برخی مبلغان مسلمان و نیز شمار بسیاری از آن عده مدیحه سرایانی که به ذکر مصائب اهل بیت طهارت، علیهمالسلام، پرداخته اند در بررسی و نقل وقایع تاریخی مربوط به زندگی آن بزرگواران - بویژه طاهره ایشان زهرا علیهاالسلام - کمتر به شرایط محیطی دوران زندگی آن حضرت و نیز به وجه سیاسی، اجتماعی و تربیتی حیات ایشان اشاره داشته اند.
از این رو شمار کثیری از مؤمنان که به هر علت از مطالعه سیره خاندان پیامبر طفره میروند و یا اصولا فرصتی بس محدود را به مطالعه کتبی متین و متقن اختصاص میدهند و مسیر آشنایی ایشان با وجوه گونه گون زندگی معصومان، علیهمالسلام، صرفا از مجالس وعظ و روضه و خطابه گذر میکند، علی رغم ادعای الگوپذیری تام از سیره آن بزرگواران، با آن سیره علما و عملا بسی بیگانه اند.
بسیاری از مدیحه سرایان جامعه اسلامی ما - چه در گذشته و چه در زمان حال - به سبب عدم دسترسی به منابع اصیل و دست اول سیره و در صورت دسترسی عدم توانایی یا سستی در رجوع بایسته بدین منابع و در کنار آن نوعی عوامزدگی افراطی که با ضعف قوه تحلیل سیاسی اجتماعی و فرهنگی همراه میگردد، در مواردی معتنابه چهره ای مشوه از این خاندان ارایه داده اند. حال آنکه اگر آن دسته از مورخینی که در سیره نویسی به پرده پوشی و یا اطناب و پرداختن بیرویه به حواشی خو نکرده اند و یا آن عده مبلغان چیره دستی که از فرصتبه دست آمده در مجالس وعظ و خطابه و یا حتی تریبون هایی گسترده تر همچون صدا و سیما، بخوبی سود جسته و در عوض تنزل تا به حد عامیانه ترین افسانه پردازی های موهن و مبتذل، عوام را تا به سطح خواص تعالی میبخشند و از دروغ پردازی و تحریف و باژگونه جلوه دادن حقایق تاریخی میپرهیزند، فرصت فعالیتی گسترده تر می یافتند امت محمد، صلی الله علیه وآله وسلم، هرگز تا به این اندازه با سیره سلیم اهلبیت، علیهمالسلام، بیگانه نبود که مجموعه حوادث پبشآمده پس از رحلت رسول، صلی الله علیه وآله و سلم، را در ربودن ملک فدک و یا فاصل شدن صدیقه طاهره، علیهاالسلام، میان در و دیوار و یا دفن غریبانه آن بزرگوار محصور ببینند و بی آگاهی از منشا اصلی رخداد حوادثی چنان تلخ و گزنده به خود اجازه دهند که به پاسداشت حرمت بزرگترین بانوی پاسدار سنت رسول، صلی الله علیه وآله وسلم، حرمت شکنی کرده و با لحنی و رفتاری نامناسب به ساحت قدس آن وجود گرامی - به گمان اکرام - بی احترامی روا دارند.
پرسش صاحب این قلم آن است که آیا آن عده از مبلغین و مدیحه سرایان ما که وصف حالشان گفته آمد، تا کنون سطری چند از خطبه های پرشور فاطمیه را خوانده و هم آیا در معنا و محتوای آن کماهوحقه تامل ورزیده اند؟ و آیا چنین گمان نمیدارند که غم فاطمه، علیهاالسلام، بیش از آنکه در از دست دادن ملک فدک و یا حتی رفتار نامناسب امت پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، نسبت به خود ریشه داشته باشد، در انحراف عمیق رخ داده در سنت پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، و در پیدایی گروهی منافق به اصطلاح اهل تجدد که دین و دنیا را با هم میخواستند و دین را تابع مشهورات عرف زمانه معنا میکردند و عامدانه به نسخ احکام الهی میپرداختند و عوامانه به تحریف و تبدیل لفظ و معنای شریعت دل بسته بودند و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام جلوه میدادند، ریشه داشته است؟ و آیا آن زمان که سوگنامه غمبار زهرای اطهر را بر خلق خدا واگو میکنند، بدین جملات نورانی که به گاه محاجه آن بانوی بزرگوار با غاصبان ولایت، از ناحیه آن مطهره شرف صدور یافته است، اشارتی دارند؟
چون خداوند خانه پیمبران را برای پیمبر خود برگزید، دو رویی سربرآورد و جامه دین برتن درید. سرفرو برده ستمگران سخن آغاز کرد و گمنام بیفروغان بر پله زمامداری خزید... شیطان از کمین گاهش سربرآورد، بدان حال که فریادتان داد و سبکبار در پیاش دویدند، به گمان خود از فتنه پرهیز میکردند، «زنهار که در فتنه فروغلتیدند و دوزخ کافران را خواهد بلعید» (1) شما کجا و دفع فتنه کجا؟
