداست، كه در طول زمان به فراموشى سپرده شده و جز پوسته ‏اى از آنها باقى نمانده است .
پيامبر گرامى اسلام (ص) در اين زمينه مى ‏فرمايد:
دوازدهمين فرزندم از ديده‏ ها غايب شده و پنهان مى‏گردد، تا اينكه زمانى براى امت من فرا رسد كه از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نمى‏ ماند، در اين هنگام خداوند بزرگ مرتبه به او اجازه قيام مى‏ دهد و اسلام را با او آشكار و تجديد مى ‏كند . (17)
امير مؤمنان على (ع) در بيان بسيار زيبايى اقدام امام مهدى (ع) در زمينه حاكم كردن احكام قرآن بر هواجس و اميال نفسانى انسان‏ها را، به عنوان مقدمه برپايى عدالت، چنين توصيف مى‏كنند:
هواهاى نفسانى را به متابعت هدايت الهى بازمى‏ گرداند، آن زمان كه مردم هدايت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآورده باشند . آراء و انديشه‏ ها را تابع قرآن گرداند وقتى كه قرآن را تابع آراء و انديشه‏ هاى خود ساخته باشند . . . و او به شما نشان خواهد داد كه دادگرى چگونه است و كتاب خدا و سنت را كه متروك شده زنده گرداند . (18)
به دليل همين پيوند ناگسستنى احياى احكام كتاب و سنت و برقرارى عدالت است كه در دعاى عهد طلب مى‏كنيم:
خداوندا! او را پناهگاه بندگان ستمديده ‏ات و يارى دهنده كسى كه جز تو ياورى ندارد، قرار ده و به وسيله او احكام قرآن را كه تعطيل گرديده برقرار ساز و او را برپا دارنده آنچه از نشانه‏ هاى دينت و سنت‏ هاى پيامبرت، كه درود خدا بر او و خاندانش باد، وارد شده قرار ده . (19)
4 - 1 . نظام عادلانه
تحقق عدالت اجتماعى گذشته از همه شرايط بالا به امر ديگرى نيز نيازمند است و آن وجود يك نظام حكومتى مبتنى بر عدالت است . نظامى كه جايگاه هركس به درستى در آن تعيين شده باشد، همه مسئولان وظايف خود را به درستى بشناسند و بدان عمل كنند و بالاخره همه احساس كنند كه بر كار آنها نظارت وجود دارد و در صورت خطا و لغزش از آنها بازخواست مى‏شود .
در نظام‏ هاى بشرى بسيار ديده‏ايم كه حتى با وجود حاكمان عادل و قوانين عادلانه چنانكه بايد و شايد عدالت‏ بر جامعه حاكم نشده و ظلم و ستم در اشكال گوناگون بر مردم جارى شده است و اين همه نبوده است مگر به يكى از دلايل زير:
1 . قرار نگرفتن درست اجزاى مختلف حكومت در جاى خود;
2 . ناآشنايى كارگزاران با وظايف و مسئوليت ‏هايشان;
3 . ضعف نظام بازرسى و نظارت .
در حكومت امام مهدى (ع) نظام حكومتى به شيوه‏ اى شكل گرفته كه امكان ظلم و بى‏ عدالتى به صفر مى‏رسد . در اين حكومت، اولا چنان كه گفته شد پارساترين و توانمندترين انسان‏ها به عنوان حكمرانان و كارگزاران برگزيده مى ‏شوند; ثانيا وظايف تك تك آنها بى‏ هيچ كم و كاست تعيين مى‏گردد و حتى به آنها گفته مى‏شود كه در هنگام حيرت و سرگردانى چه كنند و ثالثا نظارت و بازرسى دقيق و سختگيرانه بر همه كارگزاران اعمال مى‏شود .
