53- انفاق همسر فرماندار بلخ

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در روزگاران گذشته اهالی بلخ، در اثر ندادن مالیات، مورد غضب خلیفه وقت فرار گرفتند و خلیفه تصمیم گرفت آنان را مجازات نماید.
از این رو فرمانداری جدید، به شهر بلخ منصوب کرد و دستور داد: هرگونه که شده از مردم مالیات بستاند و در این راه از هیچ ظلم و زوری فروگذار نکند.
فرماندار جدید به همراه خانواده اش به بلخ رفت و دستور خلیفه را برای مردم بیان کرد.
مردم که وضع را چنین دیدند به فکر چاره افتادند و تصمیم گرفتند ماجرا را، با همسر فرماندار جدید که، زنی نیکوکار و با ایمان بود، در میان بگذارند.
همسر فرماندار بلخ که، مردم تهیدست و پابرهنه بلخ را مشاهده کرد و سخنان شان را شنید، بسیار متأثر گشت و پیراهن گرانبهایش که به جواهرات آراسته بود و در برخی عروسی ها می پوشید و قیمتش خیلی بیشتر از مالیات می شد، به شوهرش داد و گفت:
این پیراهن را به جای مالیات مردم بلخ، نزد خلیفه بفرست.
خلیفه، چون پیراهن را مشاهده کرد و ماجرا را شنید از نیکوکاری زن، بسیار خوشش آمد.
از این رو پیراهن را به زن برگرداند و دستور داد تا هیچ مالیاتی از مردم بلخ گرفته نشود.
مدتی بعد، فرماندار، پیراهن را به زن خود برگردانید، و گفت: که خلیفه خیرخواهی تو را تحسین کرده است.
زن از شوهر پرسید: آیا خلیفه پیراهن مرا دید؟
شوهر پاسخ داد: بلی.
زن گفت: چون بر پیراهن من، نامحرمی نظر کرده است، دیگر آن را نمی پوشم و بهایش را اختصاص به ساختن یک مسجد می دهم.
پیراهن، فروخته شد و با دو سوم پولش مسجدی بنا شد.
یک سوم پول را هم در یکی از ستون های مسجد پنهان کردند تا هر وقت مسجد احتیاج داشت آن را به مصرف برسانند.(1)
**********************************
1- فضيلت زنان ، دكتر رجبعلى مظلومى ، ص 41-40.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page