دشنام گویی و بد دهانی از منظر قرآن و روایات

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

یكی از نابهنجاری های اجتماعی كه در جامعه بسیار رواج یافته و به صورت پدیده ای در همه جا حتی در میان كودكان و نوجوانان بروز پیدا كرده است، مسئله دشنام و ناسزا با واژگان و الفاظ ركیك و زشت است.
در فرهنگ قرآنی از كاربرد سب به معنای دشنام و ناسزاگویی نهی شده است. واژه سب در كاربردهای قرآنی همان مفهوم فحش و فحاشی در زبان فارسی را می رساند. هرچند كه واژه فحش و فحشاء در زبان عربی در حوزه عمل جوارحی به كار می رود ولی مفهوم آن در عربی غیر از مفهوم فارسی آن است؛ زیرا مفهوم فارسی فحش همان ناسزا و دشنام است كه به عنوان یكی از آفات زبانی در حوزه علم، اخلاق و اصول تربیتی و هنجاری از آن بحث می شود. در این نوشتار دیدگاه قرآن و روایات نسبت به دشنام و ناسزاگویی تحلیل و تبیین شده كه ازنظر می گذرانیم.
مفهوم ناسزا و دشنام
دشنام و ناسزا به معنای به كاربردن الفاظ و واژگان ركیك و عبارت های تند و زننده است و آن عبارت از این است كه انسان از امور قبیح و مستهجن با عبارات و الفاظ صریح تعبیر كند و كلمات ناشایست و دور از شأن آدمی را برزبان جاری نماید كه در اصطلاح به آن سب یا فحش می گویند. فحش مفهوم وسیعی دارد كه شامل نسبت های زشت ناموسی نیز می شود.
البته الفاظ و عباراتی كه اراذل و اوباش در سخنان خویش به كار می گیرند دارای مراتب مختلفی است كه بعضی از آن ها از بعضی دیگر زشت تر است و به حسب عادات و موارد باهم فرق می كند. از این رو ازنظر حكم شرعی، بعضی از فحش ها و ناسزاها حرام و برخی دیگر مكروه و مذموم شمرده شده است.
متأسفانه بد دهانی، دشنام گویی و به كارگیری واژه های عامیانه قبیح به گونه فزاینده ای در میان اقشار جامعه و به خصوص كودكان و نوجوانان معمول گردیده است. البته دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلكه به عنوان یك پدیده نابهنجار در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه كرده و در همه جا به اشكال و شیوه های گوناگون مشاهده می شود.
روانشناسان اجتماعی بر این باورند كه نمی توان دشنام ها را از فرهنگ واژگانی یك زبان به طور كامل حذف كرد، اما می توان كاربرد آنها را در ارتباطات و كنش های ارتباطی تا اندازه ای كاست و آن را تا حد زیادی تحت كنترل و مهار درآورد.

