دردهایم اکثرش روزی به درمان می رسد

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

دردهایم اکثرش روزی به درمان می رسد
یوسف گمگشته هم روزی به کنعان می رسد

اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من
ای خدا پس کِیْ قرارِ زیر ایوان می رسد

اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا پایبندم کرده است
ورنه دارد از فراق تو به لب جان می رسد

گفته بودم یک شب جمعه کنارت می رسم
بی سر و سامانیِ من هم به سامان می رسد

خواب دیدم، خواب دیدن هم برایم کافی است
دست هایم به ضریح شاه عطشان می رسد

هر که می آید حرم اول فقیری بیش نیست
بعد از آن فقر و تهیدستی، به عرفان می رسد

شک ندارم، تا جوان هستم به دادم می رسی
این فراق بینِ ما هم رو به پایان می رسد

شاعر : رضا باقریان