اکراه و اضطرار مانع اجرای حد بر زن زناکار

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

و فی روایه محمد بن عمرو بن سعید، رفعه ان امراه اتت عمر، فقالت: یا امیرالمؤمنین! انی فجرت، فاقم فی حدالله عزوجل فامر برجمها و کان علی امیرالمؤمنین حاضراً. فقال سلها کیف فجرت فسالها فقالت: کنت فی فلاه من الارض فاصابنی عطش شدید، فرفعت لی خیمه فاتیتها فاصبت فیها رجلاً اعرابیاً، فسالته بی العطش حتی غارت عینای و ذهب لسانی، فلما بلغ منی العطش اتیته فسقانی و وقع علی، فقال علی، فقال علی (علیه السلام): هذه التی قال الله عزوجل: فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه(1) هذه غیرباغیه ولا عادیه فخل سبیلها، فقال عمر: لولا علی لهلک عمر؛(2)
در روایت مرفوعه ای محمد بن عمرو بن سعید نقل کرده که: زنی نزد عمر آمد و گفت: ای امیرمؤمنان، من زنا داده ام، حد خدایی را بر من اقامه کن، عمر دستور داد او را سنگسار کنند، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) حضور داشت، فرمود: از زن بپرس چگونه زنا داده و فجور کرده است؟ از زن پرسیدند، در جواب گفت: در سرزمینی خشک و بی آب بودم، عطش شدید داشتم، خیمه ای برپا شده دیدم، به سوی آن رفتم در آن جا مردی اعرابی و بادیه نشین یافتم از او آب طبیدم، به من گفت فقط در صورتی که خود را در اختیارش قرار دهم، آبم می دهد، از او گریختم و دور شدم عطش بر من فشار آورد، چشمانم به سیاهی رفت و زبانم خشکید، چون عطش با من چنین کرد، به ناچار به سوی او رفتم، آبم داد و بر من افتاد، امام علی (علیه السلام) فرمود: این زن مصداق کلام خدای - عزوجل - است که فرمود: فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه این زن نه باغی و نه متجاوز، رهایش کنید تا برود، عمر گفت: اگر علی نبود هر آینه عمر هلاک شده بود.
***********************************
1) بقره، آیه 173.
2) من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 25، ح 40.