عوامل دشنام گویی
روانشناسان اجتماعی با بررسی شخصیت اجتماعی افراد برای این پدیده نابهنجار و كاربرد آن از سوی افراد، دلایلی را برشمرده اند كه می توان به چند عامل عمده آن اشاره كرد. برخی از این عوامل عبارتند از: دشنام دادن به خاطر یك اتفاق دردناك و غیرمنتظره مانند اصابت سر به یك جسم محكم و یا خوردن چكش به انگشتان دست هنگام كوبیدن میخ؛ دشنام گویی به منظور برقراری هویت گروهی و عضویت در یك گروه خاص و حفظ مرزهای آن گروه؛ ابراز همبستگی، اتحاد و همدردی با دیگران؛ ابراز صمیمیت و اعتماد (به ویژه ناسزاگویی زنان در حضور زنان دیگر)؛ دشنام گویی برای افزایش شوخ طبعی، تأكید و یا غافلگیركنندگی؛ ناسزاگویی برای مستور ساختن ترس ها و ناامنی های فردی؛ دشنام گویی از روی عادت و یا به منظور برانگیختن خشم دیگران و تحریك آنها و درحقیقت به عنوان ابزاری برای تحقیر،توهین و یا ارعاب، دشنام دادن به منظور جلب توجه، خودنمایی و یا خودشیرینی و یا دشنام گویی به منظور قدرت نمایی و حتی گاه به عنوان شیوه كنار آمدن با استرس و تنش و تخلیه خشم و تسكین استرس.
روانشناسان اجتماعی بر این باورند كه مردان بیش از زنان دشنام می دهند. آنان می كوشند تا از راه دشنام، هویت مردانه خود را ایجاد كنند. به نظر آنان اگر زنانی به بد دهانی می پردازند و دشنام می گویند تلاش می كنند تا به این روش مانند مردان باشند و دست كم از آنان كمتر نباشند. البته تحقیقات نشان داده كه زنان پس از بد دهانی و دشنام گویی، بیشتر از مردان احساس شرمندگی و گناه می كنند؛ به ویژه آن كه در جامعه، دشنام دادن و بد دهانی در مردان قابل پذیرش تر است.
پژوهش های بالینی نشان داده است كه مغز با واژه های زننده، ركیك و قبیح، متفاوت با سایر لغات رفتار می كند. به طور كلی زبان در نیمكره چپ مغز و در قشر مخ، پردازش می گردد. اما دشنام ها در نواحی پایین تر مغز همراه با غرایز و احساسات پردازش می شود. از این رو می توان گفت كه دشنام ها و ناسزاها بیش از آن كه خاستگاه عقلانی داشته باشد با عواطف و احساسات ارتباط پیدا می كند و به همین سبب می تواند بسیار زیانبار باشد؛ زیرا عواطف و احساسات برخاسته از هیجانات زودگذری است كه می تواند پشیمانی و اندوه را به دنبال آورد.
شگفت آن كه تحقیقات نشان می دهد كه انسان قادر است دشنام و واژه های ركیك را 4 برابر سریع تر از سایر لغات و واژگان به خاطر بسپارد و یا به كار گیرد. حتی برخی از روان شناسان بر این باورند كه دشنام گویی پیش از پیدایش دیگر واژگان زبانی پدید می آید. از این رو می توان گفت كه از نظر زمانی و تاریخی نیز دشنام بر زبان مقدم می باشد. چنان كه افرادی كه اقدام به یادگیری زبان دوم می كنند ابتدا واژه های زشت و ركیك آن زبان را می آموزند كه این خود مسئله ای قابل توجه است.
این تحقیقات بیان می كند كه بیشتر دشنام ها برگرفته از مسایل جنسی، اعضای تناسلی، كاركردهای بدن و یا مرتبط با مسایل و مباحث مذهب می باشد.
هم چنین دیده شده افراد هر میزان در جمع دوستان خود احساس صمیمیت و راحتی كنند، بیشتر دشنام می دهند. این عمل آنان بیانگر آن است كه: «من در این جمع راحت و آزاد هستم و هر چه دلم بخواهد می توانم بگویم.»