این کتاب خداست که در پیش شماست، آنچه از آن بازداشته هویدا و فرمانش و گواهی که عرضه کرده جملگی پیدا. آیا از آن پا پس میکشید و جز او را به داوری میگیرید؟ چه بد جانشینی را ای قوم ستمگر! برگزیدید، «و هرکس جز اسلام دینی برگزیند پس هرگز از او پذیرفته نمیشود و در واپسین در ردیف زیانکاران جا گیرد. (2)
و نیز آیا تاکنون از سر تامل در این بخش از سخنان تکان دهنده آن بانوی گرامی - آنجا که در پس شکایت از سکوت رنج آور مسلمانانی که منکر را میدیدند و لب به سکوت فرو می بستند و ندای مظلوم را میشنیدند و از یاریاش دریغ میکردند و تحریف معنوی قرآن و دگرگونی آشکار سنت رسول، صلی الله علیه وآله وسلم، را شاهد بودند و از آن جلو نمی گرفتند، به انگیزه عوامل پیدایش چنان رفتاری در جامعه مسلمین اشاره می فرماید - نگریسته اند؟
جز این نیست که به تنآسایی خوکرده اید و بی تفاوتی را اساس کار خود نهادهاید. (بیپرده بگویم) از دین خستهاید و آنچه را در دهان داشتید بیرون افکنده و به نشخوار کلامی که در کامتان نهاده اند مشغول گشته اید»و یا در این سخن اندیشیده اند که:
کتاب خدا پیش روی شماست که روز و شب آن را میخوانید و هر بام و شام ندایش را به گوش جان میرسانید: «محمد، [صلی الله علیه وآله وسلم]، جز رسولی که پیش از او رسولانی آمدند و رفتند. پس اگر بمیرد یا کشته شود بر پاشنه هاتان میگردید؟ پس هرکه برپاشنه خود بازگردد، خدا را زیان نمیرساند و خداوند سپاسگزاران را پاداش میدهد». (3)
امیر مؤمنان علی، علیه السلام، در سخنانی که مدتها پیش از تصدی مقام خلافت و در مسجد پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، بر زبان رانده اند، در آن حال که دیدگان مبارکشان به یاد ضربتی که قنفذ بر پیکر نحیف فاطمه زهرا، علیهاالسلام، وارد آورد، از اشک سیراب بوده است، فرموده اند:
تعجب از قومی است که میبیند سنت و روش پیامبرشان یکی در پس دیگری و جمله به جمله، جا به جا میشود و به این تغییر سنتها و به این بدعتها رضا میدهند. بلکه بالاتر، اگر کسی این بدعتها را منکر شود و یا اعتراضی کند، او را سرزنش کرده و بر وی خشم میگیرند! سپس گروهی در پی ما میآیند و از این بدعتها و ظلم ها و آنچه آن (بدعتگذار) در دین ایجاد نموده پیروی کرده و بدعت های او را سنت و جزء دین قرار میدهند و به آن بدعتها به سوی خدا تقرب میجویند!!
نگاهی گذرا به مجموعه بدعت های نهاده پس از رحلت رسول خدا، صلی الله علیه وآله وسلم، عمق فاجعه ای را که زهرای اطهر در دوران کوتاه حیات خود پس از پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، مکررا خطر آن را بر مسلمین گوشزد میفرمود; نمودی روشنتر میبخشد و مشورت با یهود و نصاری، اخذ بطانه از ایشان، بدعت در حکم نماز به گاه بیآبی، بدعت در حکم ارث به جامانده از جد، بدعت در مقیاس شرعی اندازه گیری، بدعت در ضدیتبا موالی و نوعی پان عربیسم ابتدایی، بدعت در تکتف در نماز، بدعت در تحریم متعه ازدواج و حج، بدعت در سنگسار غیرقانونی، بدعت در حذف عبارت «حی علی خیرالعمل» از اذان و نهادن جمله «الصلوة خیر من النوم!» به جای آن، بدعت در حذف سهم مؤلفة قلوبهم از مصارف هشتگانه زکات، بدعت در صحتسه طلاقه گفتن زوجه در یک مجلس و نیز ندادن سهم ذویالقربی و مخالفت با نص صریح کتاب آسمانی دراینباره تنها نمونه هایی کوچک از سیاهه طویل بدعتهای نهادهشده، در ایام کوتاه پس از رحلت رسول خدا، صلی الله علیه وآله وسلم، و پیش و پس از شهادت دخت گرامی آن حضرت، علیهاالسلام، اند.
زهرای مرضیه، علیهاالسلام، در زندگی کوتاه خود پس از پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، بارها و بارها بر این نکته تاکید داشتند که هرگونه انحرافی از سنت نبوی - ولو بظاهر خرد و کوچک - عاقبتبه تنافری عمیق میان جامعه پردازی و سلوک فردی آحاد جامعه اسلامی با «ماانزلالله» خواهد انجامید و از آن رو که جوامع بشری همچون همه پدیده های عالم آفرینش بر سنتی تبدیل ناپذیر ره می سپارند، جلوگیری از تبعات سوء ناشی از این انحراف در آینده بسی دشوارتر از اکنون خواهد بود.