امام صادق (ع) در مورد شيوه گزينش كارگزاران حكومتى در عصر ظهور و نحوه ابلاغ وظايف آنها مى ‏فرمايد:
هنگامى كه قائم قيام كند، براى [اداره] هر يك از مناطق جهان فردى را برگزيده، ارسال مى‏دارد و به وى مى‏گويد: پيمان تو به دست توست و اگر با مطلبى مواجه شدى كه آن را نفهميدى و نحوه قضاوت در موردش را ندانستى به دست‏خود نگاه كن و به آنچه در آن است عمل نما . (20)
در مورد قاطعيت و سخت‏گيرى امام مهدى (ع) نسبت‏ به كارگزاران و مجريان متخلف در روايتى از امام على (ع) چنين مى ‏خوانيم:
[قائم ما] قاضيان زشتكار را كنار مى‏گذارد و دست‏ سازشكاران را از سرتان كوتاه مى‏كند و حكمرانان ستم پيشه را عزل مى‏نمايد و زمين را از هر نادرست و خائنى پاك مى‏سازد، و به عدل رفتار مى‏كند . . . (21)
در روايت ديگرى قاطعيت و سازش ناپذيرى امام عصر (ع) در برابر كارگزاران ناشايست چنين توصيف شده است:
مهدى [ عليه ‏السلام] بخشنده است; او درباره كارگزاران و ماموران [دولت ‏خويش] بسيار سختگير است و با ناتوانان و مستمندان بسيار دل رحم و مهربان . (22)
________________________________________
1 . ر . ك: الصافى ‏الگلپايگانى، لطف ‏الله، منتخب الاثر فى‏ الامام الثانى عشر (ع)، ص‏478 .
2 . ابن ‏حنبل، احمد، المسند، ج‏3، ص‏37 .
3 . المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏36، ص‏351، ج‏228 .
4 . سوره اعراف (7)، آيه 128 .
5 . بحارالانوار، ج‏52، ص‏232، ح‏58; همچنين ر . ك: همان، ص‏339، ح‏83 .
6 . صحيفه نور، ج‏20، ص‏199 - 198 .
7 . نهج‏البلاغه، ترجمه محمد مهدى فولادوند، كلام 20، ص‏260 .
8 . ابن‏طاووس، ابوالقاسم على‏بن‏موسى، الملاحم والفتن، ص‏49و122; به نقل از: منتخب‏الاثر، ص‏469 .
9 . المروزى، ابوعبدالله نعيم‏بن حماد، الفتن (نسخه خطى)، ص‏95 به نقل از: معجم احاديث الامام المهدى (ع)، ج‏3، ص‏295، ح‏832 .
10 . النعمانى، محمدبن ابراهيم، كتاب‏الغيبة، ص‏122 . بحارالانوارج‏52، ص‏354، ح‏115 .
11 . بحارالانوار، همان، ص‏359، ح‏127 .
12 . همان، ص‏386، ح‏202 .
13 . الحاكم النيسابورى، ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرك على‏الصحيحين فى‏الحديث، ج‏4، ص‏554 .
14 . دخيل، على‏محمدعلى، الامام المهدى، ص‏271 .
15 . نهج‏البلاغه، ترجمه محمدمهدى فولادوند، خطبه 198، ص‏252 .
16 . خوانسارى، جمال‏الدين، شرح غررالحكم و دررالكلم، ج‏60، ص‏207، ح‏1005 .
17 . القندوزى سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، ص‏440 .
18 . نهج‏البلاغه، خطبه 138، ص‏173 - 174; بحارالانوار، ج‏51، ص‏120، ح‏25 .
19 . بحارالانوار، ج‏102، ص‏111; قمى، شيخ عباس، مفاتيح‏الجنان، دعاى عهد .
20 . كتاب الغيبة، ص‏172; بحارالانوار، ج‏52، ص‏365، ح‏144 .
21 . بحارالانوار، ج‏51، ص‏120، ح‏23 .
22 . العسكرى، نجم ‏الدين جعفربن محمد، المهدى الموعود المنتظر عند علماء اهل السنة و الامامية، ج‏1، ص‏270 .