آثار و پیامدهای دشنام گویی
برای دشنام گویی و ناسزا و بد دهانی آثاری را می توان بیان كرد كه از مهم ترین آن ها كاهش اعتبار و ارزش اجتماعی دشنام گو است. به ویژه اگر دشنام گویی در شخص به عنوان عادت درآید و شخص نتواند خود را مهار نموده و احساسات و هیجانات خویش را كنترل كند.
با نگاهی گذرا به پیرامون خود، می توان به سادگی دریافت كه دشنام گویی و بد دهانی از اعتبار و شأن گوینده كاسته و شخصیت و اعتبار اجتماعی او را زیر سؤال می برد. از این رو دشنام گویان در نزد دیگران از احترام كمتری برخوردارند و روابط اجتماعی شان با خطر جدی مواجه می شود.
كسانی كه دشنام و ناسزاگویی به شكل عادت در آنان درآمده است، می بایست خود را درمان كنند؛ زیرا نشان دهنده عدم تعادل شخصیتی فرد و غلبه احساسات و عواطف بر عقل است. دشنام گویی نشان دهنده آن است كه شخص روی رفتار و هیجانات خود كنترلی ندارد. این به معنای عدم خویشتن داری و ضعف شخصیتی و نیز عدم بلوغ هیجانی شخص می باشد كه می بایست اصلاح و درمان گردد.
گسترش فرهنگ دشنام در جامعه افزون بر نشانه جهل، كم سوادی و نافرهیختگی جامعه، نشانه انحطاط فرهنگی در جامعه نیز می باشد؛ زیرا دشنام گویی نشانأ افراد بی تمدن، ناپخته و بی نزاكت است كه آثار آن در فروپاشی اجتماعی و ایجاد تضاد و درگیری ها خود را نشان می دهد و موجب بروز خشونت در جامعه می گردد و گسترش و تداوم آن شرایط اجتماعی جامعه را بحرانی تر می سازد.
دشنام گویی موجب آزار روحی دیگران می شود و بی اعتنایی و بی توجهی به حقوق دیگران محسوب می گردد. دشنام به عنوان فرهنگ عمومی، سبب فساد و به ابتذال كشیده شدن زبان رسمی كشور می شود به گونه ای كه واژه های اصیل، رسا و گوش نواز به فراموشی سپرده شده و واژه های ركیك، عامیانه و دشنام ها جای آنها را پر می كنند.
در محافل علمی دشنام و ناسزا، بحث ها را به مشاجره تبدیل می سازد. چنان كه می تواند موضوع بحث آنها را تغییر دهد و از هدف مناظره علمی دور سازد. برای مثال فرض كنید در خلال بحث، بجای پاسخ: «نه» از «نه احمق» استفاده شود. از این لحظه به بعد خواهید دید كه دیگر موضوع بحث هر چه كه باشد فراموش و به رد و بدل دشنام میان مناظره كنندگان بدل می گردد.

دیدگاه قرآن درباره فحش و ناسزا
خداوند در قرآن می فرماید: و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم كذلك زینا لكل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فیبنهم بما كانوا یعملون (انعام.108) معبود كسانی را كه غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می كردند آگاه می سازد (و پاداش و كیفر می دهد) در تفسیر نمونه آمده است: هیچ گاه بت ها و معبودهای مشركان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب می شود كه آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین كار را از روی ظلم و ستم و جهل و نادانی انجام دهند.
به طوری كه از بعضی روایات استفاده می شود جمعی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدید كه از مسئله بت پرستی داشتند، گاهی بت های مشركان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام می دادند، قرآن صریحاً از این موضوع، نهی كرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاكت در بیان را، حتی در برابر خرافی ترین و بدترین ادیان، لازم شمرد. دلیل این موضوع، روشن است، زیرا با دشنام و ناسزا نمی توان كسی را از مسیر غلط باز داشت، بلكه به عكس، تعصب شدید آمیخته با جهالت كه در اینگونه افراد است، سبب می شود كه به اصطلاح روی دنده لجاجت افتاده، در آئین باطل خود راسخ تر شوند، و به راحتی زبان به بدگویی و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند، زیرا هر گروه و ملتی نسبت به عقاید و اعمال خود، تعصب دارد همان طور كه قرآن در جمله بعد می گوید ما این چنین برای هر جمعیتی عملشان را زینت دادیم (كذلك زینا لكل امه عملهم).
و در پایان آیه می فرماید كه بازگشت همه آنها به سوی خدا است، و به آنها خبر می دهد كه چه اعمالی انجام داده اند.

ناسزاگویی در روایات
در روایات اسلامی نیز منطق قرآن درباره ترك دشنام به گمراهان و منحرفان، تعقیب شده و پیشوایان بزرگ اسلام به مسلمانان دستور داده اند همیشه روی منطق و استدلال تكیه كنند و به حربه بی حاصل دشنام نسبت به معتقدات مخالفان، متوسل نشوند، در نهج البلاغه می خوانیم كه علی (علیه السلام) به جمعی از یارانش كه پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام می دادند می فرماید: انی اكره لكم ان تكونوا سبابین و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر. من خوش ندارم كه شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذكر شوید (و روی اعمالشان تجزیه و تحلیل نمایید) به حق و راستی نزدیك تر است و برای اتمام حجت بهتر.(تفسیر نمونه396.5.)