امت مسلمان با سرپیچی از پذیرش ولایت امیر مؤمنان، علیهالسلام، و نیز با رها کردن غالب آنچه از سوی خداوند حکیم بدان فرمان داده شده بودند، تحقق همه وعده هایی را که در پس انذارهای متعدد قرآن کریم ذکری از آنها به میان آمده بود مشاهده کردند.
چندین قرن تسلط یهود و نصاری و اشرار جامعه اسلامی بر امت مسلمان که اثرات سوء آن در برخی بلاد همچنان باقی است، ازدست رفتن تدریجی هیمنه و هیبت جامعه مسلمین در اثر نزاع و تفرقه درونی، گسترش فقر و ناامنی روانی در اثر سوء تدبیرهای اقتصادی، جملگی اثرات سوء نافرمانی هایی شمرده میشود که از سوی مسلمین نسبتبه تعالیم قرآن و وصایای پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، روا رفته است.
آن زمان که مسلمین علیرغم تاکید چندباره قرآن، یهود و نصاری را محرم اسرار خود گرفتند و یا سیره ظالمین را سرمشق و الگوی خود قرار دادند، آن زمان که مسلمین امر به معروف و نهی از منکر را که برجسته ترین وجه تمایز ایشان از سایر امم محسوب میشد معطل گذاردند، آن زمان که رباخواری و رشوهگیری به صورت سنتسیئه اقوام مسلمین درآمد، آن زمان که فرقه گرایی در گسترده جامعه اسلامی رو به تزاید گذارد، آن زمانی که علمای درباری به تبعیت از ملا و مترفین جامعه اسلامی به تنآسایی و شادخواری رو کردند، غیر قابل انتظار نمینمود اگر تنها پنجاه سال پس از رحلت رسول اکرم، صلی الله علیه وآله وسلم، همان صحابه ای که زمانی بزرگترین مباهات و افتخار ایشان همراهی پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، بود و همان تابعینی که به پیروی از صحابه، پاسداری از سنت رسول خدا، صلی الله علیه وآله وسلم، را بزرگترین وظیفه خویش میشمردند، راه شریعه را بر پسر پیامبر، صلی الله علیه و آله، که جز برای حق قیام نکرده بود سد کنند و بر او و اهل حرم او شمشیر و تازیانه کشند یا سفیهانه پیرامون او را تهی سازند.
همچنین غیرقابل انتظار نمینمود اگر آن برج عاج تمدنی که بر پایه هایی از اسلام التقاطی و درباری بنا شده بود، همچون فواره ای به اوج رسیده بر مرداب بی هویتی سرنگون شود. آری! «واقعیت آن است که اسلام التقاطی و درباری از همان آغاز عقیم زاده شد و تمدنی چنین سستپایه اگرچه در ظاهر بالید و سر به آسمان سود لیکن از درون پوسید و بر خاک فرو افتاد» و این همه تجلی عملی همان وعدهای بود که سالها پیش از این واقعه و دو سه ماهی پس از آنکه علی، علیه السلام، همسر و فرزندان خود را بر استری مینشاند و کوچه به کوچه و خانه به خانه به دنبال همپیمانی از آن همه مدعیانی که مصاحبت با رسول خدا، صلی الله علیه وآله وسلم، را حافظ دین و دنیایشان میدانستند سر میکشید و جوابش نمیگفتند، دو سه ماهی پس از آنکه بر در خانه امام علی علیه السلام، هجوم آوردند و شعله های آتش را بر اهل بیت پیامبر، صلی الله علیه وآله وسلم، عرضه کردند، دو سه ماهی پس از آنکه ریحانه باغ رسول، صلی الله علیه وآله وسلم، را به جرم عدم سازش با سنت شکنان غاصب ولایت میان در و دیوار ناجوانمردانه تازیانه زدند; بر لسان مبارک صدیقه مطهره فاطمه زهرا جاری شده است و این واپسین سخنان زهرای اطهر، علیهاالسلام، در بستر بیماری است:
به خدا سوگند اگر سررشتهای را که پیامبر به علی سپرد بدو میسپردند، بنرمی به راهشان میبرد، بیآنکه مرکبشان از نفس افتد یا که خود آسیمه سر گردند. و بیقین به آبشخوری لبریز از آب گوارا واردشان میساخت و چنان سیرابشان میساخت و چنان سیرابشان میکرد که هر سیرابی به چشم حیرت در ایشان بنگرد... و بیقین درهای آسمان و زمین را میگشود و بر ایشان برکت فرود میآورد. [اما نکردند] و زودا که خداوند به کیفر کردارشان مؤاخذه شان کند.
امین میرزایی
_____________________________
1. سوره توبه (9)، آیه49.
2. سوره آل عمران (3)، آیه 85.
3. همان، آیه 144.
منابع و مآخذ:
1. بلاغاتالنساء ابوالفضل احمد بن طاهر مروزی
2. کتاب سلیم بن قیس هلالی و ترجمه فارسی آن اسرار آلمحمد (ترجمه اسماعیلانصاری)
3. جامعهرشدیافتهقرآنی، آفتهاو عبرتها، امین میرزایی، روزنامه کیهان شماره14916، ص6