ریشه و خاستگاه دشنام و ناسزا
چنان كه گفته شد ریشه ناسزاگویی را می بایست در عواطف و احساسات جست از این رو می توان اصلی ترین عامل را در دشنام گویی، خشم و غضب دانست؛ زیرا وقتی انسان از فردی ناراحت و خشمگین می شود و قصد آزار او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام می دهد. دومین عامل و خاستگاه ناسزاگویی و دشنام و بددهانی، مسئله عادت است. هنگامی كه انسان با فساق و فجار، اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و همنشینی كند و با آنها رفیق و مأنوس گردد به تدریج روحیات، خلقیات و عبارات آن ها در او اثر می گذارد و از آن جا كه سخنان عادی آن ها توأم با هرزه گویی و فحاشی به یكدیگر است به او هم سرایت می كند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ ركیك را بر زبان جاری می سازد و به زشتی آن كلمات توجه دارد ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش به صورت امری عادی در می آید و به جایی می رسد كه در شرایط معمولی به طور ناخودآگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می شود و كمتر سخنی می گوید كه چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد.

راه درمان و معالجه بیماری دشنام گویی
در روایات و اصول اسلامی راهكارهایی برای درمان این بیماری بیان شده است كه عبارتند از:
1- انسان از مقدمات پیدایش غضب اجتناب كند تا نسبت به مؤمنان به خشم نیاید.
2- غضب خود را فرونشاند و بر اعصاب خود مسلط شود.
3- از معاشرت با اهل فسق و فساد پرهیز نماید تا بتواند زبان خود را از فحش باز دارد.

روایاتی چند درباره دشنام گویی
1- امام صادق (علیه السلام) فرمود: «فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش دوزخ قراردارد.»(1)
2- پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «خداوند بهشت را حرام كرده بر هر دشنام دهنده بی آبروی بی حیائی كه از آنچه می گوید و از آنچه به او گفته می شود باكی ندارد و متأثر و ناراحت نمی شود.»(2)
3- و نیز فرمود: «هرگاه شخصی را دیدید كه نسبت به آنچه می گوید یا درباره او گفته می شود بی مبالات و بی تفاوت است پس همانا او یا زنازاده است و یا شیطان شریك او بوده است.»(3)
4- و نیز فرمود: «فحش به مؤمن مانند نزدیك شدن به مرگ است.»(4)
5- همچنین فرمود، فحش به مؤمن فسق، و جنگ با او كفر است.»(5)

چند نكته درباره ناسزاگویی
1- باید توجه داشت كه سب یكی از ائمه به سب پیامبر، و سب پیامبر به سب خدا برمی گردد و سب خدا شرك به خدا و سب به پیامبر كفر به خدا است، و پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود هر كسی كه علی را دشنام دهد مرا دشنام داده و هر كس مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده است.(6)
2- پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:«مردگان را دشنام ندهید، زیرا آن ها به آنچه پیش فرستاده اند می رسند پس اگر مومن باشند كه مثل زندگان دشنام به آنها جایز نیست و اگر فاسق باشند با اعمال بدی كه انجام داده اند خود را گرفتار و محروم از رحمت الهی ساخته اند، بنابراین، شما به آنان دشنام ندهید.»(7)
3- فحش دادن و هرزه گویی باعث می شود كه خوبان و نیكان از فحش دهنده تنفر پیدا كنند و در نتیجه از او دوری گزینند و در عوض بدان و پستان دور او را بگیرند و غرق در فساد و تباهی شوند. امیرمؤمنان در این رابطه می فرماید : ازهر كلام زشت و سخن ناروا پرهیز كن زیرا با گفتن آن افراد پست به تو روی می آورند و كریمان از تو می گریزند. (8)
4- دشنام دادن باعث كینه توزی و دشمنی می شود. شخصی از قبیله بنی تمیم به خدمت پیامبر رسید و عرض كرد مرا موعظه كنید. در بین مواعظ حضرت این جمله بود: به مردم فحش مده كه باعث دشمنی آن ها می شود. (9)
5- كسی كه فحش دادن را شروع كرده از آن كه جواب فحش او را می دهد ستمكارتر است. (10)
6- یكی از بزرگترین تعالیم اخلاقی اسلام محترم شمردن مقدسات جامعه است. هر فردی وقتی برای چیزی قداست خاصی قایل شد به آن احترام می گذارد و از حریم آن دفاع می كند و به هیچ وجه راضی نمی شود كه دیگری به مقدسات او اهانت كند و آن ها را به باد فحش بگیرد و كوچكترین توهینی به مقدسات او (هر چند پوچ و خرافی باشد) باعث می شود كه او هم به خاطر تعصب جاهلی خود متقابلا به مقدسات مومنین فحش و ناسزا بگوید و به ساحت قدس الهی اهانت كند.
قرآن برای حفظ مقدسات دینی از نیش زبان و گزند مشركان، مؤمنان را از دشنام دادن به بت ها به شدت منع می كند و می فرماید: نباید شما مؤمنان به بت های آنان دشنام بدهید زیرا عكس العمل آنان نیز این خواهد بود كه از روی جهالت و لجاجت معبود حقیقی و پروردگار شما را دشنام دهند. (انعام. 108)
امام صادق (علیه السلام) فرمود:«مراد ازدشنام به خدا دشنام به اولیاء خدا است» زیرا هر كس یكی از اولیاء خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است كه در نكته اول به آن اشاره شد.
مسعده بن صدقه از امام صادق (علیه السلام) سوال می كند كه معنی كلام پیامبر (صلی الله علیه وآله) چیست كه فرمود:«شرك از حركت مورچه بر روی یك سنگ صاف در شب تاریك مخفی تر است؟!» امام فرمود:«مؤمنان به بت های مشركان دشنام می دهند و در نتیجه مشركان هم به معبود مؤمنان ناسزا می گویند پس خداوند از دشنام به بت ها نهی فرموده تا كافران معبود مؤمنان را دشنام ندهند پس مؤمنان به واسطه دشنام به بت ها، مشرك می شوند در حالی كه خود نمی دانند. (11)
به همین جهت ملاحظه می كنیم امیرمؤمنان (علیه السلام) هنگامی كه در جنگ صفین شنید جمعی از اصحاب، معاویه و پیروان او را دشنام می دهند فرمود:«من دوست ندارم كه شما فحاش باشید لكن اگر شما به جای دشنام اعمال و احوال آن ها را ذكر كنید به حق نزدیك تر و برای اتمام حجت بهتر است.» (12)
7- یكی از بدترین موارد دشنام بعد از اولیاء الهی، دشنام به پدر و مادر است كه به دو صورت می-باشد:
الف) فرزند مستقیماً به پدر و مادرش دشنام دهد و به آنان ناسزا گوید كه در قرآن از آن نهی شده است. (اسراء 23.)
ب) فرزند به پدر و مادر دیگری فحش دهد او هم متقابلا به پدر و مادر او فحاشی كند.
پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود:«كسی كه به پدر و مادرش دشنام بدهد ملعون و دور از رحمت الهی است از حضرت سوال شد، چگونه انسان به پدر و مادرش دشنام می دهد؟ فرمود: شخص به پدر دیگری فحش می دهد او هم پدر او را دشنام می گوید(13) و در جای دیگر از حضرت سوال می شود آیا كسی پدر و مادر خود را دشنام می دهد؟ فرمود : «آری انسان پدر و مادر دیگران را دشنام می دهد و دیگری هم در مقام پاسخگویی به پدر و مادر او دشنام می دهد. (14)
***********************************
پانوشت ها :
1- كافی، ج2، ص325، وسائل، ج11، ص330
2و3- كافی، ج2، ص323، تحف العقول، ص416
4- كافی، ج2، ص359، وسائل، ج8، ص611
5- كافی، ج 2، ص360
6- امالی، ص97، عیون اخبار الرضا ص30
7- المحجه البیضاء، ج5، ص224
8- غرر الحكم، ف5، ح91
9- كافی، ج2، ص360، وسائل، ج 8 ص610
10- تحف العقول، ص435
11- وسائل الشیعه، ج11، ص498
12- نهج البلاغه، خطبه 199
13- المحجه البیضاء، ج5، ص218
14- همان ج3، ص377

نویسنده : خلیل منصوری
منبع : معارف قرآن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page